• فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - تأملات تاريخي در باب قاعده امکان اشرف
        حوریه شجاعی باغینی عین الله خادمی
        در نوشتار حاضر اصالت قاعده امکان اشرف بمثابه قاعده‎يي اشراقي بررسي ميگردد. برغم قول مشهور دربارة اين قاعده مبني بر ريشه‌يي يوناني داشتن، مدعاي اين نوشتار آن است که قاعده از لوازم مکتب اشراق است و مشائي دانستن آن با اصول مشائيان سازگاري ندارد. اين مدعا از دو جهت به اثبات چکیده کامل
        در نوشتار حاضر اصالت قاعده امکان اشرف بمثابه قاعده‎يي اشراقي بررسي ميگردد. برغم قول مشهور دربارة اين قاعده مبني بر ريشه‌يي يوناني داشتن، مدعاي اين نوشتار آن است که قاعده از لوازم مکتب اشراق است و مشائي دانستن آن با اصول مشائيان سازگاري ندارد. اين مدعا از دو جهت به اثبات خواهد رسيد؛ جهت اول، بيان شواهدي از آثار خود شيخ‌اشراق و شارحان مکتبش و اينکه چگونه نحوة بيان شارحان موجب چنين تصوري شده که اين قاعده سابقه‌يي قبل از مکتب اشراق دارد. جهت دوم بررسي لوازم مکتب اشراق است و اينکه شيخ‌اشراق از اين قاعده در اثبات اصول فکري مکتبش بهره برده، حال آنکه اين مسائل از نظر مکتب مشاء مردود است. بنابرين جستجوي پيشينه‌يي قبل از سهروردي براي اين قاعده خطاست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - واکاوي و تبيين تطبيقي تکوين جهان در نگرش فيلسوفان مکتب ايونيا
        محمد اکوان
        مسئلة پيدايش و تکوين جهان يکي از مسائل مهم و پرسش‌برانگيز، با پيشينة تاريخي پرماجرا، پيوسته توجه، اشتياق و کنجکاوي انسان را در بازة زماني بسيار کهن تا به امروز، به خود معطوف داشته است. اين مسئله در چهار حوزة معرفتي، يعني جهان‌نگري مبتني بر اسطوره‌شناختي، نگرش جهان‌شناخت چکیده کامل
        مسئلة پيدايش و تکوين جهان يکي از مسائل مهم و پرسش‌برانگيز، با پيشينة تاريخي پرماجرا، پيوسته توجه، اشتياق و کنجکاوي انسان را در بازة زماني بسيار کهن تا به امروز، به خود معطوف داشته است. اين مسئله در چهار حوزة معرفتي، يعني جهان‌نگري مبتني بر اسطوره‌شناختي، نگرش جهان‌شناختي فلسفي، جهان‌بيني اديان توحيدي و کيهان‌شناختي علمي موضوعِ واکاوي و پژوهش بوده و هست. هريک از حوزه‌هاي مذکور طبق مبادي و روش‌شناختي مختص خود، به پيدايش جهان و پديده‌هاي آن پرداخته و پايه‌هاي نظام جهان‌شناختي خود را عرضه نموده‌اند. در اين پژوهش، فرايند تکوين جهان و پديده‌هاي طبيعي، در نگرش جهان‌شناختي فلسفي فيلسوفان ايونيا، يعني تالس، آناکسيمندر و آناکسيمنس واکاوي ميشود. در اين واکاوي، نخست، مبادي چگونگي عبور از انديشه اسطوره‌شناختي به نگرش فلسفي در خصوص مسئله تکوين بررسي ميشود که عبارت است از : الف) سير تاريخي تبديل نگرش تئوگوني به کوسموگوني؛ ب) چگونگي تبديل تبيينگرهاي شخصي به تبيينگرهاي غيرشخصي؛ ج) عبور از جزئي‌نگري اسطوره‌شناختي و شکلگيري مفاهيم کلي فلسفي و آنگاه به مقايسة شيوه و ديدگاه روش‌شناختي آنها پرداخته خواهد شد. تالس و آناكسيمنس، هردو، تکوين و پيدايش را با روش «تبديل و تحول» مادة اولية «آب» و «هوا» و آناکسيمندر با شيوة «جداشدگي» اشياء از اصل نخستينِ «آپايرون»، تعليل و تبيين كرده‌اند. تالس و آناکسيمنس همة موجودات و اشياء را کيفيات مادة اوليه ميدانند، درصورتي‌که آناکسيمندر به کيفيات، وجود عيني ميبخشد و آنها را جزء موجودات واقعي قلمداد ميکند. در پايان به اين پرسشها پاسخ داده ميشود که از ديدگاه فيلسوفان مکتب ايونيا، ساختار و ماهيت جهان و پديده‌هاي طبيعي، چگونه شکل ميگيرند؟ موجودات و اشياء چگونه بوجود مي‌آيند و از بين ميروند؟ آيا در پس همة تغيير و تحولات و تبديل عناصر مادي به يکديگر و جداشدگي اشياء، اصل واحد و عقل مدبري به نام عامل الهي وجود داشته است؟ پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - تفسير هايدگر از آرخه، بهره‌مندي و زمان نزد آناکسيمندروس
