• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات ابن‌سینا

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - مطالعه تطبیقی دیدگاه ابن‌سینا و خواجه طوسی در مسئله علم الهی
        عین‌اله  خادمی محمود  آهسته
        علم الهی از مسائل مهم فلسفی است که اندیشمندان، همواره به بررسی ابعاد آن پرداخته‌اند. ابن‌سینا بدلیل احتراز از تغییر در ذات الهی، علم خداوند به جزئیات را بر وجه کلی و از طریق علم به علل و مسببات ممکن میداند و به علم اجمالی الهی به موجودات از طریق صور مرتسمه معتقد است. از چکیده کامل
        علم الهی از مسائل مهم فلسفی است که اندیشمندان، همواره به بررسی ابعاد آن پرداخته‌اند. ابن‌سینا بدلیل احتراز از تغییر در ذات الهی، علم خداوند به جزئیات را بر وجه کلی و از طریق علم به علل و مسببات ممکن میداند و به علم اجمالی الهی به موجودات از طریق صور مرتسمه معتقد است. از سویی محقق طوسی، علم واجب را از مقوله اضافه شمرده و معتقد است در علم باری به امور متغیر جزئی، تغییر در اضافه پدید می‌آید و ذات همچنان ثابت است. ازاینرو، برخلاف ابن‌سینا، علم الهی به جزئیات علی وجه جزئی را میپذیرد. او اشکالاتی نیز به ارتسام صور متقرره در ذات واجب بر نظریه ابن‌سینا وارد میسازد. همچنین ابن‌سینا علم ذات الهی به ذات خود و علم ذات به صور مرتسمه که سبب پیدایش موجودات میشود را نیز حضوری و علم به موجودات دیگر بر سبیل تفصیل را حصولی میداند. در نوشتار حاضر ضمن بیان مبانی فلسفی این دو اندیشمند، به بررسی آن میپردازیم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - روش‌شناسی مواجهه حکیمان بزرگ مسلمان با جریان ترجمة دورة عباسی
        سيد محمدعلي  ديباجي
        «نهضت ترجمه» عنوانی است که محققان مطالعات اسلامی در غرب، بر جریان ترجمة کتب ملل مختلف به زبان عربی در دورة عباسی، نهاده‌اند. این جریان که حدود دو قرن بصورتهای مختلف، خودجوش یا هدایت‌شده، ادامه داشت، واکنشهایی را در جامعة اسلامی بدنبال داشت. یکی از پرسشهای مهمی که در این چکیده کامل
        «نهضت ترجمه» عنوانی است که محققان مطالعات اسلامی در غرب، بر جریان ترجمة کتب ملل مختلف به زبان عربی در دورة عباسی، نهاده‌اند. این جریان که حدود دو قرن بصورتهای مختلف، خودجوش یا هدایت‌شده، ادامه داشت، واکنشهایی را در جامعة اسلامی بدنبال داشت. یکی از پرسشهای مهمی که در اینباره مطرح است اینست که حکمای بزرگ مسلمان آن دوره، بویژه کندی، فارابی و ابن‌سینا، چه موضعی در اینباره داشته‌اند؟ مقاله پیش‌رو نشان میدهد که برخلاف پاسخ رایج در تاریخ‌نگاری جریان ترجمه، در این برهه بجای نهضت ترجمه با یک نهضت حکمی همپای نهضت علمی در تاریخ اسلام مواجهیم و حکمای مذکور، حکم سه مسئله، یعنی پدیده ترجمه، مترجمان و مفسران، و علوم ترجمه و تفسیرشده را از یکدیگر جدا کرده‌اند. آنها بر اساس نهضت حکمی خویش که با اصول اندیشه اسلامی مطابقت دارد، سه مواجهه با این موضوع داشته‌اند: روش‌شناختی، اصلاحی و انتقادی. آنان بر مبنای حکمت‌اندیشی خود، علوم ترجمه شده را با آموزه‌های حکمت در اسلام میسنجیدند و با نوآوریهای خویش، از آن در بنای نظام حکمی خود بهره میبردند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - نگاهی تاریخی به کاربرد عبارت «مدنی بالطبع» در سده‌های میانة جهان اسلام
        سجاد هجری آذرتاش آذرنوش
