• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات Essence

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - براهين ابن سينا برادراک حضوري ذات در بوته نقد و ارزيابي
        سمیه اجلی سحر کاوندی
        بنا به عقيدة فلاسفة اسلامي، ادراک ذات توسط نفس، معرفتي حضوري است؛ بدينمعنا که آگاهي نفس به ذات خود از طريق اشياء بيروني يا اعضاي بدن و يا افعال نفس، آنچنانکه دکارت در کوگتيوي خود طرح ميکند، اتفاق نمي افتد، بلکه نفس، فارغ از افعال و احوالش و با غير فعال شدن بدن مادي همچن چکیده کامل
        بنا به عقيدة فلاسفة اسلامي، ادراک ذات توسط نفس، معرفتي حضوري است؛ بدينمعنا که آگاهي نفس به ذات خود از طريق اشياء بيروني يا اعضاي بدن و يا افعال نفس، آنچنانکه دکارت در کوگتيوي خود طرح ميکند، اتفاق نمي افتد، بلکه نفس، فارغ از افعال و احوالش و با غير فعال شدن بدن مادي همچنان مدرک ذات خود است. فيلسوف بزرگ اسلامي، شيخ‌الرئيس، براهين مختلفي در اثبات اين ادعا مطرح کرده است که شناخته شده-ترين آنها برهان «هواي طلق» يا «انسان معلق» است. اما با ارزيابي اين براهين چنين بنظر ميرسد که آنها توان چنداني در اثبات مدعاي خود ندارند و در بهترين شرايط، تنها قادر به اثبات تفاوت علم نفس به خود با علم او به ساير اشياء هستند. بنابرين بنظر ميرسد يا بايد براي استقلال نفس در ادراک ذات بدنبال دلايل محکمتري بود و يا نفس را در علم به ذات خود، مستقل از بدن و بخصوص مغز ندانست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - سير تطوّرات اصطلاح هيولاي اولي در آثار انديشمندان مسلمان
        محمود هدايت افزا محمد‌جواد  رضايي ره
        ميدانيم اصطلاح «هيولاي اولي» در فلسفة مشّاء منبعث از آراء ارسطو در باب ماده و صورت يا قوه و فعل است. اگرچه اين عنوان با وصف «امري فاقد فعليت و صرف قابليت» در فلسفة اسلامي شهرت دارد، ليکن با تأمل در آثار انديشمندان مسلمان مشاهده ميشود که بدليل تلفيق برخي آراء فلسفي با اي چکیده کامل
        ميدانيم اصطلاح «هيولاي اولي» در فلسفة مشّاء منبعث از آراء ارسطو در باب ماده و صورت يا قوه و فعل است. اگرچه اين عنوان با وصف «امري فاقد فعليت و صرف قابليت» در فلسفة اسلامي شهرت دارد، ليکن با تأمل در آثار انديشمندان مسلمان مشاهده ميشود که بدليل تلفيق برخي آراء فلسفي با ايده‌هاي عرفاني و تأثيرپذيري از معارف اسلامي، تطوّرات معنايي گوناگوني در اين اصطلاح رخ داده است؛ بطوري که در بعضي از مکاتب فکري، بنحو آگاهانه، بر امور بالفعل نيز اطلاق شده است. در نوشتار حاضر هشت معنا از «هيولاي اولي» احصاء گرديده که بترتيب زماني بدين‌قرارند: 1. امري فاقد هر نوع فعليت و صرف قابليت نزد مشّائيان که معادل مفهوم ارسطويي آن است. 2. مرتبه‌ چهارم هستي در نزد اسماعيليه که متأخر از نفس و مقدّم بر طبيعت است. 3. صرف اتصال جوهري در برخي کلمات شيخ‌اشراق که به همراه مقدار عرضي حقيقت جسم را تشکيل ميدهد. 