• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات knowledge

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - عينيت و واقع¬نمايي گزاره¬ها در فلسفه عملي کانت و ملاصدرا
        حسين  قاسمي
        کانت فيلسوف مدرنيته بر اين باور است که ساماندهي زندگي اخلاقي انسان منوط بر آن است که نظام اخلاقي طراحي گردد که دستورات آن بر خرد عام و همگاني مبتني باشد تا از هرگونه شائبه غرايز و اميال شخصي که گريبانگير نظامهاي اخلاقي زمانه اوست، بدور باشد. تنها گزاره‌يي که از اين ويژگ چکیده کامل
        کانت فيلسوف مدرنيته بر اين باور است که ساماندهي زندگي اخلاقي انسان منوط بر آن است که نظام اخلاقي طراحي گردد که دستورات آن بر خرد عام و همگاني مبتني باشد تا از هرگونه شائبه غرايز و اميال شخصي که گريبانگير نظامهاي اخلاقي زمانه اوست، بدور باشد. تنها گزاره‌يي که از اين ويژگي برخوردار است، گزاره تنجيزي است. حال مسئله اين است که او عينيت و واقع‌نمايي اين گزاره را چگونه توجيه ميكند؟ در فلسفه اسلامي ملاصدرا چگونه به اين مسئله پاسخ داده شده است؟ کانت در نقد خرد عملي امر تنجيزي را برگرفته از قانون اخلاق ميداند و تلاش ميكند آن را با تکيه بر عقل عملي و فرضيه آزادي توجيه نمايد. گرچه مباحث کانت در فلسفه اخلاق بگونه‌يي پيش ميرود که نومنها و بخصوص آزادي اثبات ميگردد، اما او آنها را اصول موضوعه ميداند. اين بدانمعناست که واقعيت عقل عملي و آزادي فقط امکان عملي‌بودن تجربه اخلاقي و ديگر حوزه هاي عملي را توجيه ميكند. بعبارت ديگر، اذعان به واقعيت عقل و آزادي تنها براساس باور و ايمان است؛ در نتيجه گزاره هاي اخلاقي عقلاني هستند اما شناختني نيستند. در فلسفه متعاليه ملاصدرا گزاره هاي عملي در حوزه فردي و اجتماعي براساس عقل عملي و با توجه به ارتباط آن با عقل نظري شکل ميگيرند. بعلاوه، هر دو ساحت نظر و عمل از صُقع و باطن نفس نشئت يافته و با علم حضوري شناخته ميشوند. در نتيجه، تمام دريافتهاي نفساني و عقلاني با حقيقت خير و مراتب آن بعنوان امر وجودي مرتبطتند. بدين ترتيب عينيت و واقعيت اين گزاره ها نه براساس اصول موضوعه بلکه با تکيه به امکان شناخت حضوري از عالم نفس الامر توجيه ميگردند. در نوشتار حاضر تلاش ميگردد با روش تطبيقي و از طريق تحليل مباني فلسفي کانت و ملاصدرا واقعيت و عينيت گزاره ها در فلسفه عملي به بحث گذاشته شود تا از اين طريق، برجستگي مباني فلسفه متعاليه آشکار گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - براهين ابن سينا برادراک حضوري ذات در بوته نقد و ارزيابي
        سمیه اجلی سحر کاوندی
        بنا به عقيدة فلاسفة اسلامي، ادراک ذات توسط نفس، معرفتي حضوري است؛ بدينمعنا که آگاهي نفس به ذات خود از طريق اشياء بيروني يا اعضاي بدن و يا افعال نفس، آنچنانکه دکارت در کوگتيوي خود طرح ميکند، اتفاق نمي افتد، بلکه نفس، فارغ از افعال و احوالش و با غير فعال شدن بدن مادي همچن چکیده کامل