        «مدنیت» انسان از موضوعاتی‌ است که از روزگار کهن تاکنون، فیلسوفان به تحقیق دربارة آن پرداخته‌اند و این موضوع، مبنای برخی دانشهای حکمت عملی و بویژه از مبادی فلسفة علوم اجتماعی ا‌ست. اگر چه ضرورت «حیات اجتماعی» یا مدنیت برای همة انسانها کمابیش آشکار است اما یونانیان این پد چکیده کامل
        «مدنیت» انسان از موضوعاتی‌ است که از روزگار کهن تاکنون، فیلسوفان به تحقیق دربارة آن پرداخته‌اند و این موضوع، مبنای برخی دانشهای حکمت عملی و بویژه از مبادی فلسفة علوم اجتماعی ا‌ست. اگر چه ضرورت «حیات اجتماعی» یا مدنیت برای همة انسانها کمابیش آشکار است اما یونانیان این پدیدار را موشکافانه در کتابهای فلسفی بررسی میكردند و آنچه از گذشته تا امروز در جهان اسلام با عنوان مدنی‌بالطبع بودن انسان میشناسیم، ریشه در یونان و عصر ترجمه دارد. این تعبیر با ترجمة اسحاق بن حنین از اخلاق نیکوماخوس ارسطو، در سدة سوم قمری در جهان اسلام پدید آمد و با تهذیب الأخلاق مسکویه رازی زمینة گسترش آن فراهم شد. اگر چه بیشتر مترجمان اخلاق ارسطو به فارسی و عربی، این ترکیب را بکار نبرده‌اند، اما امروزه نیز همچنان بر سر زبانهاست. آموزة مدنیت انسان، در جهان اسلام مبنای برهان حکیمانی همچون ابن‌سینا بر اثبات نبوت قرار گرفته و فخررازی پای آن را ـ که بعدها به نام طریقة‌الحکماء مشهور شده ـ به کتابهای کلامی گشوده است. این مقاله میکوشد با بررسی میراث مکتوب فارسی و عربی در دسترس، خط سیر آمیزة مدنی‌بالطبع که بمثابه اصطلاح و قالبی در جهان اسلام درآمده و تا امروز نیز بکار میرود، را در سده‌های میانه تبیین نماید و جای خالی بررسی تاریخی آن را در پژوهشهای کنونی، از وجوهی پر کند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - چالشهای دو ژانر تراژدی و کمدی از نظر ابن‌سینا در مواجهه با بوطیقای ارسطو
        فریده دلیری اسماعیل بنی اردلان امیر مازیار
        نگرة شعری ارسطو با این درونمایه وارد گسترة اندیشة ایرانی شد که ژانرهای تراژدی و کمدی بدنبال تقلید و محاکات فضیلتها و رذیلتها هستند. رسالة فن شعر ارسطو برغم نقشی که در شکلگیری تئاتر غربی داشته، تأثیری در جهان شعر پارسی نداشت. اینکه تئاتر از دل هستی‌شناسی یونانی برآمده، ی چکیده کامل
        نگرة شعری ارسطو با این درونمایه وارد گسترة اندیشة ایرانی شد که ژانرهای تراژدی و کمدی بدنبال تقلید و محاکات فضیلتها و رذیلتها هستند. رسالة فن شعر ارسطو برغم نقشی که در شکلگیری تئاتر غربی داشته، تأثیری در جهان شعر پارسی نداشت. اینکه تئاتر از دل هستی‌شناسی یونانی برآمده، یادآور نیازی است که نمایش ایرانی به بوطیقایی برآمده از فرهنگ ایرانی دارد. این کتاب بعنوان یک رساله مرجع، بارها ترجمه شده یا از آن اقتباس شده است؛ یکی از برجسته‌ترین این اقتباسها، فن شعر ابن‌سیناست. با اینکه فن شعر ابن‌سینا گزارشی از بوطیقای ارسطوست ولی نویسنده تنها به تلخیص بوطیقا بسنده نکرده است. شاخصة بنیادی کار ابن‌سینا پرداختن به گوهر شعر، محاکات یا همان تخیل است. فن شعر او دارای ویژگیها، نکات و دیدگاههایی نوین است. پژوهش حاضر در تلاش است رویکرد ابن‌سینا به بوطیقای ارسطو را بررسی کند و در این راه، فن شعر او را بر پایة ژانرهای اصلی رسالة بوطیقای ارسطو بازخوانی میکند. گذرگاه رسیدن به این آرمان، با رویکردی تحلیلی‌ـ‌توصیفی و روش گردآوری داده‌ها بصورت کتابخانه‌یی، اینست که با بررسی نظریات این دو متفکر، به قصد ابن‌سینا در نگارش بوطیقای شعر ایرانی دست یابیم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - تبیین علل وقوع زلزله در آثار ابن¬سینا و تأثیرپذیری قطب¬الدین شیرازی و شیروانی از آن