4. ماده جميع عوالم امکاني و عبارت اخراي وجود منبسط در اصطلاح برخي عرفا 5. حيثيتي از حيثيات صورت در راستاي قول به ترکيب اتحادي ماده و صورت نزد ملاصدرا 6. معادل وجود امکاني يا وجه‌الرّب مخلوقات در اصطلاح شيخ احسائي 7. بسط مفهوم ارسطويي هيولاي اولي تحت عنوان ماهيت ظلماني‌الذّات در مکتب تفکيک 8. اطلاق هيولاي عالم بر ماء بسيط به استناد نصوص ديني در مکتب تفکيک پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - اوسیای ارسطو و ترجمه آن به Substance
        حمید خسروانی حمیدرضا محبوبی آرانی سید محمد علی حجتی
        ارسطو بعنوان اولین کسی که باب مستقلی تحت عنوان «اوسیا» در فلسفه خود گشوده، در آثارش تعاریف مختلفی از این واژه ارائه داده است. به هر كدام از آثار ارسطو بويژه متافیزیک و رسالة مقولات که مينگريم شاهد معانی مختلفی از این واژه هستیم؛ گاهی معنای زیرینترین لایه ، گاهی معنای مو چکیده کامل
        ارسطو بعنوان اولین کسی که باب مستقلی تحت عنوان «اوسیا» در فلسفه خود گشوده، در آثارش تعاریف مختلفی از این واژه ارائه داده است. به هر كدام از آثار ارسطو بويژه متافیزیک و رسالة مقولات که مينگريم شاهد معانی مختلفی از این واژه هستیم؛ گاهی معنای زیرینترین لایه ، گاهی معنای موجود و گاهی معنای ذات و ماهیت از آن اراده میگردد. در انتخاب معادل مناسب به زبانهای دیگر (لاتین، انگلیسی، عربی و فارسی) برای ترجمة ‏ousia همیشه اختلاف بر روی این کلمه در میان آثار مترجمان، فیلسوفان بعدی و محققان متون فلسفی دیده میشود. این اختلاف از تشتت و ابهامی ناشی میگردد که بیشتر در کتاب متافیزیک وجود دارد، زیرا واژه یی که از نظر لفظی بمعنای being است در جاهای گوناگون، معانی مختلف دیگری نیز دارد. مقاله حاضر درصدد است ابتدا مشترک لفظی بودن این واژه را نشان دهد، سپس دلایل انتخاب substance بعنوان معادلی مناسب برای آن را بررسی نمايد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - تعبیر «خمیره ازلی» و مساله «احیاء یا تاسیس؟» در حکمت اشراق سهروردی
        علی بابایی
        تعبیر «خمیرة ازلی» و ارتباط آن با «حکمت خسروانی» در حکمت اشراق، دستمایه يی شده تا برخی از محققان نظیر هانری کربن، هدف حکمت اشراق و «طرح عظیم همة عمر» سهروردی را احیای حکمت ایران باستان موسوم به حکمت خسروانی بدانند. به اعتقاد نويسنده، قرائن بسیاری در حکمت اشراق وجود دار چکیده کامل
        تعبیر «خمیرة ازلی» و ارتباط آن با «حکمت خسروانی» در حکمت اشراق، دستمایه يی شده تا برخی از محققان نظیر هانری کربن، هدف حکمت اشراق و «طرح عظیم همة عمر» سهروردی را احیای حکمت ایران باستان موسوم به حکمت خسروانی بدانند. به اعتقاد نويسنده، قرائن بسیاری در حکمت اشراق وجود دارد که نشان میدهد کار سهروردی تأسیس حکمتی جدید است و نه صرفاً احیای سنتی موجود. تحلیل مفهوم «خمیرة