• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات modern period

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - مطالعۀ انتقادی نظریه¬های قانون طبیعیِ تجربه¬گرایان در دورۀ جدید
        محمدحسین طالبی
        آموزة «قانون طبیعی» یکی از مشهورترین، قدیمیترین و کارآمدترین موضوعات حکمت عملی در اندیشۀ غربی است. این آموزه در شاخه های گوناگون علوم انسانی، همچون فلسفه، انسان‌شناسی، اخلاق، حقوق، علوم سیاسی، علوم تربیتی، جامعه‌شناسی و...، بازتاب دارد. برخلاف اندیشمندان مسلمان، تاکنون چکیده کامل
        آموزة «قانون طبیعی» یکی از مشهورترین، قدیمیترین و کارآمدترین موضوعات حکمت عملی در اندیشۀ غربی است. این آموزه در شاخه های گوناگون علوم انسانی، همچون فلسفه، انسان‌شناسی، اخلاق، حقوق، علوم سیاسی، علوم تربیتی، جامعه‌شناسی و...، بازتاب دارد. برخلاف اندیشمندان مسلمان، تاکنون نظریه های بسياري از سوی اندیشمندان غرب دربارة این آموزه ارائه شده است. در مشهورترین تفسیر قانون طبیعی عبارتست از فرمانهای عقل عملی در مورد رفتارهای بشر برای رسیدن به خوشبختی. هدف این پژوهش، مطالعۀ انتقادی اندیشة تجربه گرایان دورۀ جدید در مورد قانون طبیعی و بیان کاستیهای این تفکر بشیوۀ عقلی، با بکارگیری استدلالهای فلسفی است. خوانش تجربه گرایان دورة جدید (قرنهای هفدهم و هجدهم میلادی)، مثل هابز و لاک، از آموزۀ عقلی قانون طبیعی، خوانشی تجربی است. بر اساس این خوانش، بدلیل آنکه روح پوزیتیویسم بر افکار تجربه گرایان حاکم بوده، بطور عام غیرمادی بودن نفس انسانی برای آنها پذيرفتني نبوده است. آنان برای تبیین قانون طبیعی فقط به طبیعت انسان نگریسته و به هدفی فراتر از ارضای امیال طبیعی و مادی او نمی‌اندیشیده اند. اين دسته از تجربه‌گرايان به مصالح اجتماعی بشر توجه نمیکردند، درحالیکه قانون طبیعی همیشه فرمان عقل عملی برای تکامل و پیشرفت انسان در همة امور مادی و معنوی، شخصی و گروهی، فردی و اجتماعی و... است این رويكرد به قانون طبیعی، انسانها را فقط بسوی لذتهای مادی و فناپذیر سوق داده و به هرآنچه مربوط به سعادت معنوی و دائمی زندگی در جهان آخرت است، بی اعتنا کرده است. بر این‌ اساس، حق حیات و آزادی که از لوازم قانون طبیعی در مکتب تجربه گرایی دورة جدید تمدن غرب است، حیات و آزادی مادی است. این امر باعث نادیده گرفتن بخش بزرگی از جهان واقعیت، یعنی امور متافیزیک، شده است. این اندیشه زمینة سلطۀ فراگیر پوزیتیویسم بر همة جنبه های زندگی بشر در قرن نوزدهم را فراهم آورده و سبب شد موضوعات علوم یکسره تجربی شوند و مباحثات عقلی، بویژه دربارة قانون طبیعی، بمدت بیش از یک قرن، به محاق بروند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - مطالعه انتقادی نظریه¬های قانون طبیعیِ عقل¬گرایان غربی در دوره جدید
        محمدحسین طالبی
        قانون طبیعی درمشهورترین تفسیرخود به معنای فرمان عقل درباره رفتارهای اختیاری بشربرای رسیدن به خوشبختی همیشگی است.پس ازسپری شدن دوره میانه وسپس عصرنوزایی، دوره جدیدتمدن غرب تاسه قرن، یعنی تا قرن بیستم میلادی و پیش از دوره پساتجدد ادامه داشت. مهمترین نماد دوره جدید تمدن غر چکیده کامل
        قانون طبیعی درمشهورترین تفسیرخود به معنای فرمان عقل درباره رفتارهای اختیاری بشربرای رسیدن به خوشبختی همیشگی است.پس ازسپری شدن دوره میانه وسپس عصرنوزایی، دوره جدیدتمدن غرب تاسه قرن، یعنی تا قرن بیستم میلادی و پیش از دوره پساتجدد ادامه داشت. مهمترین نماد دوره جدید تمدن غرب توجه به منزلت انسان و قرار دادن او در کانون اندیشه های علمی و فلسفی بود (اومانیسم). آموزه قانون طبیعی در دوره جدید دستخوش دو خوانش متضاد تجربه گرا و عقل گرا قرار گرفت. این مقاله درصدد مطالعه انتقادی آرای عقل گرایان دوره جدید و به ویژه در عصر روشنگری درباره آموزه قانون طبیعی است. پرسشی که این مقاله به آن پاسخ می دهد، عبارت است از: نظریه های عقل گرایانِ دوره جدید درباره قانون طبیعی چه کاستی هایی دارند؟ برای پاسخ دادن به این سوال افکار سه تن از دانشمندان عقل-گرای دوره جدید، یعنی منتسکیو، روسو و کانت که بیش از دیگر عقل گرایان در دوره جدید درباره قانون طبیعی نوشته اند، در سه گفتار جداگانه طرح و بررسی می شوند. منتسکیو قانون طبیعی را در چهار قانون خلاصه می کرد: میل به صلح، میل به تغذیه، میل جنسی و میل اجتماعی. مهمترین کاستی نظریه منتسکیو آن است که او قانون طبیعت را به جای قانون طبیعی بیان کرده است. روسو قانون طبیعی را منحصر به قوانین حاکم بر طبیعت مادی بشر می دانست. او عقل بشر را نادیده گرفت و رتبه انسان را به سطح یک حیوان تقلیل داد. کانت در تبیین و تعیین مصادیق قانون طبیعی ناکام ماند و فقط به ذکر برخی اوصاف کلی آن قانون بسنده کرد. روش پژوهش در این مقاله روش ترکیبی نقلی-عقلی-انتقادی است. پرونده مقاله