        میرحمید  هاشمی لشنو آرش موسوی
        دربارۀ علل وقوع زلزله بعنوان پدیده‌یی آشنا در طبیعت، در آثار شماری از اندیشمندان مسلمان و ایرانی، از جمله ابن‌سینا و پیروانش بحث شده است. این پژوهش درصدد است دیدگاههای ابن‌سینا، قطب الدین شیرازی و محمد بن حسن شیروانی دربارة چرایی و چگونگی وقوع زلزله را بررسی کند. پژوهش چکیده کامل
        دربارۀ علل وقوع زلزله بعنوان پدیده‌یی آشنا در طبیعت، در آثار شماری از اندیشمندان مسلمان و ایرانی، از جمله ابن‌سینا و پیروانش بحث شده است. این پژوهش درصدد است دیدگاههای ابن‌سینا، قطب الدین شیرازی و محمد بن حسن شیروانی دربارة چرایی و چگونگی وقوع زلزله را بررسی کند. پژوهش نشان میدهد که نه تنها ابن‌سینا، متأثر از ارسطو، تبیینهایی طبیعی برای وقوع زلزله ارائه کرده بلکه پیروان بعدی وی نیز همین‌گونه می‌اندیشیده‌اند. در این آثار، عامل اصلی وقوع زلزله باد یا دمی معرفی شده که در درون زمین شکل گرفته و با ایجاد فشار، قصد خروج از پوستة زمین میکند. در واقع آنها در تبیین پدیده‌های طبیعی، تنها از علل و عوامل طبیعی بهره میبردند و آن را بشیوه‌یی که امروزه علمی مینامیم، تبیین میکردند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - مطالعة تطبیقی فن شعر ارسطو و ابن‌سینا در باب چگونگی شعر
        فریده دلیری اسماعیل بنی اردلان امیر مازیار
        چیستی و تعریف شعر همواره مورد توجه متفکران ادبی حوزة فلسفه بوده است. فن شعر ارسطو یکی از برجسته‌ترین یادگاران نقد محتوایی و ساختاری شعر است. ارسطو در بستر فرهنگ یونانی، تراژدی را تقلید و گونه‌یی نمایشی میداند که تماشای آن به کاتارسیس می‌انجامد. در سنت اسلامی، آشنایی با چکیده کامل
        چیستی و تعریف شعر همواره مورد توجه متفکران ادبی حوزة فلسفه بوده است. فن شعر ارسطو یکی از برجسته‌ترین یادگاران نقد محتوایی و ساختاری شعر است. ارسطو در بستر فرهنگ یونانی، تراژدی را تقلید و گونه‌یی نمایشی میداند که تماشای آن به کاتارسیس می‌انجامد. در سنت اسلامی، آشنایی با بوطیقا (فن شعر ارسطو) از قرن سوم و چهارم هجری و بواسطة ترجمه و تلخیصهایی که از آن صورت گرفت، آغاز شد. در همین قرن، فارابی و سپس ابن‌سینا در حیطة شعر و بمنظور مطالعه دیدگاههای ارسطو، به تفسیر و تحلیل فن شعر ارسطو پرداختند. مهمترین شرح و تلخیص این رساله توسط ابن‌سینا و با تأثیرپذیری از فارابی صورت گرفته است. در رسالة ابن‌سینا مراد از شعر با حوزة شعر متعارف تفاوت دارد. گوهر شعر، محاکات است و در آن حضور کارآمد عنصر خیال دیده میشود. این پژوهش تلاش میکند ضمن مقایسة ماهیت شعر در فن شعر شفای ابن‌سینا و بوطیقای ارسطو، نشان دهد که ابن‌سینا چه دیدگاهی دربارة شعر داشته و در این رساله چه تعریفی از شعر و اجزاء آن ارائه داده و تا چه اندازه به نگرة ارسطو در اینباره نزدیک شده است. در این راستا، مقاله حاضر با رویکردی تحلیلی‌ـ‌توصیفی و تطبیق، سامان یافته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - مؤلفه‌های اشراقی آثار ابن‌سینا در سه حوزۀ روش، محتوا و زبان
        سعيد  رحيميان