        بنا به عقيدة فلاسفة اسلامي، ادراک ذات توسط نفس، معرفتي حضوري است؛ بدينمعنا که آگاهي نفس به ذات خود از طريق اشياء بيروني يا اعضاي بدن و يا افعال نفس، آنچنانکه دکارت در کوگتيوي خود طرح ميکند، اتفاق نمي افتد، بلکه نفس، فارغ از افعال و احوالش و با غير فعال شدن بدن مادي همچنان مدرک ذات خود است. فيلسوف بزرگ اسلامي، شيخ‌الرئيس، براهين مختلفي در اثبات اين ادعا مطرح کرده است که شناخته شده-ترين آنها برهان «هواي طلق» يا «انسان معلق» است. اما با ارزيابي اين براهين چنين بنظر ميرسد که آنها توان چنداني در اثبات مدعاي خود ندارند و در بهترين شرايط، تنها قادر به اثبات تفاوت علم نفس به خود با علم او به ساير اشياء هستند. بنابرين بنظر ميرسد يا بايد براي استقلال نفس در ادراک ذات بدنبال دلايل محکمتري بود و يا نفس را در علم به ذات خود، مستقل از بدن و بخصوص مغز ندانست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - مطالعه تطبیقی دیدگاه ابن‌سینا و خواجه طوسی در مسئله علم الهی
        عین‌اله  خادمی محمود  آهسته
        علم الهی از مسائل مهم فلسفی است که اندیشمندان، همواره به بررسی ابعاد آن پرداخته‌اند. ابن‌سینا بدلیل احتراز از تغییر در ذات الهی، علم خداوند به جزئیات را بر وجه کلی و از طریق علم به علل و مسببات ممکن میداند و به علم اجمالی الهی به موجودات از طریق صور مرتسمه معتقد است. از چکیده کامل
        علم الهی از مسائل مهم فلسفی است که اندیشمندان، همواره به بررسی ابعاد آن پرداخته‌اند. ابن‌سینا بدلیل احتراز از تغییر در ذات الهی، علم خداوند به جزئیات را بر وجه کلی و از طریق علم به علل و مسببات ممکن میداند و به علم اجمالی الهی به موجودات از طریق صور مرتسمه معتقد است. از سویی محقق طوسی، علم واجب را از مقوله اضافه شمرده و معتقد است در علم باری به امور متغیر جزئی، تغییر در اضافه پدید می‌آید و ذات همچنان ثابت است. ازاینرو، برخلاف ابن‌سینا، علم الهی به جزئیات علی وجه جزئی را میپذیرد. او اشکالاتی نیز به ارتسام صور متقرره در ذات واجب بر نظریه ابن‌سینا وارد میسازد. همچنین ابن‌سینا علم ذات الهی به ذات خود و علم ذات به صور مرتسمه که سبب پیدایش موجودات میشود را نیز حضوری و علم به موجودات دیگر بر سبیل تفصیل را حصولی میداند. در نوشتار حاضر ضمن بیان مبانی فلسفی این دو اندیشمند، به بررسی آن میپردازیم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - شک و يقين در فلسفه معاصر اسلامي و غرب
        عبدالرزاق حسامی فر
        شک و يقين دو حالت نفسانيند که در فرايند شناخت انساني، معرفت ظني و معرفت يقيني را شکل ميدهند. معرفت ظني بيشتر در قلمرو علوم تجربي و معرفت يقيني بيشتر در قلمرو برخي از علوم غيرتجربي همانند فلسفه، منطق، رياضيات و عرفان حاصل ميشود. در تاريخ فلسفه، فيلسوفان اغلب بدنبال معرفت چکیده کامل
