قاعدة الواحد در تاریخ تفکر اسلامی همواره مورد توجه فیلسوفان و متكلمان بوده است؛ عدهيي به اثبات این قاعده و گروهي به نقد و رد آن همت گماشتهاند. یکی از فیلسوفانی که به نقد این قاعده پرداخته علیقلیبنقرچغایخان ترکمانی، از شاگردان ملارجبعلی تبریزی است. او ابتدا سه برها چکیده کامل
قاعدة الواحد در تاریخ تفکر اسلامی همواره مورد توجه فیلسوفان و متكلمان بوده است؛ عدهيي به اثبات این قاعده و گروهي به نقد و رد آن همت گماشتهاند. یکی از فیلسوفانی که به نقد این قاعده پرداخته علیقلیبنقرچغایخان ترکمانی، از شاگردان ملارجبعلی تبریزی است. او ابتدا سه برهان در اثبات قاعده از ابنسینا نقل كرده و سپس به بررسي و نقد آنها پرداخته است؛ برهان چهارمي نيز خود به اين براهين افزوده است. بعقيدة وي نکتة کلیديی که در این برهانها نادیده گرفته شده، علم و نحوة ارتباط آن با ذات واجبالوجود است. ذات بسیط واجب عین علم به ماهیات است و ذاتی که به خود و به ماسوای خود علم و قدرت دارد و این علم عین ذات اوست، میتواند کثیر صادر کند. این نوشتار با روش تحقیق و نقد روش تاریخی و عقلی به تبیین و بررسي و نقد نظر اين فیلسوف گمنام مهم عصر صفوی دربارة قاعدة الواحد ميپردازد. بررسي نشان ميدهد که هرچند او تا حدودی توانسته برهانهای ابنسینا را واكاوي كند اما نگاه او جامع نبوده است.
پرونده مقاله