        ابن سینا با اینکه شیخ الرئیس مشائیان شمرده میشود اما خود زمینه‌های پیدایش حکمت اشراق را نیز فراهم نموده است. او بلحاظ روش شناسی و معرفت شناسی، با ابداع حکمت مشرقیه که حکمت اختصاصی خود او، صرفنظر از دیدگاههای یونانیان است، و همچنین با بکارگیری برخی مصطلحات و قواعد و دلای چکیده کامل
        ابن سینا با اینکه شیخ الرئیس مشائیان شمرده میشود اما خود زمینه‌های پیدایش حکمت اشراق را نیز فراهم نموده است. او بلحاظ روش شناسی و معرفت شناسی، با ابداع حکمت مشرقیه که حکمت اختصاصی خود او، صرفنظر از دیدگاههای یونانیان است، و همچنین با بکارگیری برخی مصطلحات و قواعد و دلایل که رنگ و بوی اشراقی دارند، مقدمات احیا و رشد حکمت اشراق نزد سهروردی را آماده کرد. ذهن وقاد و شایستگی روحانی بوعلي در عمر کوتاهش، بخوبی زمینه های جهش فلسفه و حکمت اسلامی بسوی حکمت اشراق و سپس حکمت متعالیه را در سه زمینة روش، محتوا و زبان مهیا ساخت. هرچند سهروردی بیشتر بر تفاوتهای حکمت خود با حکمت ابن‌سینا و مشائیان پیرو او تأکید دارد و آغاز حکمت خود را پایان حکمت مشاء معرفی میکند، اما بجرئت میتوان گفت كه حکمت او تا حد زیادی متأثر از حکمت بوعلی بوده است تا آنجا که شاید بتوان اندیشة سهروردی را نتیجة رشد طبیعی حکمت سینوی در بستر زمان دانست. مقالۀ حاضر تلاش میکند با برجسته کردن عناصر عرفانی و ذوقی (یا آنچه بعداً اشراقی نام گرفت) در آثار موجود و بجا مانده از ابن سینا، بنحوی روشن نشان دهد که دین سهروردی به ابن سینا بیشتر از آن چیزی است که معمولاً تصور میشود و سهروردی در هر سه زمینۀ روش، محتوا و زبان، مدیون وی بوده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - نقد اشكالات فخررازي به ابن‌سينا دربارة حقيقت علم
        سیده زهرا موسوی بایگی وحید  خادم زاده
        فلاسفة مسلمان اگرچه بصورت خاص به مباحث معرفت‌شناسی نپرداخته‌اند اما در باب کلیات علم و معرفت، بتفصیل سخن گفته‌اند. شیخ‌الرئیس، در آثار متعدد خود، بمناسبتهای مختلف، تعابیر متفاوتی دربارة چیستی علم بیان كرده و گاهی علم را صرفاً کیف، گاهی کیف دارای اضافه و گاه صرفاً اضافه چکیده کامل
        فلاسفة مسلمان اگرچه بصورت خاص به مباحث معرفت‌شناسی نپرداخته‌اند اما در باب کلیات علم و معرفت، بتفصیل سخن گفته‌اند. شیخ‌الرئیس، در آثار متعدد خود، بمناسبتهای مختلف، تعابیر متفاوتی دربارة چیستی علم بیان كرده و گاهی علم را صرفاً کیف، گاهی کیف دارای اضافه و گاه صرفاً اضافه دانسته است. همچنین تعبیر علم به تجرد از ماده نیز در آثار او بچشم میخورد. این تعدد عبارات، برای افرادی همچون فخررازی، دستاويزي شده تا اندیشة شیخ را مورد نقد و جرح قرار دهند. فخررازی در مواضع متعدد از آثارش تأکید میکند كه ديدگاه ابن‌سینا در باب علم متشتت بوده و نتوانسته به دیدگاهي واحد دربارة حقیقت علم دست‌ يابد. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی ـ توصیفی و با رویکرد نقادانه نوشته شده، میکوشد پس از نقل ادعای فخررازی، صحت آن را ارزیابی نماید، سپس بسراغ آثار او رفته تا تعاریف علم نزد وی را بررسی نمايد. نتیجة بدست‌آمده از بررسیها نشان میدهد كه اگرچه برخی مشکلات مبنایی در دیدگاه شیخ‌الرئیس وجود دارد، اما سخنان ابن‌سینا بر اساس مبانی او، مستحکم و قابل تحویل به دیدگاهی واحد است‎ این درحالیست که رازی خود در مسئلة مذکور دچار دوگانه‌گویی شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - سخن سردبير
