تردیدی نیست تاریخ اندیشه در حیات بشر، خصوصیتی تداوم یافته و سیری تسلسلی دارد. البته ابداعات و خلق مسائل و موضوعات جدید در این تاریخ حضوری مداوم و مبارک داشته است، اما هرگز این ابداعات سیر تسلسلی کمال اندیشه در حوزه فلسفه را منقطع نساخته است.
فلسفه که تابناکترین وجه تع چکیده کامل
تردیدی نیست تاریخ اندیشه در حیات بشر، خصوصیتی تداوم یافته و سیری تسلسلی دارد. البته ابداعات و خلق مسائل و موضوعات جدید در این تاریخ حضوری مداوم و مبارک داشته است، اما هرگز این ابداعات سیر تسلسلی کمال اندیشه در حوزه فلسفه را منقطع نساخته است.
فلسفه که تابناکترین وجه تعقّل بشری در سرگذشت اندیشه هاست، عهده دار تبیین عقلی مهمترین موضوعات حیات بشر بوده که بی شک از جمله بارزترین آنها تبیین نسبت میان خالق و فاطر عالم با موجودات و مخلوقات است. حال اگر ظهور فلسفه در یونان را وجه برجسته تاریخ فلسفه بدانیم چگونگی رویکرد این فلسفه به مادةالمواد و سپس صادر اول از جمله جذابترین و مهمترین وجوهات این تاریخ است.
نوشتار حاضر با روش تحلیلی کوشیده است سابقه تاریخی صادر اول در تاریخ فلسفه اسلامی (عقل: اول ما خلقالله العقل) را با رجوع به اندیشه یونانیان در اینباب مورد تأمل و تحقیق قرار دهد. فرض بر این است که سرگذشت اندیشه در تمدن اسلامی با تأمل بر روی برخی اندیشههای یونانی همراه است و با بازخوانی عمیق مصادر فکری خود (چون قرآن و روایات) به پی ریزی ساختار فلسفی خویش همّت گمارده است؛ با این تأکید و تنبیه این نکته که قرآن و روایات محور مطلق این پیریزیند.
پرونده مقاله
در دورة جدید و میان ارسطوپژوهان معاصر، مفهوم مادۀ اولی مورد توجه بیشتری قرار گرفته و مباحث چالشبرانگیزی پیرامون آن شکل گرفته است. در این مقاله، به مقایسه دو مفهوم ماده و قوه در فلسفة ارسطو که بسیار به یکدیگر نزدیکند، پرداختهایم. پژوهشگران عموماً از دوگانگی و تفکیک این چکیده کامل
در دورة جدید و میان ارسطوپژوهان معاصر، مفهوم مادۀ اولی مورد توجه بیشتری قرار گرفته و مباحث چالشبرانگیزی پیرامون آن شکل گرفته است. در این مقاله، به مقایسه دو مفهوم ماده و قوه در فلسفة ارسطو که بسیار به یکدیگر نزدیکند، پرداختهایم. پژوهشگران عموماً از دوگانگی و تفکیک ایندو مفهوم غفلت کردهاند؛ درحالیکه توجه به تمایزهای آنها تبیین مباحث چالشی ماده اولی ارسطویی را آسانتر میکند. یکی از این تمایزها توجه به هیپوکایمنون (زیرنهاد) بودن مادة ارسطویی است که کمک میکند، از حیث استقلال داشتن آن، با مفهوم قوه خلط نشود. در نوشتههای ارسطو، اصطلاح هوله و دونامیس (ماده و قوه) همواره همراه یکدیگر بکار رفته است و این امر سبب شده تفکیک این دو مفهوم دشوار باشد؛ درصورتيکه باید توجه داشت که تفکیک این دو مفهوم، نقشی اساسی در فهم مادۀ اولی و مباحث چالشی پیرامون آن ـ مانند نحوه ترکیب ماده و صورت و اینهمانی جوهر جدید ـ ایفا میکند. فیلسوفانی همچون ابنسینا به ویژگیهای مختلف ماده التفات داشته و این ویژگیها را از یکدیگر تفکیک نمودهاند. در میان معاصرین نیز مرتضی مطهری مباحثی در اینباره مطرح کرده است که در این نوشتار مورد توجه قرار میگیرد. با تحلیل این دیدگاهها میتوان نتیجه گرفت که مادۀ اولی صرفاً نمیتواند قوه محض باشد بلکه محلی برای پذیرش صورت نیز هست. بنابرین، با توجه به مبانی ارسطویی، بقای مادۀ اولی ضروری است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی دیدگاه فلوطین و ابنسینا در مورد مسئلۀ شر میپردازد. برغم تفاوتهای موجود در اندیشۀ ایندو فیلسوف، اشتراکات زیادی نیز بین آنها دیده میشود و میتوان گفت ابنسینا در پاسخ به مسئلۀ شر متأثر از فلوطین است. بدیهیبودن وجود شرور، انحصار تحقق شرور در عا چکیده کامل
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی دیدگاه فلوطین و ابنسینا در مورد مسئلۀ شر میپردازد. برغم تفاوتهای موجود در اندیشۀ ایندو فیلسوف، اشتراکات زیادی نیز بین آنها دیده میشود و میتوان گفت ابنسینا در پاسخ به مسئلۀ شر متأثر از فلوطین است. بدیهیبودن وجود شرور، انحصار تحقق شرور در عالم ماده و عدم تحقق آنها در عالم مجردات، عدمی و غیروجودی بودن شرور و خیربودن هستی همۀ موجودات با نگرش کلی به عالم، از اشتراکات دیدگاههای ایندو فیلسوف در این حوزه است. اما اختلافاتی نیز میان دیدگاه ایندو وجود دارد. ابنسینا بر خلاف فلوطین، ماده را شر بالذات و عدمی نمیداند، بلکه ماده از نظر او شر اضافی و قیاسی بوده و امری وجودی است. فلوطین نسبت میان خیر و شر را از نوع تضاد میداند، ولی از نظر ابنسینا ایندو، نسبت عدم و ملکه با یکدیگر دارند. دیگر اینکه، از نظر فلوطین ماده یا همان شر بالذات، از روح جزئی ایجاد میشود اما طبق نظر ابنسینا، امکان ذاتی عقل فعال، سبب صدور ماده و وجوب غیری آن، سبب صدور صورت میگردد که در برخی موارد شر بر آن عارض میگردد.
پرونده مقاله