        قاسم  پورحسن مهرداد احمدی
        هايدگر باور داشت که مفهوم‌پردازي متافيزيکي از نسبت اينهماني و تفاوت نااصيل است و معتقد بود بنياد اين فراموشي در اين واقعيت است که متافيزيک «تفاوت بماهو»، بمثابة گشودگي ناب را فراموشي کرده است. در نظر وي يونانيان تصوير روشنتري از نسبت تفاوت و اينهماني داشتند. او در تفسير چکیده کامل
        هايدگر باور داشت که مفهوم‌پردازي متافيزيکي از نسبت اينهماني و تفاوت نااصيل است و معتقد بود بنياد اين فراموشي در اين واقعيت است که متافيزيک «تفاوت بماهو»، بمثابة گشودگي ناب را فراموشي کرده است. در نظر وي يونانيان تصوير روشنتري از نسبت تفاوت و اينهماني داشتند. او در تفسير گفته‌هاي آناکسيماندروس نشان ميدهد که در عينِ اينکه آناکسيماندروس به هستندگان بمثابة يک کل مي‌انديشيد اما تفاوتِ هستندگان را از ميان نميبرد. برابر تفسير هايدگر، آناکسيماندروس با شناساندن آپيرون و زمان همچون دو عامل بنيادين توانسته بود تا به مواجهة آغازينتري با نسبت اينهماني و تفاوت دست يابد. هايدگر اين نسبت را «بهره‌مندي» مينامد و معتقد است همين مفهوم بهره‌مندي ميتواند ما را به تفاوت بنيادي رهنمون سازد، چرا که برخلاف نظريه‌هاي متافيزيکي بسته به عاملي بيروني نيست که همبستگي درگرو آن باشد، بلکه به خود هستي هستندگان بستگي دارد. آپيرون و زمان فضاي نابي را ميگشايند که در گشودگي آن فضا، هستندگان نهادشان را يافته و در عين حال چنان به ‌هم وابسته ميشوند که از اين تعلق دوجانبه، کل برساخته شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - شک و يقين در فلسفه معاصر اسلامي و غرب
        عبدالرزاق حسامی فر
        شک و يقين دو حالت نفسانيند که در فرايند شناخت انساني، معرفت ظني و معرفت يقيني را شکل ميدهند. معرفت ظني بيشتر در قلمرو علوم تجربي و معرفت يقيني بيشتر در قلمرو برخي از علوم غيرتجربي همانند فلسفه، منطق، رياضيات و عرفان حاصل ميشود. در تاريخ فلسفه، فيلسوفان اغلب بدنبال معرفت چکیده کامل
        شک و يقين دو حالت نفسانيند که در فرايند شناخت انساني، معرفت ظني و معرفت يقيني را شکل ميدهند. معرفت ظني بيشتر در قلمرو علوم تجربي و معرفت يقيني بيشتر در قلمرو برخي از علوم غيرتجربي همانند فلسفه، منطق، رياضيات و عرفان حاصل ميشود. در تاريخ فلسفه، فيلسوفان اغلب بدنبال معرفت يقيني بوده و نيل به حقيقت را ممکن ميدانستند. اما در برابر آنها، شکاکان حصول چنين معرفتي را ناممکن ميدانستند و قائل به هيچ حقيقتي نبودند. رويارويي اين دو گروه همواره بخشي از تاريخ فلسفه را تشکيل داده است. اين مواجهه در فلسفه معاصر و در پي بحثهايي که در معرفت‌شناسي جديد مطرح شده، هم در فلسفه اسلامي و هم در فلسفه غرب، جان تازه‌يي گرفته است. از يکسو فيلسوفان معاصر مسلمان کوشيده‌اند با نفي ديدگاه شکاکان از مباني معرفت‌شناختي قوي فلسفه اسلامي دفاع کنند. آنها