        حسین کلباسی اشتری
        در تقویم رسمی کشور، روز اول شهریورماه هر سال ببهانة پاسداشت دانش پزشکی و جمعیت پزشکان، و در ارتباط با مقام بلند دانشمند بزرگ عالم اسلام، حکیم ابوعلی سینا، به نام «روز پزشک» نامگذاری شده است. در همین زمینه، برغم شهرت ابن‌سینا به طبیبی زبردست و صاحب دائرة‌المعارفی همچون ک چکیده کامل
        در تقویم رسمی کشور، روز اول شهریورماه هر سال ببهانة پاسداشت دانش پزشکی و جمعیت پزشکان، و در ارتباط با مقام بلند دانشمند بزرگ عالم اسلام، حکیم ابوعلی سینا، به نام «روز پزشک» نامگذاری شده است. در همین زمینه، برغم شهرت ابن‌سینا به طبیبی زبردست و صاحب دائرة‌المعارفی همچون کتاب قانون، بسیاری از مورخان و متتبعان در فلسفه و حتی افکار و فرهنگ عمومی کشورمان، نسبت به وجوه اصلی شخصیت این چهرة بزرگ علمی و فلسفی عالم بشریت، آگاهی چندانی ندارند. در میان ملل و اقوام جهان، سنت چنین بوده و هست که در معرفی و ترسیم چهره‌های کلیدی و اثرگذار خود، اهتمام خاص بعمل آورند و چه بسا در تعریف و تمجید و پاسداشت مقام آنان، به مبالغه و بزرگنمایی هم روی می‌آورند؛ چنانکه در ترسیم چهره‌های تاریخی کسانی همچون اسکندر مقدونی، ناپلئون بناپارت، آبراهام لینکلن و امثال آنها، از داستان‌پردازی و تخیلات هم بهره گرفته میشود. اما دریغ است که در سرزمین علم و عالم‌پرور ایران، با آن سابقة درخشان علمی، فرهنگی و تاریخی که حتی ستایش انبوهی از مستشرقان و ایران‌شناسان را برانگیخته است، نه‌تنها در معرفی و معارفه شایستة، میراث علمی و معنوی آن، تلاش جدی صورت نمیگیرد، بلکه گاه در نشان دادن جایگاه واقعی آن چهره و واقعیتهای تاریخی مربوط به میراث علمی‌مان، کاهلی و خطا نیز راه می‌یابد. در مقام و مرتبة علمی ابن‌سینا، بویژه در عرصة دانش پزشکی هیچ تردیدی نیست، اما قبل از این وجهه و صبغة مشهور و متداول، باید مقام و نقش ابن‌سینا در عرصة وجه عقلانی و صورت درخشان خرد ایرانی و اسلامی، مورد التفات و تأمل صاحبان و جویندگان علم قرار گیرد. دربارة اندیشه‌های فلسفی و ابواب مختلف حکمت سینوی، نوشته‌های فراوانی از قدیم و جدید در اختیار ماست؛ همچنین شروح و تعلیقات و تقریرهایی که از شفا و اشارات و نجات و دانشنامه علائی و تعلیقات و مباحثات و مانند اینها صورت گرفته، کمّاً و کیفاً قابل توجه و بعضاً درخشان است، لیکن دربارة خاستگاهها و مبادی نظری و نوآوریهای فلسفی و حکمی شیخ، بویژه دیدگاههای سنجشگران، او با لحاظ فلسفة مشائی و سنت ارسطویی، همچنان ناگفته‌های بسیاری وجود دارد. بلحاظ دسته‌بندیهای مسالک و مشارب فلسفی، قرار دادن ابن‌سینا در ذیل یا امتداد مکتب فلسفی مشاء، به اعتباری درست و به اعتباراتی نادرست است. به اعتبار اخذ و اقتباس بسیار فارابی و ابن‌سینا از عناصر فلسفه ارسطو و اتباع او و تصدیق برخی مبانی و روشها و نتایج این مشرب فلسفی، اندراج وی ذیل فیلسوفان مشاء درست است، اما در فاصله گرفتن آنها از فضای مسلک مشائی و نقدهای بسیاری که بر دیدگاههای هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی، معادشناختی و علم‌النفس این سنت فلسفی وارد ساخته، هنوز پژوهش جامع و کاملی صورت نگرفته است. بگفتة خود ابن‌سینا، «حکمت مشرقی» وی مشتمل بر مبانی کاملاً متفاوت از سنت مشائی است و بنا بر گزارش ابوعبید جوزجانی، شاگرد او، تنها در