        شک و يقين دو حالت نفسانيند که در فرايند شناخت انساني، معرفت ظني و معرفت يقيني را شکل ميدهند. معرفت ظني بيشتر در قلمرو علوم تجربي و معرفت يقيني بيشتر در قلمرو برخي از علوم غيرتجربي همانند فلسفه، منطق، رياضيات و عرفان حاصل ميشود. در تاريخ فلسفه، فيلسوفان اغلب بدنبال معرفت يقيني بوده و نيل به حقيقت را ممکن ميدانستند. اما در برابر آنها، شکاکان حصول چنين معرفتي را ناممکن ميدانستند و قائل به هيچ حقيقتي نبودند. رويارويي اين دو گروه همواره بخشي از تاريخ فلسفه را تشکيل داده است. اين مواجهه در فلسفه معاصر و در پي بحثهايي که در معرفت‌شناسي جديد مطرح شده، هم در فلسفه اسلامي و هم در فلسفه غرب، جان تازه‌يي گرفته است. از يکسو فيلسوفان معاصر مسلمان کوشيده‌اند با نفي ديدگاه شکاکان از مباني معرفت‌شناختي قوي فلسفه اسلامي دفاع کنند. آنها در معرفت‌شناسي قائل به واقعگرايي شدند و تفسير مبتني بر ايد‌ئاليسم ذهني را از شناخت رد کردند. از سوي ديگر، دست‌کم برخي از فيلسوفان معاصر غرب كوشيده‌اند با در ميان آوردن ديدگاههاي جديد، پاسخهايي به شبهات شکاکان بدهند. در اين پژوهش ميکوشيم در مطالعه‌يي تطبيقي تلاش گروهي از فيلسوفان دو طرف را ارزيابي کنيم و البته درنهايت نتيجه خواهيم گرفت که پاسخ فيلسوفان اسلامي هم در گذشته و هم در دوره معاصر از پايه و اساس استوارتري برخوردار است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - تأملي معناشناختي در توصيف خداوند به عقل بسيط در حکمت سينوي (با نگاهي به سه تفسير متفاوت از فخررازي، ميرداماد و ملاصدرا)
        سیدمحمد انتظام
        ابن‌سينا از خداوند به عقل بسيط تعبير کرده است. معناي مورد نظر او از عقل بسيط، از سوي فخررازي، ميرداماد و ملاصدرا به سه‌گونة متفاوت تفسير شده است. فخررازي عقل بسيط را از نظر ابن‌سينا ناظر به دفعي و غيرزماني بودن علم حصولي و تفصيلي خداوند به موجودات پيش از ايجاد آنها دانس چکیده کامل
        ابن‌سينا از خداوند به عقل بسيط تعبير کرده است. معناي مورد نظر او از عقل بسيط، از سوي فخررازي، ميرداماد و ملاصدرا به سه‌گونة متفاوت تفسير شده است. فخررازي عقل بسيط را از نظر ابن‌سينا ناظر به دفعي و غيرزماني بودن علم حصولي و تفصيلي خداوند به موجودات پيش از ايجاد آنها دانسته است. ميرداماد معتقد است منظور ابن‌سينا از عقل بسيط، علم خداوند به موجودات در مرتبة ذات است که عين ذات ميباشد. او اين علم را در مقابل علم حضوري خداوند به موجودات خارجي دانسته و نسبت علم حصولي به ابن‌سينا را از لغزشهاي شيخ‌اشراق ميداند. ملاصدرا بر اين باور است که منظور ابن‌سينا از عقل بسيط، علم اجمالي در مقابل علم تفصيلي حصولي است. در اين نوشتار هر يک از تفسيرهاي سه‌گانه همراه با مستنداتشان باختصار بررسي شده و در پايان، ترکيبي از تفسير ملاصدرا و فخررازي به اثبات رسيده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - رابطۀ «ضعف ¬اراده» با اخلاقی¬ زیستن از ديدگاه ارسطو؛ با نگاهی به نظر سقراط دربارۀ ضعف ¬اراده و نقد ارسطو بر آن
        سیمین خیرآبادی علی اکبر عبدل آبادی
        مفهوم «ضعف اراده» یکی از مفاهیم بنیادین در اخلاق شناسی ارسطوست و فهم آن کاملاً متوقف بر فهم معنا و کاربرد آن در آراء اوست. در این نوشتار، با روشی توصیفی ـ تحلیلی کوشیده ایم تا پس از اشاره به ریشۀ لغوی اصطلاح ضعف اراده در زبان یونانی، ابتدا نظر سقراط دربارۀ ضعف اراده چکیده کامل
