تحويلگرايي در فضاي فلسفه معاصر و در زمينههايي چون فلسفه دين، فلسفه علم، فلسفه ذهن و... چنان جاري و ساري بوده و هست که برخي زمانة ما را زمانة تحويلگرايي خواندهاند. صورت خام ايده تحويل که همان «الف چيزي نيست جز ب»، از نيمة دوم قرن بيستم به اينسو، چنان شاهد صورتبنديها چکیده کامل
تحويلگرايي در فضاي فلسفه معاصر و در زمينههايي چون فلسفه دين، فلسفه علم، فلسفه ذهن و... چنان جاري و ساري بوده و هست که برخي زمانة ما را زمانة تحويلگرايي خواندهاند. صورت خام ايده تحويل که همان «الف چيزي نيست جز ب»، از نيمة دوم قرن بيستم به اينسو، چنان شاهد صورتبنديها و مدلسازيهاي گوناگون بوده است که ديگر نشان اندکي از آن صورت خام اوليه درش قابل تشخيص است. در نوشتار حاضر، هدف ما جستجوي پيرنگهاي تاريخي تحويلگرايي در مقام يک ايده است. براي اين منظور بحث را از ترسيم تاريخي ـ منطقي و البته اجمالي تصوير اين ايده از نيمة دوم قرن بيستم به اينسو آغاز خواهيم کرد و سپس در بخش دوم مقاله، بحث را از فلسفه يونان باستان آغاز کرده و با اشاره به تحليل اعضاي حلقة وين و اتصال اين مسير به نقطهيي که بحث را در بخش نخست مقاله از آن آغاز کردهايم، يعني نيمة دوم قرن بيستم، به پايان خواهيم برد.
پرونده مقاله