کتاب الانصاف شیخ‌الرئیس، صدها ایراد بر دعاوی مشائی مطرح و گردآوری شده بود. همین عدم التفات جامع به فلسفة سینوی است که اسباب خطای بسیاری از خاورشناسان و مورخان فلسفة اسلامی را فراهم ساخته است: غفلت یا نادیده انگاشتن عناصر غیرمشائی حکمت سینوی از یکسو و عدم التفات به پیوستگی و استمرار تاریخی حیات فلسفة اسلامی، از سوی دیگر. قرار دادن متفکر و فیلسوف در گفتمان فلسفی عصر او و لحاظ تفکر تاریخی بمنظور یافتن مبادی و مبانی و پرسشهای محوری وی، امری بایسته است که اختصاص به ابن‌سینا ندارد. این رهیافت در سنت تاریخ‌نگاری فلسفة غرب پیشینة نسبتاً زیادی دارد و ازاینرو مورخان فلسفه عموماً، نسبتها و پیوستگیهای فکری و فرهنگی را از نظر دور نمیدارند. اکنون بازخوانی مختصات تاریخی و جغرافیايی عصر ابن‌سینا و پرسشها و چالشهایی که بویژه در نسبت با فلسفة شایع با آنها مواجه بوده است، احتمالاً راه را برای درک و معرفی دقیق صورت عقلانیت سینوی هموار میکند؛ عقلانیتی که پیش‌فرض آن به‌اندازة تمایز وجود از ماهیت و امکان از وجوب، اهمیت داشته و یقیناً نتایج و دستاوردهایی متفاوت از فلسفة مشاء و اتباع آن دربرخواهد داشت. بهمین اندازه دربارة تأثیر نگاه و رهیافت غیرمشائی ابن‌سینا در ادوار بعدی و حتی نقش وی در تاریخ فلسفة غرب نیز نیاز به بازخوانی احساس میشود؛ از آن جمله است چرايی اقبال تفکر اواخر قرون وسطی و دورة جدید به شیوة تفکر ابن‌رشد و ابن‌رشدیان و دور شدن از تفکر ابن‌سینا و بطور خاص، فاصلة وی از سنت مشائی و مکتب ارسطو. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - تحولات نظری در قوۀ وهمی در تطورات تاريخي فلسفۀ اسلامی
        محمد علی  اردستانی
        قوة وهمیه يكي از قواي اداركي جزئی باطنی نفس است که نقش بسزایی در شناختهای جزئی دارد بگونه‌يی که تنظيم و تعادل مناسبات زندگی بدون آن امکانپذیر نیست. فرا‌‌‌‌‌‌‌‌روي ادراکات اين قوه به فراسوي معانی، آن را در رأس قوای جزئی باطنی قرار داده است. این نوشتار با روش توصیفی‌ـ‌تحل چکیده کامل
        قوة وهمیه يكي از قواي اداركي جزئی باطنی نفس است که نقش بسزایی در شناختهای جزئی دارد بگونه‌يی که تنظيم و تعادل مناسبات زندگی بدون آن امکانپذیر نیست. فرا‌‌‌‌‌‌‌‌روي ادراکات اين قوه به فراسوي معانی، آن را در رأس قوای جزئی باطنی قرار داده است. این نوشتار با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی و سنجشی به بررسی تطور ديدگاههاي فيلسوفان اسلامی در اينباره پرداخته است. در این تطور، سه نظریۀ اساسی قابل شناسایی است. در نظریة فیلسوفان مشائی، هر نوع از ادراکات به مبدئی خاص اختصاص داده شده و از اینرو، قوة واهمه مستقل از دیگر قوا بشمار آمده و ادراکات در چهار نوع حسی، خیالی، وهمی و عقلی قرار داده شده است. صدرالمتألهین و علامه‌طباطبایی، هر یک بنوعی این نظریه را مورد نقد قرار داده‌اند. در نظریة صدرالمتألهین قوة واهمه به ساحت قوۀ عاقله ارتقاء یافته و در مرتبة عقل متنزل نشانده شده و ادراکات در سه نوع حسی، خیالی و عقلی قرار داده شده است. در نظریة علامه‌طباطبایی، قوة وهمیه ساقط شده و ادراکات آن به حس مشترک ارجاع داده شده و با اسقاط احساس، ادراکات حسی و خیالی و وهمی، نوعی واحد بشمار آمده و ادراکات در دو نوع قرار داده شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - مطالعۀ تطبیقی مسئلۀ شر از دیدگاه فلوطین و ابن‌سینا (با تأکید بر وجه تاریخی آن)