        مفهوم «ضعف اراده» یکی از مفاهیم بنیادین در اخلاق شناسی ارسطوست و فهم آن کاملاً متوقف بر فهم معنا و کاربرد آن در آراء اوست. در این نوشتار، با روشی توصیفی ـ تحلیلی کوشیده ایم تا پس از اشاره به ریشۀ لغوی اصطلاح ضعف اراده در زبان یونانی، ابتدا نظر سقراط دربارۀ ضعف اراده و نقد ارسطو بر آن را بیان کنیم و سپس با توجه به برخي از مصادیق مفهوم ضعف اراده در کتاب اخلاق نیکوماخوسی ارسطو، نشان دهیم که چرا انسان گاهی بر خلاف معرفت اخلاقیش عمل ميكند. در ادامه، با بیان تحلیل ارسطو از پدیدۀ ضعف اراده بعنوان یکی از موانع اخلاقی زیستن، توضيح داده ميشود که گاهی ضعف در فرایند «اراده‌ورزی» با عقلانیت تضاد می‌یابد و سبب ميشود که انسان با علم به اینکه يك عمل بلحاظ اخلاقي درست یا نادرست است، تحت سیطرۀ امیال نابجایش آن عمل اخلاقاً نادرست را انجام دهد یا آن عمل اخلاقاً درست را انجام ندهد. از نظر ارسطو، شرط عقلانی بودن التزام اخلاقی اینست که انسان از «حکمت عملی» بهره مند باشد و اگر عقل در مقام عمل، هدایت دیگر قوای انسان را بر عهده گیرد، انسان قطعاً عمل درست را اراده و انتخاب خواهد کرد و آن را انجام خواهد داد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - شناخت عقلي و شهودي انسان نسبت به احد و احد نسبت به خود و غيرخود در فلسفه افلوطين
        اسدالله  حيدرپور کيائي
        مقاله حاضر تحقيقي است در اينباره كه براساس ديدگاه افلوطين آيا انسان ميتواند شناخت برهاني و استدلالي از احد داشته باشد يا خير؟ و آيا ميتواند توصيف و بياني از او ارائه بدهد يا خير؟ همچنين آيا انسان قادر به شناخت شهودي و حضوري از احد هست يا خير؟ احد نسبت به خود از چه نوع ش چکیده کامل
        مقاله حاضر تحقيقي است در اينباره كه براساس ديدگاه افلوطين آيا انسان ميتواند شناخت برهاني و استدلالي از احد داشته باشد يا خير؟ و آيا ميتواند توصيف و بياني از او ارائه بدهد يا خير؟ همچنين آيا انسان قادر به شناخت شهودي و حضوري از احد هست يا خير؟ احد نسبت به خود از چه نوع شناختي برخوردار است، شناخت عقلي برهاني يا شناخت عقلي شهودي؟ افلوطين بر اين باور است که انسان قادر به تفکر نظري و شناخت عقلي استدلالي از احد نيست و بدين‌سبب نميتواند توصيف و بياني از او ارائه نمايد ولي انسان در يک شرايط خاص قادر به شهود احد و دريافت حضوري او خواهد بود و بنحوي اتحاد با احد پيدا خواهد کرد. تفکر و انديشه استدلالي که در ذات خود ملازم با کثرت است در احد ذاتاً بسيط و محض راه ندارد، ازاينرو او بنحو شهودي خودآگاه است و چون مبدأ همه چيز است و همه چيز در او حضور دارند، بنحوي که از خود آگاه است از غيرخود نيز آگاه است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - ارتباط بين ارکان حکمت و حکومت آرماني در انديشه سهروردي با تطبيق بر آراء افلاطون
        سعيد  رحيميان
        انديشه آرمانشهري بحث مفصلي است که قدمتي باندازه تاريخ بشري دارد. افلاطون نخستين فيلسوفي است که جامعه آرماني را در قالبي فلسفي به تصوير كشيده است. از سوي ديگر، در جهان اسلام فارابي آغازگر اين انديشه و ميراث گذار آن براي انديشمندان بعد از خود تا به امروز ميباشد. شيخ شه چکیده کامل