در معرفت‌شناسي قائل به واقعگرايي شدند و تفسير مبتني بر ايد‌ئاليسم ذهني را از شناخت رد کردند. از سوي ديگر، دست‌کم برخي از فيلسوفان معاصر غرب كوشيده‌اند با در ميان آوردن ديدگاههاي جديد، پاسخهايي به شبهات شکاکان بدهند. در اين پژوهش ميکوشيم در مطالعه‌يي تطبيقي تلاش گروهي از فيلسوفان دو طرف را ارزيابي کنيم و البته درنهايت نتيجه خواهيم گرفت که پاسخ فيلسوفان اسلامي هم در گذشته و هم در دوره معاصر از پايه و اساس استوارتري برخوردار است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - سخن سردبیر
        دکتر حسین کلباسی اشتری
        اين واقعيت كه ملت ايران در طول تاريخ باشكوه و دراز دامن خود، روزها و دوران سخت و دشواري را پشت سرگذاشته و همواره سربلند و سرفراز، تن به خواري و ذلّت ـ بويژه در مقابل دشمن و دشمنان خود ـ نداده است، مورد تصديق و اجماع مورخّان و آشنايان به تاريخ جهان بوده و هست. از آن ايام چکیده کامل
        اين واقعيت كه ملت ايران در طول تاريخ باشكوه و دراز دامن خود، روزها و دوران سخت و دشواري را پشت سرگذاشته و همواره سربلند و سرفراز، تن به خواري و ذلّت ـ بويژه در مقابل دشمن و دشمنان خود ـ نداده است، مورد تصديق و اجماع مورخّان و آشنايان به تاريخ جهان بوده و هست. از آن ايامي كه پارسيان و ايرانيان دست سلوكيان و مغولان را از منابع مادي و معنوي اين كشور كوتاه كرده و با رشادت و دلاوري كم‌نظير، متجاوزان را از خاك و سرزمين خود بيرون رانده‌اند تا همين چهار دهه اخير كه نه تنها دشمن را با زبوني از كشور عقب راندند، بلكه دست تطاول آنان را نيز قطع كردند، حوادث و رويدادهاي كوچك و بزرگي بر پايه همين آزادي‌خواهي و استقلال‌طلبي اين ملت شريف رخ داده است. امروز نيز همين ملت رشيد و آگاه، شاهد انواع فشارها، تهديدها و محدوديتهاي ظالمانه از سوي قدرتها و عوامل ريز و درشت آنها در منطقه و ساير نقاط است كه تنها و تنها بجهت عدم تمكين در برابر خواسته‌هاي ناحق و غيرانساني آنان بايد اين وضع را تحمل كند. اين وضع بي‌شك تاوان همين ويژگي و همين ايستادگي ملت ايران در برابر زورگويان زمانه است كه اگر غير از اين بود، انواع امتيازات و حمايتها را ـ البته در ازاي فروش و حراج غيرت و عزّت ملّي خويش ـ از جانب قدرتمندان دريافت ميكرد. كيست كه امروزه نداند شماري از كشورهاي ظاهراً ثروتمند و مرفّه منطقه، چگونه با اشاره فلان مسئول آمريكايي و اروپايي، طومارشان در هم ميپيچد و در عين حال ثروت و منافع بي‌حساب و كتاب آنان چگونه به جيب ارباب ميرود؟ آيا براي خفّت و خواري يك ملّت كافي نيست كه صدر و ذيل حكّام و واليان آنها را بيگانگان معين سازند و همه چيزشان را به تاراج برند و به اين خوش باشند كه از زرق و برق برجها و عمارتها و مظاهر مدرن برخوردارند و همزمان تقدير آنان جزئاً و كلاً بدست اجنبي باشد؟ وقتي كريستوفر مارلو در نمايشنامه خويش بنام «دكتر فاستوس» به معامله بشر جاه‌طلب با شيطان و سرنوشت اين معامله ميپردازد، درواقع تقدير تراژيك انسان مدرن در عرصه دين و سياست و اخلاق را ترسيم ميكند. او نشان ميدهد انساني كه خواهان خدايي كردن بر روي زمين و بدنبال تثبيت فرعونيت خويش است، شرافت خود را با قدرت پوشالي شيطاني معاوضه و معامله ميكند. تقدير امروز بشر مدرن نيز چنين است كه توأمان شاهد بدترين رفتارهاي غيرانساني عليه ملتهاي مظلوم تحت لواي دمكراسي و ليبراليسم و نيز