• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات gnosis

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - تحقيقي در ظهور عرفان شيعي در احوال و آثار بوعلي‌سينا با تأكيد بر مضامين نمط العارفين
        فرشته ندري ابيانه  ندري ابيانه
        روش عارف در کشف، تصفيه روح و تهذيب و رعايت آداب و سنن الهي است. عرفان اسلامي در دو شاخه عرفان نظري و عملي تحقق مييابد. از نظر ابن‌سينا، مخالفت با عرفان و عرفا بجهت نشناختن مقامات عارفين است و موافقت و تعظيم و بزرگداشت آن، نتيجه شناخت است. زيرا مردم نسبت به آنچه نميشناسن چکیده کامل
        روش عارف در کشف، تصفيه روح و تهذيب و رعايت آداب و سنن الهي است. عرفان اسلامي در دو شاخه عرفان نظري و عملي تحقق مييابد. از نظر ابن‌سينا، مخالفت با عرفان و عرفا بجهت نشناختن مقامات عارفين است و موافقت و تعظيم و بزرگداشت آن، نتيجه شناخت است. زيرا مردم نسبت به آنچه نميشناسند مخالفت و دشمني ميورزند. شيخ پس از اثبات لزوم زهد و عبادت بعنوان شرط لازم براي رسيدن به سعادت، آنها را کافي ندانسته و عرفان را مافوقشان ميداند، اما تأكيد دارد عارف کسي است که حتي به رسيدن به مقام عرفان هم بسنده نکرده و حق را بر عرفان ترجيح ميدهد. عرفان شيعي علاوه بر تکيه بر آيات، از گنجينه روايات و ادعيه نيز برخوردار است. در تاريخ علم عرفان، ابن‌عربي و سيدحيدر آملي پدر عرفان اسلامي و شيعي خوانده شده‌اند. ابن‌سينا هر چند در فلسفه مشاء و طبابت شهرتي عام يافته و وي را ارسطوي جديد ناميده‌اند، اما در حوزه عرفان نامور و از حق تقدم برخوردار نشده است، در حالي که بررسي آثار و احوال ايشان نمايانگر احراز اين حق است. در شيعه بودن ابن‌سينا ترديدي نيست اما بيان و اثبات اين مطلب که پايه‌ها و مدارج عرفان مطرح شده در آثار وي متأثر از عرفان شيعي است (هر چند بر منابع آن در آثار ابن‌سينا تصريح نشده است)، موضوع نوشتار حاضر ميباشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - معناي حقيقت از منظر حکماي مسلمان با تأکيد بر آثار ابن‌عربي
        محسن  حبيبي محمدصادق  رضايي
        حقيقت و معناي آن همواره در طول تاريخ، محل بحث و بررسي عرفا و فلاسفه بوده است. فلاسفه عمدتاً حقيقت را بمعناي منطقي آن لحاظ کرده‌اند؛ اگرچه توسط برخي فلاسفه همچون ملاصدرا در فلسفه اسلامي و هايدگر در فلسفه غرب، حقيقت بمعناي وجودي خود نيز مورد توجه قرار گرفته و بسيار به فهم چکیده کامل
        حقيقت و معناي آن همواره در طول تاريخ، محل بحث و بررسي عرفا و فلاسفه بوده است. فلاسفه عمدتاً حقيقت را بمعناي منطقي آن لحاظ کرده‌اند؛ اگرچه توسط برخي فلاسفه همچون ملاصدرا در فلسفه اسلامي و هايدگر در فلسفه غرب، حقيقت بمعناي وجودي خود نيز مورد توجه قرار گرفته و بسيار به فهم خاص عرفاي اسلامي از معناي حقيقت نزديک بوده است. معناي حقّ از نظر عرفا بشدت متأثّر از معناي آن در فرهنگ قرآني و روايي است. از جمله اسماء الهي يادشده در قرآن «حقّ» است و خداوند باريتعالي از خود با اين نام ياد كرده است. حکمايي چون ابن‌عربي براي تثبيت مذهب خويش استناد به آيات و روايات را سرلوحه كار خود قرار داده‌اند. عرفاي مسلمان به اين واقعيت دست يافته‌اند که تنها يک حقيقت در عالم وجود دارد و آن ذات باري است و غير از او هر چه لباس وجود پوشيده، اعتباري و ظهورات آن حقيقت بحت و بسيط است. به همين دليل است که عرفا مذهب فلاسفه‌‌يي را که قائل به وحدت تشکيکي وجود هستند، آميخته با شرک دانسته و خود قائل به وحدت شخصيه و حقيقيه وجود شده‌اند. ازاينرو، تنها راه شناخت حقيقت را قرب و نزديکي به آن تلقي كرده و بدنبال يافتن راههايي براي نزديک شدن به آن حقيقت اصيل بوده‌اند. از سوي ديگر، عارف، نفس انسان را کاملترين مظهر الهي ميداند و به اين ترتيب اولين قدم در عرفان اسلامي براي دستيابي به معرفت‌ا‌لله، نيل به معرفت‌النفس است. ابن‌عربي نيز براي شناخت آن حقيقت واحد سير و سلوک الي‌الله را حياتي ميداند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - مؤلفه‌های اشراقی آثار ابن‌سینا در سه حوزۀ روش، محتوا و زبان
