• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات محمد  اکوان

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - واکاوي و تبيين تطبيقي تکوين جهان در نگرش فيلسوفان مکتب ايونيا
        محمد اکوان
        مسئلة پيدايش و تکوين جهان يکي از مسائل مهم و پرسش‌برانگيز، با پيشينة تاريخي پرماجرا، پيوسته توجه، اشتياق و کنجکاوي انسان را در بازة زماني بسيار کهن تا به امروز، به خود معطوف داشته است. اين مسئله در چهار حوزة معرفتي، يعني جهان‌نگري مبتني بر اسطوره‌شناختي، نگرش جهان‌شناخت چکیده کامل
        مسئلة پيدايش و تکوين جهان يکي از مسائل مهم و پرسش‌برانگيز، با پيشينة تاريخي پرماجرا، پيوسته توجه، اشتياق و کنجکاوي انسان را در بازة زماني بسيار کهن تا به امروز، به خود معطوف داشته است. اين مسئله در چهار حوزة معرفتي، يعني جهان‌نگري مبتني بر اسطوره‌شناختي، نگرش جهان‌شناختي فلسفي، جهان‌بيني اديان توحيدي و کيهان‌شناختي علمي موضوعِ واکاوي و پژوهش بوده و هست. هريک از حوزه‌هاي مذکور طبق مبادي و روش‌شناختي مختص خود، به پيدايش جهان و پديده‌هاي آن پرداخته و پايه‌هاي نظام جهان‌شناختي خود را عرضه نموده‌اند. در اين پژوهش، فرايند تکوين جهان و پديده‌هاي طبيعي، در نگرش جهان‌شناختي فلسفي فيلسوفان ايونيا، يعني تالس، آناکسيمندر و آناکسيمنس واکاوي ميشود. در اين واکاوي، نخست، مبادي چگونگي عبور از انديشه اسطوره‌شناختي به نگرش فلسفي در خصوص مسئله تکوين بررسي ميشود که عبارت است از : الف) سير تاريخي تبديل نگرش تئوگوني به کوسموگوني؛ ب) چگونگي تبديل تبيينگرهاي شخصي به تبيينگرهاي غيرشخصي؛ ج) عبور از جزئي‌نگري اسطوره‌شناختي و شکلگيري مفاهيم کلي فلسفي و آنگاه به مقايسة شيوه و ديدگاه روش‌شناختي آنها پرداخته خواهد شد. تالس و آناكسيمنس، هردو، تکوين و پيدايش را با روش «تبديل و تحول» مادة اولية «آب» و «هوا» و آناکسيمندر با شيوة «جداشدگي» اشياء از اصل نخستينِ «آپايرون»، تعليل و تبيين كرده‌اند. تالس و آناکسيمنس همة موجودات و اشياء را کيفيات مادة اوليه ميدانند، درصورتي‌که آناکسيمندر به کيفيات، وجود عيني ميبخشد و آنها را جزء موجودات واقعي قلمداد ميکند. در پايان به اين پرسشها پاسخ داده ميشود که از ديدگاه فيلسوفان مکتب ايونيا، ساختار و ماهيت جهان و پديده‌هاي طبيعي، چگونه شکل ميگيرند؟ موجودات و اشياء چگونه بوجود مي‌آيند و از بين ميروند؟ آيا در پس همة تغيير و تحولات و تبديل عناصر مادي به يکديگر و جداشدگي اشياء، اصل واحد و عقل مدبري به نام عامل الهي وجود داشته است؟ پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - كي‌يركگور و خاستگاه آموزه¬هاي ديني اگزيستانسياليست
        فاطمه  محمد محمد اکوان
        نوشتار حاضر در پي تبيين نگرش كي‌يركگور، فيلسوف برجسته آغازگر اگزيستانسياليست، نسبت به آموزه‌هاي ديني است. كي‌يركگور سه ساحت استحساني، اخلاقي و ايماني را براي انسان در نظر ميگيرد که از مرحله استحساني تا مرحله ايمان، فاصله زيادي وجود دارد و از همينروست که وي براي تبيين س چکیده کامل
        نوشتار حاضر در پي تبيين نگرش كي‌يركگور، فيلسوف برجسته آغازگر اگزيستانسياليست، نسبت به آموزه‌هاي ديني است. كي‌يركگور سه ساحت استحساني، اخلاقي و ايماني را براي انسان در نظر ميگيرد که از مرحله استحساني تا مرحله ايمان، فاصله زيادي وجود دارد و از همينروست که وي براي تبيين سير در اين ساحات، واژه‌هايي همچون «شورمندي» و «جهش» را بکار ميبرد. ديالکتيک ناپيوسته کي‌يرکگور در گذر از مرحله‌يي به مرحله ديگر نشان ميدهد که اولاً اين سپهرهاي سه گانه هرگز قابل جمع با يکديگر نيستند؛ حتي اگر براي مدتي در کنار هم باشند، سرانجام زماني فراميرسد که ناگزير يکي را بايد انتخاب نمود. ثانياً نحوه گذر از بين اين مراحل منطقي و چارچوب مند نيست. کي يرکگور وقتي با مسئله ايمان ديني روبرو ميشود، ديگر جايي براي عقل و انديشه باقي نميگذارد. بعبارتي، وي زمان و مکان و راه روشني را مشخص نميکند تا انسان بداند که در چه زمان و مکاني ميتواند به مرحله ديگر برسد، بلکه به اعتقاد وي در اين راه بايد خطر کرد، معجزه آفريد و بدون عقل اين مسير را پيمود. اين خطر کردن، سبب جهش از مرحله اخلاقي به مرحله ايماني ميگردد که بالاترين مرحله زندگي اصيل يا اگزيستانس است؛ جهشي که از چارچوب قواعد عقلي بيرون است و از اينرو فهميدني نيست. تمامي تلاش كي‌يركگور در آثارش بر اين است که نشان دهد دو حوزه ايمان و عقل کاملاً با يکديگر متفاوت و بلکه متقابلند و ازاينرو نبايد مفاهيم حوزه ايمان را با معيار عقل سنجيد. پرونده مقاله