یکی از ضروریات تحقیق، احیاي آثار اندیشمندان و حکمایی است که در تاریخ تطور و پیشبرد فرهنگ و معارف اسلامی نقش اساسی داشتهاند ولی تاکنون بصورت یک حلقۀ مفقوده و مغفوله ناشناس ماندهاند. فخرالدین سماکی معروف به محقق فخری، ازجملة این حکماست که در قرن دهم هجری میزیسته است. وی چکیده کامل
یکی از ضروریات تحقیق، احیاي آثار اندیشمندان و حکمایی است که در تاریخ تطور و پیشبرد فرهنگ و معارف اسلامی نقش اساسی داشتهاند ولی تاکنون بصورت یک حلقۀ مفقوده و مغفوله ناشناس ماندهاند. فخرالدین سماکی معروف به محقق فخری، ازجملة این حکماست که در قرن دهم هجری میزیسته است. وی شاگرد غیاثالدین منصور دشتکی است. از سماکی آثار قلمی مهمی چون: حاشیه بر شرح تجرید قوشچی و حاشیه بر شرح هداية الحکمة میبدی بجاي مانده است.
متن هداية الحکمة تألیف اثیرالدین ابهری، شامل سه قسم منطق، طبیعیات و الهیات است. میبدی بر دو قسم طبیعیات و الهیات آن شرح نگاشته و سماکی تنها بر دو فن اول و دوم از فنون سه گانه طبیعیات شرح هداية الحکمة میبدی حاشیه زده است. سماکی اگرچه مانند ابنسینا و سهروردی، بنیانگذار مکتب خاصی نبوده ولی با بیان نقد و بررسیهای دقیق و اظهارنظرهاي خاص خود در موضوعات مورد بحث از منظر متکلمان و مشائیان و اشراقیان و عرفا، در قالب آثار مستقل و غیرمستقل (شرح و حواشی) و با ارائة ديدگاههايي بدیع توانسته ـ بعنوان حلقة واسط ـ نقش مهمی در تطور تفکر فلسفی بطور کلی ایفا کند و الهامبخش صدرالمتألهین شیرازی در ظهور حکمت متعالیه نیز باشد. از جملة این ديدگاهها، تقریر متفاوت برهان سلمی و ابداع سه برهان دیگر در باب اثبات تناهی اجسام است که در این نوشتار بدان پرداخته شده است.
پرونده مقاله
مسئلة تناهی ابعاد از قدیمیترین مباحث فلسفة طبيعي است که نتایج آن وارد حوزة فلسفة الهی نیز شده است. سؤال اینست که ابعاد عالم و هر یک از اجسام طبیعی محدود و متناهی است یا نامحدود و نامتناهی؟ ارسطو نخستین فیلسوفی است که در تاریخ فلسفه به بررسی این مسئله پرداخته و نامتناهی چکیده کامل
مسئلة تناهی ابعاد از قدیمیترین مباحث فلسفة طبيعي است که نتایج آن وارد حوزة فلسفة الهی نیز شده است. سؤال اینست که ابعاد عالم و هر یک از اجسام طبیعی محدود و متناهی است یا نامحدود و نامتناهی؟ ارسطو نخستین فیلسوفی است که در تاریخ فلسفه به بررسی این مسئله پرداخته و نامتناهی بودن ابعاد یک جسم و عالم طبیعی را ممتنع دانسته است. ابنسینا نیز بپيروي از ارسطو، ابعاد جسم را متناهی میداند و براهین سهگانه تطبیق، مسامته و سلّمی را براي اثبات این نظریه بيان ميكند. فخررازی که مهمترین منتقد ابنسینا در تاریخ فلسفه است، در این مسئله نیز انتقاداتي بر نظریة ابنسینا وارد میداند. در اين پژوهش اثبات ميشود که اکثر اشکالات فخررازی در اينباره ناشی از خلط ذهن با خارج و مغالطة میان احکام مقولات نهگانه با مقولۀ کمّ متصل است.