        انديشه آرمانشهري بحث مفصلي است که قدمتي باندازه تاريخ بشري دارد. افلاطون نخستين فيلسوفي است که جامعه آرماني را در قالبي فلسفي به تصوير كشيده است. از سوي ديگر، در جهان اسلام فارابي آغازگر اين انديشه و ميراث گذار آن براي انديشمندان بعد از خود تا به امروز ميباشد. شيخ شهاب الدين سهروردي از جمله فيلسوفاني است که در جستجوي جامعه کمال مطلوب به انديشه فلسفي خويش سمت و سو ميدهد؛ حکومت مطلوبي که از دل هستي شناسي و معرفت شناسي اشراقي او بدست مي آيد. نوشتار حاضر بر آن است که به بررسي اين رابطه وثيق پرداخته و با توجه به جايگاه افلاطون در نزد سهروردي مواضع وفاق و خلاف اين دو انديشمند را در اين زمينه تعيين کند. با وجود شباهتهايي بين ديدگاه ايشان، بويژه در مواردي نظير گرايش انسان به جامعه مدني، تطابق و هماهنگي حکومت مطلوب آنها با نظام کائنات و منحصر بودن حاکميت به صاحبان معرفت به حقايق عالم اعلي، از استقلال انديشه سهروردي بخصوص در مبحث رياست حکومت مطلوب و صفات او نميتوان گذشت. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - ارزش فلسفۀ ‌اولی از منظر کانت و علامه‌ طباطبایی
        آرمین منصوری عباس ایزدپناه
        مقالة حاضر درصدد بررسی ارزش علمی فلسفة اولی از دریچة معرفت‌شناسی کانت و علامه طباطبایی است. کانت بعنوان فیلسوفی که جهتگیریهایش متأثر از علوم دیگر بوده و بسبب شرایط زمانه، تحت تأثیر دو مکتب تجربه‌گرایی و عقلگرایی قرار داشته است، سعي ميكند اختلاف میان این دو مکتب را حل كن چکیده کامل
        مقالة حاضر درصدد بررسی ارزش علمی فلسفة اولی از دریچة معرفت‌شناسی کانت و علامه طباطبایی است. کانت بعنوان فیلسوفی که جهتگیریهایش متأثر از علوم دیگر بوده و بسبب شرایط زمانه، تحت تأثیر دو مکتب تجربه‌گرایی و عقلگرایی قرار داشته است، سعي ميكند اختلاف میان این دو مکتب را حل كند و با تکیه بر قضایای ترکیبی‌ پیشینی به این اختلافات پاسخ میدهد و در نهایت با این مبنا که معرفت اولاً، از راه تجربة حسی حاصل میشود و ثانیاً، این معرفت فقط مختص پدیدارهاست، به این نتیجه میرسد که در عین اینکه متافیزیک نباید انکار شود، بلحاظ معرفت‌شناختی، امکان وجود گزاره‌های علمی فلسفة اولی وجود ندارد. اما علامه ‌طباطبایی با این مبنا که غیر از معرفت حسی، معرفت عقلی محض نیز قابل اثبات است و معرفت علاوه بر پدیدار شامل ذات هم میشود، فلسفة ‌اولی را چه بلحاظ روش برهانی آن و چه بلحاظ موضوع و مسائل آن، دارای ارزش معرفتی میداند و آن را در قلة تمام دانشهای بشری مینشاند و تمام گزاره‌ها و دستاوردهای آن را صددرصد یقینی و علمی قلمداد میکند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - نقد اشكالات فخررازي به ابن‌سينا دربارة حقيقت علم
        سیده زهرا موسوی بایگی وحید  خادم زاده
        فلاسفة مسلمان اگرچه بصورت خاص به مباحث معرفت‌شناسی نپرداخته‌اند اما در باب کلیات علم و معرفت، بتفصیل سخن گفته‌اند. شیخ‌الرئیس، در آثار متعدد خود، بمناسبتهای مختلف، تعابیر متفاوتی دربارة چیستی علم بیان كرده و گاهی علم را صرفاً کیف، گاهی کیف دارای اضافه و گاه صرفاً اضافه چکیده کامل