شاهد ارتجاعي‌ترين حكومتهاي وابسته است كه منافع يك قوم را فداي رضايت حاكمان آمريكايي و اروپايي ميكنند؛ يعني بشر جاهل ميتواند اخلاق، دين و ارزشهاي اصيل بشري را با جلوه‌هاي مجازي و بي‌بنياد حيات ناسوتي معاوضه كند و اين حكايت همچنان در ادوار تاريخ تكرار ميشود. اما سنت الهي چنين بوده و هست و خواهد بود كه فرعون و فرعونيّت را زبون و خوار سازد و امروز نيز ملت بزرگ ايران به پشتوانه فرهنگ غني و قويم خود، با تمام وجود از ميراث بزرگ ديني و ملّي خود نگاهباني كرده و دير نيست كه پيروزي ديگري را بر كارنامه درخشان حق‌طلبي خود بيفزايد و يقيناً شيريني اقتدار و عزّت خويش را خواهد چشيد. ان‌شاءالله پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - مؤلفه‌هاي رويکرد انتقادي افلاطون نسبت به شعر و شاعران
        میثم دادخواه علي‌نقي  باقرشاهي
        افلاطون در محاوره جمهوري پس از بخشهايي که به تقبيح شعر و شاعران آتني ميپردازد، در کتاب دهم از همين محاوره به اخراج آنان از اتوپياي خويش حکم ميدهد، اما در عين حال، آثار خود او سرشار از مفاهيم شاعرانه بوده و همچنين آنجا که از شاعران صحبت ميكند کلامش سرشار از احترام و تردي چکیده کامل
        افلاطون در محاوره جمهوري پس از بخشهايي که به تقبيح شعر و شاعران آتني ميپردازد، در کتاب دهم از همين محاوره به اخراج آنان از اتوپياي خويش حکم ميدهد، اما در عين حال، آثار خود او سرشار از مفاهيم شاعرانه بوده و همچنين آنجا که از شاعران صحبت ميكند کلامش سرشار از احترام و ترديد است. ازاينرو در اين نوشتار بدنبال آن هستيم تا بيابيم در پس اين سرشت پارادوکسيکال چه حقيقتي نهفته است و چگونه ميتوان تبييني از اين رويکرد افلاطون نسبت به شاعران ارائه داد و اساساً آيا آنچه مورد نکوهش افلاطون است کاربرد شاعران آتني از شعر است يا ذات خود شعر مورد انتقاد اوست و يا اينکه بايد پاسخ را در جاي ديگري جستجو کرد و مشکل را در مخاطبان شعر ديد؟ در نظر نگارندگان نوشتار حاضر، اگر بپذيريم يکي از مؤلفه هاي مهم سنت شعري در آتن، قائل شدن وجهي از معرفت براي شعري است که روح غالب آن سنت اساطيري باقي مانده از پيشينيان و تعاليم سوفسطائيان است و همچنين در نظر بگيريم که فراتر از مباحث هستي شناسانه و معرفت‌شناسانه، اساساً مسئله اول افلاطون سياست و استقرار يک نظام سياسي بسامان است، به اين نتيجه خواهيم رسيد که در اين اتوپيا، سنّت شعري آتن با خصوصياتي که دارد با آرمان سياسي افلاطون قابل جمع نيست؛ چرا که اگر پايديا يا نظام تعليم و تربيت را براي استقرار اتوپيا ضروري بدانيم، حال اگر اين پايديا بخواهد ديوارهاي خود را بر بنيان اسطوره و تعاليم سوفسطائي بمثابة منبع معرفتي بنا کند، تکليف اين آرمانشهر از ابتدا مشخص است. همچنين از وجه معرفت شناسي فلسفة افلاطون نيز ميتوان به اين مسئله نزديک شد و از تمايز ميان زيبايي زيبايي‌شناسانه آنطور که امروزه ما از آن صحبت ميکنيم و در آثار هنري متجلي است، با زيبايي مثالي مد نظر افلاطون که همان حقيقت است، سخن گفت. در نظر افلاطون زيبايي زيبايي شناختي ذيل زيبايي مثالي است و ازاينرو مقصود وي از واژه «زيبا» فقط شامل ارزشهايي که امروزه آنها را زيبايي‌شناسي ميناميم نيست، بلکه ارزشهاي اخلاقي و معرفتي را هم دربرميگيرد و ذيل اين موضوع زيبايي عام و خاص بايد بحث اخراج شاعران از اتوپيا را بازخواني نمود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - سنجش مؤلفه‌هاي معرفت‌شناسي دوره تجدد در ساحت علوم انساني و آسيب‌شناسي آن