پرونده مقاله
از دیدگاه ارسطو فعالیت نظری و تئوریک، فعالیتی بیمیل و بیجهان است که از هر امر منفی و مقاومی پیشی میگیرد و درنتیجه بسبب طرد شدن تناهی، خطا به آن راه پیدا نميكند. همین معنا خودآیینی ویژه يي را برای تئوری بهارمغان میآورد، یعنی ناظر در نظر محض درمی یابد که در میانة فعالی چکیده کامل
از دیدگاه ارسطو فعالیت نظری و تئوریک، فعالیتی بیمیل و بیجهان است که از هر امر منفی و مقاومی پیشی میگیرد و درنتیجه بسبب طرد شدن تناهی، خطا به آن راه پیدا نميكند. همین معنا خودآیینی ویژه يي را برای تئوری بهارمغان میآورد، یعنی ناظر در نظر محض درمی یابد که در میانة فعالیت تئوریک، نه تنها هیچ انفعالی بر او اثر نمیگذارد بلکه حتی هیچ امکان خطایی در فعالیت نظری محض وجود ندارد. اما نکتۀ اساسی تمام این نتایج اینست که از نظر هیدگر، ارسطو بدون تحول در فهم وجود و گذار به ساحت پوئزیس (هنرورزی/ شعر)، نميتوانست چنین جایگاهی را برای انسان در مقام تئوری، فراهم نماید. از دیدگاه هیدگر، افق جوهرشناختی (اوسیالوژیک) وجود ناشی از تحولی است که در فهم یونانیان از وجود رخ داده و بتبع این تحول، تناهی ساختاری ظهور وجود و موضعِ متناهی ناظر در میان موجودات، امکان برآیش معرفت مطلق را دستکم برای یک موجود، یعنی ثئوس یا موجود الوهی، فراهم کرده است. بهمين دليل مقاله حاضر میکوشد نشان دهد که چگونه بواسطة جوهرشناسی ارسطو، دانایی بمثابه نظر کردن، به میل شایستة هر انسانی بدل شده و امکانی برای گذار از تناهیِ ذاتی نظر ظهور ميكند.
پرونده مقاله
نیکولاس کوزانوس، متأله و فیلسوف آلمانی، تلاش کرده در آثار خود، در تلقیهای متافیزیکی روزگار خود بازنگری کند. او با طرح نظریه¬هایی بدیع دربارۀ خلقت، نسبت انسان با امر نامتناهی، حرکت، و شناخت، و همچنین با بازنگری در دیدگاههای رایج مذهبی در مورد آموزههایی مانند گناه آغازین چکیده کامل
نیکولاس کوزانوس، متأله و فیلسوف آلمانی، تلاش کرده در آثار خود، در تلقیهای متافیزیکی روزگار خود بازنگری کند. او با طرح نظریه¬هایی بدیع دربارۀ خلقت، نسبت انسان با امر نامتناهی، حرکت، و شناخت، و همچنین با بازنگری در دیدگاههای رایج مذهبی در مورد آموزههایی مانند گناه آغازین و خلق از عدم، کوشید رهیافت فلسفی خود را بنحوی نظاممند مطرح کند. ما در این مقاله ابتدا میکوشیم دیدگاههای مهم او دربارۀ نسبت میان انسان و امر نامتناهی را بررسی کنیم و از رهگذر آن نشان دهیم که از این منظر، فقط یک جوهر در این عالم هست و هرچه جز اوست، عوارض ضروری او هستند. در ادامه، مفاهیم «تاـگشایی» و «تاـخوردگی» را مطرح میکنیم و با مقوله¬یی بنام حرکت جوهری، بقرائت خاص کوزانوس، آشنا میشویم. پس از طرح دیدگاههای وی، به واسازی زمینه¬های شکلگیری رویکرد او خواهیم پرداخت؛ بدینمنظور، تفسیر مایستر اکهارت از فرازهایی از کتاب مقدس و چند تلقی بنیادین متافیزیکی ابن¬سینا را مطرح میکنیم و به بررسی امکان نضج دیدگاههای کوزانوس در آنها میپردازیم و نشان میدهیم که رویکردهای بدیع ابن¬سینا و تفسیرهای نو مایستر اکهارت، زمینه¬ را برای طرح متافیزیکی نوین فراهم می-آورد که با متافیزیک سنتی فرق دارد و همین، منظرهایی جدید بروی پژوهشهای فلسفی میگشاید و پرتوی تازه بر تاریخ اندیشه می¬افکند.
پرونده مقاله