يونانيان از مدتها پيش از ظهور تالس در قرن ششم قبل از ميلاد، با فرهنگ مصر آشنايي نزديک داشته و از دانش آنها بخصوص در حوزه رياضيات بهره فراوان برده اند. در حوزه فلسفه نيز مطالعات اخير نشان ميدهد که تالس از نزديک با تفکر مصر باستان آشنا بوده و در مباحث فلسفي خود متأثر از ا چکیده کامل
يونانيان از مدتها پيش از ظهور تالس در قرن ششم قبل از ميلاد، با فرهنگ مصر آشنايي نزديک داشته و از دانش آنها بخصوص در حوزه رياضيات بهره فراوان برده اند. در حوزه فلسفه نيز مطالعات اخير نشان ميدهد که تالس از نزديک با تفکر مصر باستان آشنا بوده و در مباحث فلسفي خود متأثر از انديشههاي مصريان باستان بوده است. در تفکر مصريان باستان برغم بهرهگيري از اسطورهها براي تحليل و تبيين حقايق جهان هستي، رگههايي از تفکر فلسفي به معني خاص آن نيز ديده ميشود. در تفکر مصر باستان در مباحثي همچون هستيشناسي، سياست و جامعه و انسانشناسي رگههايي از تفکر ناب فلسفي مشاهده ميشود؛ تفکري که بر محور مفهوم عميق و ذو ابعاد «مآت» شکل ميگيرد. مآت در عرصه هستيشناسي بمعناي نظم، در عرصه سياست و جامعه بمعناي عدالت و در عرصه انسانشناسي بمعناي راستي و درستي است. در عرصه انسانشناسي بطور خاص مصريان باستان بر اين عقيدهاند که وجود انسان داراي ابعاد و مراتب نهگانهيي است که در بين اين ابعاد و مراتب نوعي وحدت حاکم است. آنچه باعث ظهور تام اين مراتب و بخصوص آخرين مرتبه آن يعني تفکر و انديشه و بتبع آن جاودانگي انسان است، تبعيت از مآت يا قوانين حاکم بر نظام هستي است. بدين شکل، ايشان بين انسانشناسي و هستيشناسي خود ارتباطي نزديک ايجاد ميکنند.
پرونده مقاله