در اوايل قرن بيستم ميلادي جريان گستردهيي پديدار گشت که نويسندگان آن در اشاره به بحران علم و فرهنگ اروپايي با يکديگر همصدا بودند. ادموند هوسرل نيز بعنوان يکي از متفکرين برجستة اروپايي در اوايل قرن بيستم، همگام با اين جريان، پديدارشناسي را بعنوان راهکار غلبه بر اين بحرا چکیده کامل
در اوايل قرن بيستم ميلادي جريان گستردهيي پديدار گشت که نويسندگان آن در اشاره به بحران علم و فرهنگ اروپايي با يکديگر همصدا بودند. ادموند هوسرل نيز بعنوان يکي از متفکرين برجستة اروپايي در اوايل قرن بيستم، همگام با اين جريان، پديدارشناسي را بعنوان راهکار غلبه بر اين بحران همهجانبه ارائه ميکند که از نظر وي نيمة دوم قرن نوزدهم اروپا را دربرگرفته است. از نظر او اين بحران بصورت فقدان وحدت و انسجام در فلسفه و علوم، اعم از علوم طبيعي و انساني و همچنين بيگانگي علوم از زندگي روزمرة انسان ظهور و بروز يافته است و ريشهها و علل اين بحران بايد در رويکردهاي علمي و فلسفي قرن نوزدهم اروپا جستجو شود. در اين قرن پس از مرگ هگل، با تأثر از مکاتب هگلي و نسبيتانگاري تاريخي برآمده از آنها، جريانهايي چون مارکسيسم، بيولوژيسم و هرمنوتيک تاريخگرا پديد آمد که وجه اشتراک همه آنها تمايل به سمت نسبيتگرايي بود. اين جريانها هرکدام از منظر خود با نفي امکان نيل به يک حقيقت واحد و يقيني و همچنين نسبيسازي اين حقيقت، موجبات بحران مذکور را فراهم آوردند. هوسرل پس از آشکار ساختن ماهيت بحران در مباني تفکر غرب، از طريق خوانشي انتقادي از ريشهگرايي دکارتي و در جهت دستيابي به يک بنيان متقن و وحدتبخش براي علوم، روشي را با نام «تأويل پديدارشناسانه» پيشنهاد نمود که برغم اينکه پس از وي انتقادات فراواني را برانگيخت، اما به يکي از اصليترين عناصر پديدارشناسي تبديل شد که تقريباً در تمامي انديشههاي پس از هوسرل تأثيرگذار بوده است.
پرونده مقاله
«یعقوب بن اسحاق کندی» یکی از چهرههای برجستهی علمی جهان اسلام است که معمولا به عنوان نخستین فیلسوف اسلامی از او یاد میشود. کندی برای نخستین بار در جهان اسلامی فلسفه را به عنوان یک علم مستقل مطرح کرد و علاوه بر ترجمه آثار مختلف در این زمینه به زبان عربی، در جهت معرفی و چکیده کامل
«یعقوب بن اسحاق کندی» یکی از چهرههای برجستهی علمی جهان اسلام است که معمولا به عنوان نخستین فیلسوف اسلامی از او یاد میشود. کندی برای نخستین بار در جهان اسلامی فلسفه را به عنوان یک علم مستقل مطرح کرد و علاوه بر ترجمه آثار مختلف در این زمینه به زبان عربی، در جهت معرفی و نشان دادن هماهنگی تفکر عقلی با آموزههای دین اسلام تلاش فراوان نمود. اگر چه گاهاً مشاهده میشودکندی را منتسب به دین یهود و یا مسیح کردهاند، اما شواهد و مدارک موجود حاکی از آن است که او معتقد به دین اسلام بوده است. همچنین در خصوص مذهب وی آراء متفاوتی وجود دارد. برخی او را پیرو ابوحنیفه، برخی شیعه و گروهی او را منتسب به مکتب معتزله دانستهاند. جستجو در شواهد و مدارک موجود نشان میدهد که کم و بیش دلایل اعتقادی و تاریخی برای نسبت دادن هریک از این مذاهب به کندی وجود دارد که با دقت نظر در این شواهد در خواهیم یافت که او پیرو نوع خاصی از تشیع رایج در زمانه وی با عنوان «تشیع محبی» و همچنین مکتب «معتزله بغداد» بوده است که ترکیب این دو گرایش، مذهبی را برای او به اثبات خواهد رساند که با عنوان «تشیع معتزلی» معرفی شده است.
پرونده مقاله