        فلاسفة مسلمان اگرچه بصورت خاص به مباحث معرفت‌شناسی نپرداخته‌اند اما در باب کلیات علم و معرفت، بتفصیل سخن گفته‌اند. شیخ‌الرئیس، در آثار متعدد خود، بمناسبتهای مختلف، تعابیر متفاوتی دربارة چیستی علم بیان كرده و گاهی علم را صرفاً کیف، گاهی کیف دارای اضافه و گاه صرفاً اضافه دانسته است. همچنین تعبیر علم به تجرد از ماده نیز در آثار او بچشم میخورد. این تعدد عبارات، برای افرادی همچون فخررازی، دستاويزي شده تا اندیشة شیخ را مورد نقد و جرح قرار دهند. فخررازی در مواضع متعدد از آثارش تأکید میکند كه ديدگاه ابن‌سینا در باب علم متشتت بوده و نتوانسته به دیدگاهي واحد دربارة حقیقت علم دست‌ يابد. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی ـ توصیفی و با رویکرد نقادانه نوشته شده، میکوشد پس از نقل ادعای فخررازی، صحت آن را ارزیابی نماید، سپس بسراغ آثار او رفته تا تعاریف علم نزد وی را بررسی نمايد. نتیجة بدست‌آمده از بررسیها نشان میدهد كه اگرچه برخی مشکلات مبنایی در دیدگاه شیخ‌الرئیس وجود دارد، اما سخنان ابن‌سینا بر اساس مبانی او، مستحکم و قابل تحویل به دیدگاهی واحد است‎ این درحالیست که رازی خود در مسئلة مذکور دچار دوگانه‌گویی شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - مکتب افلاطونی میانه؛ معرفی و تحلیل آموزه‌های دینی و فلسفی
        محبوبه هادی‌نا
        مکتب افلاطونی میانه (Middle platonism) از مهمترین مکاتب فلسفی ـ دینی در سدۀ اول پیشامسیحی است که با داعیۀ احياي مكتب افلاطوني اصيل، شالوده‌يي از بنیادیترین آموزه‌های معرفتی و فلسفی آن روزگار را در نظام فلسفی خود دارد؛ آموزه‌هایي چون ذات باری واحد، خدای خالق، هبوط روح، م چکیده کامل
        مکتب افلاطونی میانه (Middle platonism) از مهمترین مکاتب فلسفی ـ دینی در سدۀ اول پیشامسیحی است که با داعیۀ احياي مكتب افلاطوني اصيل، شالوده‌يي از بنیادیترین آموزه‌های معرفتی و فلسفی آن روزگار را در نظام فلسفی خود دارد؛ آموزه‌هایي چون ذات باری واحد، خدای خالق، هبوط روح، معرفت عقلانی و نجات و رستگاری. با تأمل در آثار افلاطونیان میانه میتوان دریافت که مبانی فلسفی این مكتب بیش از هر چیز بر تفسير مجدد برخي آموزه‌هاي ديني ـ فلسفي مكاتب افلاطوني، رواقي، فيثاغورثي و گنوسی بنا شده است؛ چنانکه در آثار همة فیلسوفان این مکاتب، ردّپايی پررنگ از دغدغۀ تبیین مسئلة یگانگی و تعالی ذات باری‌تعالي، چگونگي خلق جهان و تبیین وجود شر در آن، ملاحظه میشود. بهمين دليل مبانی فلسفۀ افلاطونی میانی اساساً دینی است و موضوعاتی چون دوگانگی ذات الوهیت در دو مفهوم، خدای باری و فرازمند و صانع یا خالق جهان، دوگانگی خاستگاه روحانی و مادی انسان و هبوط روح، کیهان‌شناسی و ساختار مادی جهان و فرجام کار آن، فرجام‌شناسی با محوریت آموزۀ نجات و رستگاری انسان از طریق معرفت عقلانی، و در نهایت، مبحث اخلاقیات و تعریف چارچوبهای عملی آن برای رسیدن به کمال عقلانی که لازمۀ رستگاری است، شاکلۀ اصلی نظام و اندیشۀ فلسفی مكتب افلاطونی میانه را تشکيل داده است. نوشتار حاضر ميكوشد ضمن تبیین و تشریح آموزه‌های فلسفی افلاطونی میانه، با جُستاری تطبیقی، به تحلیل مبانی و چگونگی شکلگیری آنها در مقام یک مکتب فلسفی ـ دینی بپردازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - سیر تحول مفهوم «اراده» نزد فلاسفۀ مدرن