        علي  کربلائي پازوکي فاطمه  نجفي پازوکي
        علوم انساني مدرن که امروزه در مراکز علمي جهان تدريس ميشود، زمان شکلگيري آن به دوره تجدد دنياي غرب ميرسد؛ دوراني که به جدايي علم و دين و عقل و ايمان معروف است. مباني نظري اين علوم انساني بلحاظ هستي‌شناسي به ماده، بلحاظ انسان‌شناسي به اومانيسم، بلحاظ فرجام‌شناختي به علمان چکیده کامل
        علوم انساني مدرن که امروزه در مراکز علمي جهان تدريس ميشود، زمان شکلگيري آن به دوره تجدد دنياي غرب ميرسد؛ دوراني که به جدايي علم و دين و عقل و ايمان معروف است. مباني نظري اين علوم انساني بلحاظ هستي‌شناسي به ماده، بلحاظ انسان‌شناسي به اومانيسم، بلحاظ فرجام‌شناختي به علمانيت و بلحاظ معرفتي به حس، تجربه، تحقيق‌پذيري و عقل ابزاري محدود است. بايد پرسيد كه پيشينه و زمينه‌هاي معرفتي شکلگيري علوم انساني مدرن غرب چيست؟ و آسيبهاي معرفتي، ارزشي و رواني و معنوي ناشي از آن کدام است؟ اين تحقيق با روش توصيفي و تحليلي با بررسي تاريخي مسئله معرفت در غرب درصدد بازشناسي عوامل معرفتي تأثيرگذار در شکلگيري علوم انساني دوره تجدد و آسيبهاي آن است. محدود کردن علم به ساينتيسم، انسان به اومانيسم و عالم هستي به پديده هاي طبيعي و راهِ کسب معرفت به حس، تجربه، دليل‌گرايي و عقل‌گرايي حداکثري، تفکيک شناختي بين پديدار و شيء في‌نفسه و ناديده انگاشتن حس‌ باطني و معرفتهاي فطري، عقل شهودي و وحي از جمله عوامل مهمي هستند که در شکلگيري علوم انساني نوين غرب مؤثرند و سبب پيدايش بحرانهاي معرفتي، ارزشي و رواني، فقر معنويت، رشد هيچ‌انگاري و ... در دنياي امروز گرديده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - بازتاب انديشه امشاسپندان در نظريه ارباب انواع شيخ اشراق
        ناديا  مفتوني مرتضي  درودي جوان
        اين پژوهش با بهره‌گيري از روش تحليل محتوا ميزان آثار و نشانه‌هاي مستقيم و غيرمستقيم پنج امشاسپند را در مجموعة مصنفات شيخ اشراق بررسي ميکند. پس از استقراء ويژگيهاي عمومي و اختصاصي امشاسپندان با رجوع به منابع و متون مزدايي مانند اوستا، بندهش و ساير متون علمي و تحليلي، به چکیده کامل
        اين پژوهش با بهره‌گيري از روش تحليل محتوا ميزان آثار و نشانه‌هاي مستقيم و غيرمستقيم پنج امشاسپند را در مجموعة مصنفات شيخ اشراق بررسي ميکند. پس از استقراء ويژگيهاي عمومي و اختصاصي امشاسپندان با رجوع به منابع و متون مزدايي مانند اوستا، بندهش و ساير متون علمي و تحليلي، به جستجوي اين ويژگيها در آثار سهروردي پرداخته، همة مواردي را که ضمن آنها بصراحت از اين امشاسپندان نامي بميان آمده و نيز تمامي مواردي که ويژگيهاي عمومي و اختصاصي امشاسپندان را دربردارند استخراج و شمارش کرديم و پس از محاسبة ميزان فراواني و بسامد ويژگيها و نشانه‌هاي هر يک از امشاسپندان به تحليل محتوايي و مفهومي آنها پرداختيم. بر اثر اين پژوهش، نتايج چندي بدست آمد که از آن ميان ميتوان به مشخص شدن تعداد اشارات مستقيم به امشاسپندان، نظم نسبي فراواني نشانه‌ها بر اساس ترتيب امشاسپندان، ذکر امشاسپندان پنجگانه بعنوان عقول عرضيه با نظر به کارکرد رب‌النوعي آنها، اجتماع قويترين نشانه‌ها در متون فارسي و در ضمن ياد‌کرد از قهرمانان اساطيري ايراني اشاره کرد. پرونده مقاله