        سعيد  رحيميان
        ابن سینا با اینکه شیخ الرئیس مشائیان شمرده میشود اما خود زمینه‌های پیدایش حکمت اشراق را نیز فراهم نموده است. او بلحاظ روش شناسی و معرفت شناسی، با ابداع حکمت مشرقیه که حکمت اختصاصی خود او، صرفنظر از دیدگاههای یونانیان است، و همچنین با بکارگیری برخی مصطلحات و قواعد و دلای چکیده کامل
        ابن سینا با اینکه شیخ الرئیس مشائیان شمرده میشود اما خود زمینه‌های پیدایش حکمت اشراق را نیز فراهم نموده است. او بلحاظ روش شناسی و معرفت شناسی، با ابداع حکمت مشرقیه که حکمت اختصاصی خود او، صرفنظر از دیدگاههای یونانیان است، و همچنین با بکارگیری برخی مصطلحات و قواعد و دلایل که رنگ و بوی اشراقی دارند، مقدمات احیا و رشد حکمت اشراق نزد سهروردی را آماده کرد. ذهن وقاد و شایستگی روحانی بوعلي در عمر کوتاهش، بخوبی زمینه های جهش فلسفه و حکمت اسلامی بسوی حکمت اشراق و سپس حکمت متعالیه را در سه زمینة روش، محتوا و زبان مهیا ساخت. هرچند سهروردی بیشتر بر تفاوتهای حکمت خود با حکمت ابن‌سینا و مشائیان پیرو او تأکید دارد و آغاز حکمت خود را پایان حکمت مشاء معرفی میکند، اما بجرئت میتوان گفت كه حکمت او تا حد زیادی متأثر از حکمت بوعلی بوده است تا آنجا که شاید بتوان اندیشة سهروردی را نتیجة رشد طبیعی حکمت سینوی در بستر زمان دانست. مقالۀ حاضر تلاش میکند با برجسته کردن عناصر عرفانی و ذوقی (یا آنچه بعداً اشراقی نام گرفت) در آثار موجود و بجا مانده از ابن سینا، بنحوی روشن نشان دهد که دین سهروردی به ابن سینا بیشتر از آن چیزی است که معمولاً تصور میشود و سهروردی در هر سه زمینۀ روش، محتوا و زبان، مدیون وی بوده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - طبقه‌بندی علوم از دیدگاه ملاصدرا و تأثیر شرایط اجتماعی بر آن
        فاطمه  جمشیدی نسرین  سراجی‌پور
        در دوران صفویه، معاصر با حیات صدرالمتألهین، با روی کار آمدن فقهای درباری و تصوف بازاری، علوم حقیقی همچون فقه و فلسفه و عرفان به انزوا رفت. ملاصدرا، که با اندیشه‌های فلسفی و عرفانی پیش از خود آشنایی داشت و در مقام یک عالم دینی، در پی زدودن تشویش فکری از جامعة علمی و مقاب چکیده کامل
        در دوران صفویه، معاصر با حیات صدرالمتألهین، با روی کار آمدن فقهای درباری و تصوف بازاری، علوم حقیقی همچون فقه و فلسفه و عرفان به انزوا رفت. ملاصدرا، که با اندیشه‌های فلسفی و عرفانی پیش از خود آشنایی داشت و در مقام یک عالم دینی، در پی زدودن تشویش فکری از جامعة علمی و مقابله با این رویکرد گمراه‌کننده، به تأسیس نظام فلسفی جدیدی پرداخت تا بتواند تمام تفکرات پیشین را به‌نحوی سازگار و در خود جمع نماید. در واقع او در تلاش بود با تأسیس مکتب فلسفی خود، جایگاه علم حقیقی و راه رسیدن به آن را برای جامعه تبیین کند. از آنجا که طبقه‌بندی علوم از مسائل اولیه هر نظام فلسفی بشمار میرود و هر نظام فلسفی و مجموعه مسائل آن، متأثر از شرایط اجتماعی هستند، طبقه‌بندی ملاصدرا از علوم متأثر از دغدغه‌های اجتماعی وی بوده و در جهت پاسخگویی به نیاز جامعه خویش و هدایت آن بسمت علوم حقیقی ترسیم شده است. او در هر یک از سه دورة حیات علمی خود، دسته‌بندی خاصی از علوم ارائه داده است‎؛ در دورة نخست، بر اساس رویکرد مشائی، سپس بر اساس رویکرد اشراقی، و در دورة پختگی تفکرش، با رویکرد متعالیه. این مقاله بر آنست تا طبقه‌بندی صدرالمتألهين از علوم را در هر یک از سه دورة حیات علمی وی بررسی نماید و نشان دهد که در هر یک از ادوار چه تأثیری از دغدغه‌های جامعه پذیرفته و چگونه پاسخگوی آنها بوده است. پرونده مقاله