        روح الله  کریمی
        مفهوم «اراده» از مفاهیم بنیادين در سنت مابعدالطبیعه غربی است. اگرچه نشانه‌های مهمی مبنی بر نضج‌گرفتن این مفهوم در فلسفة کلاسیک یونان و فلسفة قرون وسطی، در دست است، اما از ابتدای عصر جدید بود كه نقش اراده در تفسير جهان، در انديشة هر فيلسوف نسبت به فيلسوف قبلي، برجسته‌تر چکیده کامل
        مفهوم «اراده» از مفاهیم بنیادين در سنت مابعدالطبیعه غربی است. اگرچه نشانه‌های مهمی مبنی بر نضج‌گرفتن این مفهوم در فلسفة کلاسیک یونان و فلسفة قرون وسطی، در دست است، اما از ابتدای عصر جدید بود كه نقش اراده در تفسير جهان، در انديشة هر فيلسوف نسبت به فيلسوف قبلي، برجسته‌تر شد؛ گویی بمرور، نقش شناخت عقلی کمرنگتر و نقش اراده پررنگتر شده است. این مقاله، با الهام از هایدگر و تقویت موضع وی با مستنداتی فراتر از آنچه خودش متذکر شده، سیر مفهوم اراده را از دکارت آغاز نموده و با بررسی دیدگاه اسپینوزا، لایبنیتس، روسو، کانت، فیخته، شلینگ، هگل، شوپنهاور و نیچه، سعي ميكند چگونگی تکوین این مفهوم در عصر جدید، بویژه نسبت اراده با «شناخت» را تحلیل نمايد. غرض آنست که نشان دهيم اهمیت یافتن اراده نزد شوپنهاور و نیچه، اتفاقی نیست و زمینه‌های ابتدایی چنین تحولی پیشتر و بصورت تدریجی توسط فلاسفۀ عصر جدید فراهم شده بود. همچنین، روشن ميگردد که برخلاف آنچه بیشتر گفته و تفسیر شده، «خواست قدرت» نیچه نه تکمیل پروژۀ شوپنهاوری، بلکه تکمیل ایدئالیسم آلمانی است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        13 - جریان¬شناسی تاریخی مباحث معرفت¬شناسی در سنت فلسفة پیشاصدرایی
        علی‌اصغر  جعفری ولنی دنیا  اسدی فخرنژاد
        بررسی تحولات معرفت‌شناسی در فلسفة اسلامی، بیانگر اینست که گرچه مباحث معرفت‌شناختی بطور مستقل مطرح نشده و عموماً بنحو تلویحی ذیل هستی‌شناسی قرار میگیرد؛ درعین حال، مباحثی وجود دارد که میتواند بشرط تنظیم و تنسیق، راهگشای رویکرد فلاسفه در مباحث معرفت‌شناسی‌ باشد؛ شاید بتوا چکیده کامل
        بررسی تحولات معرفت‌شناسی در فلسفة اسلامی، بیانگر اینست که گرچه مباحث معرفت‌شناختی بطور مستقل مطرح نشده و عموماً بنحو تلویحی ذیل هستی‌شناسی قرار میگیرد؛ درعین حال، مباحثی وجود دارد که میتواند بشرط تنظیم و تنسیق، راهگشای رویکرد فلاسفه در مباحث معرفت‌شناسی‌ باشد؛ شاید بتوان بر اساس دستاوردهای این مباحث، شبهات بنیادین معرفت‌شناسی را پاسخ داد. بعنوان نمونه، دیدگاههای هستی‌شناختی ابن سینا و سهروردی بر معرفت‌شناسی‌ آنها تأثیرگذار بوده است. حال مسئلة پژوهش اینست که چگونه میتوان با بررسی و استخراج یکسری