در نوشتار حاضر اصالت قاعده امکان اشرف بمثابه قاعدهيي اشراقي بررسي ميگردد. برغم قول مشهور دربارة اين قاعده مبني بر ريشهيي يوناني داشتن، مدعاي اين نوشتار آن است که قاعده از لوازم مکتب اشراق است و مشائي دانستن آن با اصول مشائيان سازگاري ندارد. اين مدعا از دو جهت به اثبات چکیده کامل
در نوشتار حاضر اصالت قاعده امکان اشرف بمثابه قاعدهيي اشراقي بررسي ميگردد. برغم قول مشهور دربارة اين قاعده مبني بر ريشهيي يوناني داشتن، مدعاي اين نوشتار آن است که قاعده از لوازم مکتب اشراق است و مشائي دانستن آن با اصول مشائيان سازگاري ندارد. اين مدعا از دو جهت به اثبات خواهد رسيد؛ جهت اول، بيان شواهدي از آثار خود شيخاشراق و شارحان مکتبش و اينکه چگونه نحوة بيان شارحان موجب چنين تصوري شده که اين قاعده سابقهيي قبل از مکتب اشراق دارد. جهت دوم بررسي لوازم مکتب اشراق است و اينکه شيخاشراق از اين قاعده در اثبات اصول فکري مکتبش بهره برده، حال آنکه اين مسائل از نظر مکتب مشاء مردود است. بنابرين جستجوي پيشينهيي قبل از سهروردي براي اين قاعده خطاست.
جزييات مقاله
چيستي لذت موضوعي است که نيازمند بررسي همهجانبه و واکاوي دقيق است. اين بررسي از نظر شيخالرئيس بوعليسينا از اهميت ويژهيي برخوردار بوده است. بخشي از اين واکاوي در موضوع مذکور، به نحوة مواجهه او با آراء پيشينيان بازميگردد. هدف نوشتار حاضر بررسي سير انديشة گذشتگان در مو چکیده کامل
چيستي لذت موضوعي است که نيازمند بررسي همهجانبه و واکاوي دقيق است. اين بررسي از نظر شيخالرئيس بوعليسينا از اهميت ويژهيي برخوردار بوده است. بخشي از اين واکاوي در موضوع مذکور، به نحوة مواجهه او با آراء پيشينيان بازميگردد. هدف نوشتار حاضر بررسي سير انديشة گذشتگان در موضوع لذت و همچنين بررسي ميزان بهرهگيري و تأثيرپذيري بوعلي از آراء پيشينيان است که در ضمن آن به چگونگي مواجهه او با آراء گذشتگان پرداخته ميشود.
اين پژوهش دربردارندة دو مطلب است: يکي اينکه ابنسينا در مواجهة نقادانه نسبت به تعريف زکرياي رازي، تبيين دقيقي از خطاي تعريف او ارائه مينمايد، اما بيشتر از آنکه ثبت اين نقد به وي نسبت داده شود به نام فخررازي شناخته شده است. مطلب ديگر، اينکه شيخالرئيس در مواجهة بعدي خود از بيان کوتاه معلم ثاني در تعريف لذت بهره گرفته و بدين لحاظ وامدار فارابي است.
ابنسينا با توجه به نقدهاي وارد بر تعريف رازي آن را واميگذارد و با استفاده از نگاه وجودشناختي فارابي در بيان چيستي لذت، ديدگاه وي را براي تعريف خود مبنا قرار ميدهد و آنگاه با مباني فلسفه مشاء و کمالمحورانه خود به تكميل تعريف در آثارش همت ميگمارد، تا جايي که تعريف وي بعنوان تعبيري پذيرفتهشده در بيشتر آثار کلامي و فلسفي پس از او مبنا قرار ميگيرد.
جزييات مقاله
رایمگ
سامانه رایمگ تمامی فرآیندهای دریافت، ارزیابی و داوری، ویراستاری، صفحهآرایی و انتشار الکترونیکی نشریات علمی را به انجام میرساند