        محمود صیدی
        پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی دیدگاه فلوطین و ابن‌سینا در مورد مسئلۀ شر میپردازد. برغم تفاوتهای موجود در اندیشۀ این‌دو فیلسوف، اشتراکات زیادی نیز بین آنها دیده میشود و میتوان گفت ابن‌سینا در پاسخ به مسئلۀ شر متأثر از فلوطین است. بدیهی‌بودن وجود شرور، انحصار تحقق شرور در عا چکیده کامل
        پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی دیدگاه فلوطین و ابن‌سینا در مورد مسئلۀ شر میپردازد. برغم تفاوتهای موجود در اندیشۀ این‌دو فیلسوف، اشتراکات زیادی نیز بین آنها دیده میشود و میتوان گفت ابن‌سینا در پاسخ به مسئلۀ شر متأثر از فلوطین است. بدیهی‌بودن وجود شرور، انحصار تحقق شرور در عالم ماده و عدم تحقق آنها در عالم مجردات، عدمی و غیروجودی بودن شرور و خیربودن هستی همۀ موجودات با نگرش کلی به عالم، از اشتراکات دیدگاههای این‌دو فیلسوف در این حوزه است. اما اختلافاتی نیز میان دیدگاه این‌دو وجود دارد. ابن‌سینا بر خلاف فلوطین، ماده را شر بالذات و عدمی نمیداند، بلکه ماده از نظر او شر اضافی و قیاسی بوده و امری وجودی است. فلوطین نسبت میان خیر و شر را از نوع تضاد میداند، ولی از نظر ابن‌سینا این‌دو، نسبت عدم و ملکه با یکدیگر دارند. دیگر اینکه، از نظر فلوطین ماده یا همان شر بالذات، از روح جزئی ایجاد میشود اما طبق نظر ابن‌سینا، امکان ذاتی عقل فعال، سبب صدور ماده و وجوب غیری آن، سبب صدور صورت میگردد که در برخی موارد شر بر آن عارض میگردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - فارابی و حکمت مشاء اسلامی در نخستین دانشگاههای اروپایی
        رضا  ماحوزي
        فارابی، فیلسوف شهیر ایرانی، یکی از شخصیتهای محوری حکمت مشاء در قلمرو اسلامی است که گسترۀ افکار وی پس از حیاتش، از مرزهای اسلامی در سه قارۀ آسیا، اروپا و آفریقا گذر کرده و اندیشمندان و حوزه‌های علمی ادیان یهودی و مسیحی و سرزمینهای غیراسلامی را نیز تحت تأثیر قرار داد. از چکیده کامل
        فارابی، فیلسوف شهیر ایرانی، یکی از شخصیتهای محوری حکمت مشاء در قلمرو اسلامی است که گسترۀ افکار وی پس از حیاتش، از مرزهای اسلامی در سه قارۀ آسیا، اروپا و آفریقا گذر کرده و اندیشمندان و حوزه‌های علمی ادیان یهودی و مسیحی و سرزمینهای غیراسلامی را نیز تحت تأثیر قرار داد. از این میان، اندیشه‌های فارابی و دو شخصیت محوری دیگر این جریان، یعنی ابن‌سینا و ابن‌رشد، تأثیری انکارناپذیر بر نهادهای علمی عالی قرون سیزدهم تا پانزدهم میلادی اروپا گذاشته‌اند تا آنجا که نمیتوان بدون توجه به این نقش در هویتبخشی به دانشگاههای اولیۀ اروپایی، بویژه دانشگاه پاریس و فرایند تأسیس دانشکدۀ فلسفه در جریان نزاع دو دانشکدۀ الهیات و صناعت، خوانشی مبتنی بر واقعیت از دلایل شکلگیری و توسعۀ دانشگاههای اولیۀ اروپایی بدست داد. این نوشتار بکمک اسناد و گزارشهای معتبر تاریخی، این فرایند اثرگذاری را توضیح خواهد داد. همچنین این خوانش، یکی از مسیرهای انتقال فرهنگ و اندیشۀ فلسفی مسلمانها به کشورهای اروپایی و نحوۀ شکلگیری نهاد دانشگاه در آن دوران را بصورت انضمامی بتصویر میکشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        13 - «از متخیله تا خیال»؛ بازشناسی تطور مفهوم خیال در نظام فکری فارابی، ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرا
        ابراهیم  بازرگانی
        «خیال» یکی از قوای ادراکی انسان است که در داشتن آن با حیوانات اشتراک دارد. این مفهوم که از فلسفۀ یونان به تراث فلسفی مسلمانان منتقل شده، در نفس‌شناسی فیلسوفان مسلمان، از فارابی تا صدرالمتألهین شیرازی، مسئله‌یی بسیار مهم و پرکاربرد بوده و حتی برخی از پرسشهای کلامی از رهگ چکیده کامل
        «خیال» یکی از قوای ادراکی انسان است که در داشتن آن با حیوانات اشتراک دارد. این مفهوم که از فلسفۀ یونان به تراث فلسفی مسلمانان منتقل شده، در نفس‌شناسی فیلسوفان مسلمان، از فارابی تا صدرالمتألهین شیرازی، مسئله‌یی بسیار مهم و پرکاربرد بوده و حتی برخی از پرسشهای کلامی از رهگذر همین مسئله پاسخ داده شده‌اند. از همان آغاز، فیلسوفان مسلمان بخشی از جستارهای خود را به بررسی و تبیین چیستی و چگونگی مفهوم خیال اختصاص داده‌اند. البته این مفهوم در روند تاریخ فلسفه، ثابت و بدون تغییر نمانده و در هر یک از نظامهای فلسفی، مفهومی متمایز پیدا کرده است. حکمتهای سه‌گانه در تاریخ فلسفۀ اسلامی (حکمت مشاء، حکمت اشراق و حکمت متعالیه) هر یک نگره‌یی خاص به این موضوع دارند که با دو قرین دیگرش متفاوت است. پژوهش حاضر بر آن است نظریات برخی از بزرگان فلسفۀ اسلامی دربارۀ چیستی قوۀ خیال را بررسی کند و تفاوتهای موجود میان آنها را آشکار نماید. نتیجۀ این بررسی آنست که دیدگاه فیلسوفان در باب مفهوم خیال، در طول تاریخ (از فارابی تا صدرالمتألهین شیرازی) ثابت و یکسان نبوده و هر یک مطابق نظام فلسفی خود، تبیینی خاص و بدیع دربارۀ این مفهوم داشته‌اند؛ از فارابی که این قوه را یک جزء مادی از نفس دانسته تا دورۀ صدرالمتألهین شیرازی که به عالم مثال تبدیل شده است. روش انجام تحقیق پیش‌رو، توصیفی ـ تطبیقی و با استفاده از منابع کتابخانه‌یی است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        14 - نقد نظریۀ تناسخ و استدلالهای شهرزوری بر اثبات آن بر اساس مبانی ابن‌سینا (با تأکید بر وجه تاریخی آن)
        محمود  صیدی
        نظریۀ تناسخ ارواح یکی از قدیمیترین دیدگاههایی است که در طول تاریخ فکر بشری، برای تبیین کیفیت پاداش یا عقاب انسانها و چگونگی جاودانگی روح انسانی مطرح شده است. شهرزوری از بزرگترین حکمای اشراقی است که نظریه‌یی منسجم درباب اثبات تناسخ صعودی و نزولی مطرح نموده است. او نخست ب چکیده کامل
        نظریۀ تناسخ ارواح یکی از قدیمیترین دیدگاههایی است که در طول تاریخ فکر بشری، برای تبیین کیفیت پاداش یا عقاب انسانها و چگونگی جاودانگی روح انسانی مطرح شده است. شهرزوری از بزرگترین حکمای اشراقی است که نظریه‌یی منسجم درباب اثبات تناسخ صعودی و نزولی مطرح نموده است. او نخست به نقادی استدلالهای ابن‌سینا در ابطال نظریۀ تناسخ پرداخته و در ادامه، دلایلی بر اثبات این نظریه اقامه میکند. در پژوهش حاضر اثبات میگردید که انتقادات شهرزوری به براهین ابن‌سینا صحیح نیست، زیرا با قابلیت داشتن بدن، عقل فعال، نفس را به بدن افاضه مینماید و برای معطل نماندن نفس از انجام افعال، باید تقارن زمانی و تساوی در تعداد میان بدن قبلی و جدید نفس موجود باشد. استدلالهای شهرزوری نیز در اثبات نظریۀ تناسخ، دچار کاستیند، زیرا محذور اجتماع دو نفس در یک بدن، و مقارن نبودن و تساوی نداشتن بدن قبلی نفس با بدن بعدی او، همچنان پابرجاست. پرونده مقاله