مسائل و بررسی تحلیلیشان، رویکرد معرفت‌شناختی آنها را در مواضع و آراء فلاسفه اسلامی نشان داد. در راستای تحقق این هدف، باید گفت که مبانی معرفت‌شناسی مبتنی بر سه پایة حس، عقل و شهود، میتواند به نظام معرفت‌شناسی فلاسفه اسلامی منجر شود. البته حکمت مشاء عمدتاً بر عقل و استدلال مبتنی است و حکمت اشراق اگرچه در تبیین و اثبات، متکی بر استدلال‌ بوده، اما بنيان اصلی در تحلیل معرفت-شناختی را بر کشف و شهود بنا نهاده است. البته منطق بعنوان مدخل معرفت‌شناسی سرآغاز بحث قرار میگیرد؛ چراکه عموم فلاسفة اسلامی با محوریت علم حصولی و مبتنی بر کلیات خمس، نظریة تعریف را وسیلة کشف مجهول (کشف ماهیت کلی امور) میدانند؛ درحالی که سهروردی و پیروان او با محوریت علم حضوری، معتقدند تعریف حدی قابل توجیه نبوده و با انتقاد از نظریة تعریف، سعی بر کشف مجهول جزئی از طریق مشاهده و اشراق دارند. در همین راستا، مسئله‌ ابصار، خیال در نظام معرفت شناسی، اغلب بعنوان ضلعی از اضلاع علم حصولی تلقی میشود؛ بر خلاف معرفت‌شناسی حکمت اشراق، که همگی ذیل علم حضوری قابل تبیین است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        14 - تبیین دیدگاه علیقلی ‌بن قرچغای‌خان دربارۀ علم حصولی و علم حضوری، با رویکرد انتقادی
        حمید رضا خادمی
        علیقلی‌ بن قرچغای‌خان، از فیلسوفان عصر صفوی است که بسیاری از آثارش احیا نشده، اما کتاب احیای حکمت که دربردارندۀ بسیاری از آراء فلسفی اوست، تصحیح و چاپ شده است. ازجمله دیدگاههای ابتکاری این حکیم، تقسیمبندیها و تفسیرهای نوآورانه‌‌یی است که از علم حصولی و علم حضوری ارائه د چکیده کامل
        علیقلی‌ بن قرچغای‌خان، از فیلسوفان عصر صفوی است که بسیاری از آثارش احیا نشده، اما کتاب احیای حکمت که دربردارندۀ بسیاری از آراء فلسفی اوست، تصحیح و چاپ شده است. ازجمله دیدگاههای ابتکاری این حکیم، تقسیمبندیها و تفسیرهای نوآورانه‌‌یی است که از علم حصولی و علم حضوری ارائه داده است. وی برای بیان دیدگاهش در اینباره، ضمن تقریر نظر حکمای پیشین دربارۀ حقیقت علم، ابتدا پس از توضیح دو قسم علم حقیقی ـ‌یعنی علم ذاتی و عرضی‌ـ علم حصولی و حضوری را ذیل علم عرضی میداند. از یکسو، برخی از دسته‌بندیهایی که وی دربارۀ علم حصولی و حضوری ارائه داده، در طول تاریخ فلسفۀ اسلامی بیسابقه است، و از سوی دیگر، او حقیقت علم را امری عرضی و زائد بر نفس ناطقه میداند. درواقع، علیقلی‌خان با تحلیلی که از مسئلۀ اتحاد عاقل به معقول بدست داده، علم را همانند صفتی میداند که بر موصوف عارض شده است. بررسی رویکرد وی در چهار مرحله انجام شده است که عبارتند از: بررسی اقسام مختلف علم حصولی و حضوری، ناتمام‌بودن نخستین دلیل وی دربارۀ عرضیت علم حضوری و حصولی، نشان‌دادن کاستی موجود در دلیل دوم و سوم، و بیان ناکافی‌بودن دیدگاه وی دربارۀ اتحاد عاقل و معقول. در این نوشتار، نخست سعی شده تا دیدگاه و ابتکار علیقلی خان در اینباره، بطور دقیق تقریر شود، آنگاه با بهره‌گیری از روش تحلیلی‌ـ‌تطبیقی، دیدگاه وی مورد بررسی و نقد قرار گیرد. پرونده مقاله