ازلی» و مفاهیم پیرامونی آن و توجه به مصداقهای ظهور خمیرة ازلی در دل تمدنهای مختلف، حقیقت دیدگاه شیخ‌اشراق را برخلاف ادعاهای یاد شده نمایان میكند. میان تعبیر «تأسیس» و «احیا» تفاوتهای بسیاری وجود دارد؛ احیا امری ثانوی، تبعی و تقلیدی است اما تأسیس امری اصیل، بنیادین و ابتکاری است که احیا را هم میتواند در پی داشته باشد. احیا با تأثیر و تأثر خط تاریخی سازگار است در حالیکه ازل، نه امری تاریخی که ورای آن است و دریافت از خمیرة ازلی، بمعنای دریافت از منبعی ورای خط تاریخی است؛ بنابرین مناسبات میان ایران باستان و حکمت اشراق سهروردی نمیتواند مقصود بالذات سهروردی باشد. اگر شیخ‌اشراق حکمت خسروانی را جلوه يی از خمیرة ازلی میداند، دیدگاهش در مورد حکمت فیثاغوریِ منشعب از خمیرة ازلی و دیگر حکمتهای متجلی در تمدنهایی مانند هند و بابل هم همینگونه است. بنابرین طرفداران ادعای احیای حکمت ایرانی باید عیناً همین سخن را در مورد احیای حکمت یونانی و سایر حکمتها هم تکرار کنند. پس هدف اصلی سهروردی ـ برخلاف ادعای برخی از محققان‌ـ تأسیس حکمت اشراقی است نه احیای حکمت خسروانی. قرائتهای یادشده زمینه را برای ادعای شعوبی‌گري سهروردی یا اتکاء نوشعوبی گرایی بر اندیشه های وي فراهم می آورد اما توجه به مضمون نظریة خمیرة ازلی و لازمه های آن، همة ادعاهای یاد شده را مردود میسازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - مکتب افلاطونی میانه؛ معرفی و تحلیل آموزه‌های دینی و فلسفی
        محبوبه هادی‌نا
        مکتب افلاطونی میانه (Middle platonism) از مهمترین مکاتب فلسفی ـ دینی در سدۀ اول پیشامسیحی است که با داعیۀ احياي مكتب افلاطوني اصيل، شالوده‌يي از بنیادیترین آموزه‌های معرفتی و فلسفی آن روزگار را در نظام فلسفی خود دارد؛ آموزه‌هایي چون ذات باری واحد، خدای خالق، هبوط روح، م چکیده کامل
        مکتب افلاطونی میانه (Middle platonism) از مهمترین مکاتب فلسفی ـ دینی در سدۀ اول پیشامسیحی است که با داعیۀ احياي مكتب افلاطوني اصيل، شالوده‌يي از بنیادیترین آموزه‌های معرفتی و فلسفی آن روزگار را در نظام فلسفی خود دارد؛ آموزه‌هایي چون ذات باری واحد، خدای خالق، هبوط روح، معرفت عقلانی و نجات و رستگاری. با تأمل در آثار افلاطونیان میانه میتوان دریافت که مبانی فلسفی این مكتب بیش از هر چیز بر تفسير مجدد برخي آموزه‌هاي ديني ـ فلسفي مكاتب افلاطوني، رواقي، فيثاغورثي و گنوسی بنا شده است؛ چنانکه در آثار همة فیلسوفان این مکاتب، ردّپايی پررنگ از دغدغۀ تبیین مسئلة یگانگی و تعالی ذات باری‌تعالي، چگونگي خلق جهان و تبیین وجود شر در آن، ملاحظه میشود. بهمين دليل مبانی فلسفۀ افلاطونی میانی اساساً دینی است و موضوعاتی چون دوگانگی ذات الوهیت در دو مفهوم، خدای باری و فرازمند و صانع یا خالق جهان، دوگانگی خاستگاه روحانی و مادی انسان و هبوط روح، کیهان‌شناسی و ساختار مادی جهان و فرجام کار