با آنکه فيلسوفان بسياري از تقسيم علوم سخن گفتهاند اما همة آنها از تقسيم واحدي سخن بميان نياوردهاند. در اين بين هم مقسم و هم اقسام متفاوت است. اخوان الصفا در تقسيم علوم مطلق دانش را در نظر ميگيرند و در ابتدا علوم را به دو دسته صنايع علمي و صنايع عملي تقسيم ميکنند؛ اما چکیده کامل
با آنکه فيلسوفان بسياري از تقسيم علوم سخن گفتهاند اما همة آنها از تقسيم واحدي سخن بميان نياوردهاند. در اين بين هم مقسم و هم اقسام متفاوت است. اخوان الصفا در تقسيم علوم مطلق دانش را در نظر ميگيرند و در ابتدا علوم را به دو دسته صنايع علمي و صنايع عملي تقسيم ميکنند؛ اما فارابي رشته هاي علمي ـ و نه مطلق دانش ـ را تقسيم ميکند و اين علوم را براساس سودمندي، به دو بخش علوم ابزاري و غيرابزاري تقسيم ميکند. در تقسيمبندي اخوان الصفا که رويکردي نوافلاطوني دارند، جايگاه نفس، سياست، منطق و اخلاق متفاوت از جايگاه اين مسائل نزد مشائياني مانند فارابي است. مهمترين مبناي تقسيم علوم از ديدگاه اخوان-الصفا، تقسيمبندي از حيث غايت است. اما فارابي همانند ارسطو، بر دو ملاک اصلي تقسيم علوم، يعني غايت و موضوع تکيه ميکند. در نوشتار حاضر، علاوه بر آنکه به بررسي تفاوت تقسيم علوم از ديدگاه اخوان الصفا و فارابي پرداخته ميشود، جايگاه خاص برخي علوم نيز نزد آنها مشخص ميشود.
پرونده مقاله
در دوران صفویه، معاصر با حیات صدرالمتألهین، با روی کار آمدن فقهای درباری و تصوف بازاری، علوم حقیقی همچون فقه و فلسفه و عرفان به انزوا رفت. ملاصدرا، که با اندیشههای فلسفی و عرفانی پیش از خود آشنایی داشت و در مقام یک عالم دینی، در پی زدودن تشویش فکری از جامعة علمی و مقاب چکیده کامل
در دوران صفویه، معاصر با حیات صدرالمتألهین، با روی کار آمدن فقهای درباری و تصوف بازاری، علوم حقیقی همچون فقه و فلسفه و عرفان به انزوا رفت. ملاصدرا، که با اندیشههای فلسفی و عرفانی پیش از خود آشنایی داشت و در مقام یک عالم دینی، در پی زدودن تشویش فکری از جامعة علمی و مقابله با این رویکرد گمراهکننده، به تأسیس نظام فلسفی جدیدی پرداخت تا بتواند تمام تفکرات پیشین را بهنحوی سازگار و در خود جمع نماید. در واقع او در تلاش بود با تأسیس مکتب فلسفی خود، جایگاه علم حقیقی و راه رسیدن به آن را برای جامعه تبیین کند. از آنجا که طبقهبندی علوم از مسائل اولیه هر نظام فلسفی بشمار میرود و هر نظام فلسفی و مجموعه مسائل آن، متأثر از شرایط اجتماعی هستند، طبقهبندی ملاصدرا از علوم متأثر از دغدغههای اجتماعی وی بوده و در جهت پاسخگویی به نیاز جامعه خویش و هدایت آن بسمت علوم حقیقی ترسیم شده است. او در هر یک از سه دورة حیات علمی خود، دستهبندی خاصی از علوم ارائه داده است؛ در دورة نخست، بر اساس رویکرد مشائی، سپس بر اساس رویکرد اشراقی، و در دورة پختگی تفکرش، با رویکرد متعالیه. این مقاله بر آنست تا طبقهبندی صدرالمتألهين از علوم را در هر یک از سه دورة حیات علمی وی بررسی نماید و نشان دهد که در هر یک از ادوار چه تأثیری از دغدغههای جامعه پذیرفته و چگونه پاسخگوی آنها بوده است.
پرونده مقاله