«اروس» بعنوان خدای عشق یونانی، علاوه بر معاني مختلفی که در تاریخ اساطیری و فلسفی پیش از سقراط داشته، در فلسفة افلاطون نیز با تعابیر گوناگوني آمده است. این تنوع معانی سبب شده كه مفسران وی در تفسیر آن مرتكب خطا شوند؛ از جمله در ترجمة اروس به عشق. در مقالة حاضر به بررسی چکیده کامل
«اروس» بعنوان خدای عشق یونانی، علاوه بر معاني مختلفی که در تاریخ اساطیری و فلسفی پیش از سقراط داشته، در فلسفة افلاطون نیز با تعابیر گوناگوني آمده است. این تنوع معانی سبب شده كه مفسران وی در تفسیر آن مرتكب خطا شوند؛ از جمله در ترجمة اروس به عشق. در مقالة حاضر به بررسی معناي اروس در دو محاورة مهمانی و فدروس افلاطون، و ارتباط آن با «فلسفه» و «تخنه» پرداخته شده است. اروس در محاورة مهمانی، پس از بیان چند معنای مختلف، سرانجام بمعناي اشتیاق و آرزو به مشاهدة زیبایی مطلق بکار رفته که در حقیقت همان فلسفه است، چراکه در انديشة افلاطون، تفاوت میان ايدة خیر (که فلسفه انگيزهيي برای مشاهدة آن است) و ايدة زیبایی، تفاوتی اعتباری است؛ بدین معنا که ايدة خیر و زیبایی مطلق یک حقیقتند که از دو دریچه به آن نگریسته شده است. حال از آنجاکه دیالکتیک ـ یعنی فعالیتی که در آن جزئیات کثیر از واحد، و واحد از جزئیات کثیر شناخته ميشود ـ در محاورة فدروس بعنوان ابزار تخنه (Technites) معرفی شده، ميتوان چنین نتیجه گرفت که عاشق افلاطونی ـ بمعنایی كه در این مقاله مطرح شده ـ و فیلسوف جز از طریق تخنه به درک ايدة زیبا (یا خیر) نائل نخواهند شد. تحلیل مباحث مقاله، با تکیه بر نقد آراء دو مفسر افلاطون، پروفسور گرگوری ولاستوس و مارتا نوسباوم، انجام خواهد شد.
پرونده مقاله
<p>سیمپوزیوم یا همگساری افلاطون، یک اثر فلسفی‌ـ‌ادبی در قله‌یی بینظیر و کم‌مانند است، که بلحاظ هم نحوۀ بیان و سبک و زبان، قدرت روایتگری و استدلال‌ورزی، ترکیب اسطوره و فلسفه، و هم پرداختن به موضوعاتی مهم همچون عشق، نامیرایی و نیکبختیِ جاودان، نیا چکیده کامل
<p>سیمپوزیوم یا همگساری افلاطون، یک اثر فلسفی‌ـ‌ادبی در قله‌یی بینظیر و کم‌مانند است، که بلحاظ هم نحوۀ بیان و سبک و زبان، قدرت روایتگری و استدلال‌ورزی، ترکیب اسطوره و فلسفه، و هم پرداختن به موضوعاتی مهم همچون عشق، نامیرایی و نیکبختیِ جاودان، نیازمند بازخوانی و مواجهه‌یی جدی است. نوشتار حاضر میکوشد برخی از زمینه‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی این اثر را بررسی و بازگو نماید، چراکه بدون توجه به آنها، هرگونه تحلیل محتوای محاورۀ همگساری ناتمام و غیردقیق خواهد بود. در این بررسی، نخست به سنت سیمپوزیوم در یونان باستان پرداخته میشود و اینکه چگونه این سنت شکل گرفت و در طول تاریخ چه تغییرات شکلی و فرهنگی‌یی پیدا کرد. سپس رویکرد افلاطون در سایر آثارش به سرشت و ماهیت سیمپوزیوم و بازارزشگذاری و صورتبندی مجدد وی از آن، مورد بررسی قرار میگیرد. این تحلیل نشان میدهد که افلاطون چقدر توانسته در محاورۀ همگساری به نقدهایی که خود بر این سنت وارد میدانسته، وفادار بماند و الگویی برای سیمپوزیومهای بعدی بدست دهد. درنهایت، به یکی از مهمترین مضامین مطرح در سیمپوزیومها، یعنی اروس، اشاره میشود؛ مضمونی که در محاورۀ همگساری افلاطون نیز نقش اصلی را ایفا میکند و حلقۀ اتصال سایر مفاهیم فلسفی مطرح در این محاوره را فراهم میسازد. در این بخش، بدون اینکه به بحثهای گسترده و دقیق افلاطون دربارۀ اروس در خود محاورۀ همگساری پرداخته شود، تلاش شده است بستر و بافت فرهنگی و اجتماعی اروس، آنگونه که بدست افلاطون رسیده بود، بازگو شود.</p>
پرونده مقاله