آن، فرجام‌شناسی با محوریت آموزۀ نجات و رستگاری انسان از طریق معرفت عقلانی، و در نهایت، مبحث اخلاقیات و تعریف چارچوبهای عملی آن برای رسیدن به کمال عقلانی که لازمۀ رستگاری است، شاکلۀ اصلی نظام و اندیشۀ فلسفی مكتب افلاطونی میانه را تشکيل داده است. نوشتار حاضر ميكوشد ضمن تبیین و تشریح آموزه‌های فلسفی افلاطونی میانه، با جُستاری تطبیقی، به تحلیل مبانی و چگونگی شکلگیری آنها در مقام یک مکتب فلسفی ـ دینی بپردازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - نقد خوانشهای شرق‌محور و غرب‌محور از حکمت اشراق سهروردی
        علی بابایی
        حکمت اشراق سهروردی از وجوه مختلف برای محققان، اعم از مسلمان و غربی، جالب توجه بوده است. در دورۀ معاصر نیز افراد و گروههای بسیاری درصدد تفسیر نسبت حکمت اشراق با حکمتهای پیشین برآمده¬اند. تنها بعنوان نمونه، میتوان دو تن از محققان غربی را نام برد که تحقیقاتی تأثیرگذار در ا چکیده کامل
        حکمت اشراق سهروردی از وجوه مختلف برای محققان، اعم از مسلمان و غربی، جالب توجه بوده است. در دورۀ معاصر نیز افراد و گروههای بسیاری درصدد تفسیر نسبت حکمت اشراق با حکمتهای پیشین برآمده¬اند. تنها بعنوان نمونه، میتوان دو تن از محققان غربی را نام برد که تحقیقاتی تأثیرگذار در اینباره انجام داده¬اند؛ هانری کربن و جان¬ والبریج. هانری کربن با تمسک به تعبیرهای «خمیرۀ فیثاغوری» و «خمیرۀ خسروانی» که سهروردی در آثارش بکار برده، با رویکردی شرق¬محور، هدف وی از پرداختن به حکمت اشراق را احیای حکمت ایران باستان دانسته است؛ البته کربن در این میانه تنها نیست؛ اکثر کسانی که دربارۀ حکمت خسروانی مطلبی نوشته و با سهروردی نسبتی بربسته¬اند، همین رویکرد را دنبال کرده‌اند. در سوی دیگر، جان¬ والبریج، هدف سهروردی را احیای حکمت پیشاارسطویی یا فیثاغوری‌ـ‌افلاطونی میداند. تلاش والبریج در مقدمه¬چینی برای تفسیر خود، به طرح مسائلی می¬انجامد که بدور از واقعیت، و بنوعی انحراف در تفسیر دیدگاه شیخ اشراق است. این در حالی است که بررسی آموزه¬های حکمت اشراق، بویژه توجه به معنای «خمیرۀ ازلی» و دیگر آموزه¬های اشراقی، نشان میدهد که کار شیخ اشراق تأسیس حکمتی جدید بوده که منبع دریافت آن، خمیرۀ ازلی است. سهروردی همۀ حکمتهای راستین را منبعث از خمیرۀ ازلی میداند و معتقد است بارقه‌یی از این حکمت را در روزی شگفت، خودش بیواسطه، از نافث قدسی دریافت کرده است؛ در عین حال، در یونان و ایران باستان و تمدنهای دیگر، نیز کسانی بوده¬اند که از این خمیره بهره¬مند شده¬اند. در اینجا، ازل بمعنای جهت رو به آغاز تاریخ یا آغاز تاریخ نیست، بلکه امری فوق زمانی است که بر همۀ زمانهای خطی تاریخی احاطه دارد. بهمین قیاس، دریافت از خمیرۀ ازلی نیز بمعنای تأثیر و تأثر تاریخی نیست. بنابرین، نه خوانشهای شرق¬محور و نه خوانشهای غرب¬محور از حکمت اشراق سهروردی، صحیح نیست. پرونده مقاله