Revisiting and Validating the Normative Approach to Sciences in the View of Islamic Philosophers
Research Areas : Topics and Oughts in philosophical historiography
Ahmad Shahgoli
1
(Assistant Professor, Iranian Institute of Philosophy, Tehran, Iran)
Fardin Jamshidi Mehr
2
(Assistant Professor, Philosophy Department, Gonbad Kavous University, Gonbad Kavous, Iran)
Keywords: Sciences, philosophy, noblest of all sciences, graded approach,
Abstract :
This study was conducted to clarify the view of Islamic philosophers regarding the graded approach to sciences and the dimensions and outcomes of this problem. One of the principles dominating the worldview of Islamic philosophers is the graded conception of affairs. This view also exists in relation to sciences and stipulates that sciences are of different levels and grades with respect to their value. In other words, some of them are more valuable, while some others are less valuable. Philosophers believe that philosophy is the noblest of all sciences and have provided some criteria and arguments in support of this claim. The purpose of this paper is to explain and revisit this approach and its epistemological effects based on a descriptive-analytic and critical method. Therefore, the authors have first introduced the basic principles and approaches of philosophers concerning this problem and then clarified their effects and consequences in other realms.
آشتياني، سيدجلالالدين (1382) هستی از نظر فلسفه و عرفان، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
آمدی، عبدالواحد (1373) شرح غرر الحکم و درر الکلم، تهران: دانشگاه تهران.
ابنخلدون، عبدالرحمن (1369) مقدمه، ترجمه پروین گنابادی، تهران: علمی و فرهنگی.
ابن¬رشد (1377) تفسیر مابعدالطبیعه، تهران: حکمت.
ابنسينا (1383) المبدأ و المعاد، تهران: مؤسسة مطالعات اسلامی دانشگاه تهران.
ابنسينا (2005م) القانون فى الطب، بيروت: دار احياء التراث العربي.
ابنسينا (1404ق) الشفاء (الهیات)، تصحیح سعید زاید، قم: كتابخانة آیتالله مرعشی.
ابنسينا (1383) رساله در حقیقت و کیفیت سلسله موجودات و تسلسل اسباب و مسببات، تصحیح موسی عمید، همدان: دانشگاه بوعلیسینا.
ابن¬مقفع (1357) المنطق، تصحیح محمدتقی دانشپژوه، تهران: انجمن فلسفه ایران.
بکار، عثمان (1381) طبقهبندی علوم از نظر حکمای مسلمان، ترجمه جواد قاسمی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی.
توحیدی، ابوحیان (1929م) المقابسات، تحقیق حسن السندوبی، مصر: المکتبة البحاریة.
جوادی آملی، عبدالله (1386) رحیق مختوم، قم: اسراء.
حسنزاده آملی، حسن (1386) اتحاد عاقل به معقول، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
رفیعی قزوینی، سیدابوالحسن (1386) مجموعه حواشی و تعلیقات بر 19 کتاب فلسفی و حکمی حکمای متأخر و قدیم، تصحيح غلامحسین رضانژاد، تهران: مؤسسة پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
سبزواری، ملاهادی (1379) شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق حسن حسنزاده آملی، تهران: نشر ناب.
سهروردي، شيخ شهابالدين (1375) مجموعه مصنّفات شيخاشراق، تصحیح و تقدیم هانری کربن، سیدحسین نصر و نجفقلی حبیبی، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
شهرزوری، شمس¬الدین محمد (1383) رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقایق الربانیة، تصحیح نجفقلی حبیبی، تهران: مؤسسه حکمت و فلسفه ایران.
شهيدثاني، زينالدين بنعلي عاملي (1412ق) رسائل الشهيد الثانی، تصحيح رضا مختاري و حسين شفيعي، قم: دفتر تبليغات اسلامي.
طوسی، نصیرالدین (1389) اخلاق ناصری، تهران: اسلامیه.
غزالی، ابوحامد محمد (1414ق) مجموعه رسائل، بیروت: دارالکتب العلمیة.
غزالی، ابوحامد محمد (بی¬تا) احیاء علومالدین، قاهره.
فارابی، ابونصر (1405ق) فصول منتزعة، تصحیح فوزی نجار، تهران: الزهراء.
فارابی، ابونصر (1996م) السیاسة المدنیة، مقدمه و شرح علی بوملحم، بیروت: مکتبة الهلال.
فاضل تونی، محمدحسین (1386) مجموعه رسائل عرفانی و فلسفی، تصحيح مجید دستیاری، تحقيق وحید روحاللهپور، قم: مطبوعات دینی.
فيض كاشاني، ملامحسن (1371) ده رساله فيض كاشانی، اصفهان: مركز تحقيقات اميرالمؤمنين.
قبادیانی، ناصرخسرو (1384) زادالمسافر، تصحیح عمادی حائری، تهران: میراث مکتوب.
گنابادى، سلطان محمد (1408ق) تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، بيروت: مؤسسة الأعلمى للمطبوعات.
محققداماد، سیدمصطفی (1379) نخبگان علم و عمل ایران، تهران: مرکز نشر علوم اسلامی.
مصباح يزدي، محمدتقي (۱۳۷۷) شرح اسفار اربعه، قم: مؤسسة امام خمینی.
مصباح يزدي، محمدتقي (1382) آموزش فلسفه، تهران: امیرکبیر.
مصباح يزدي، محمدتقي (1386) شرح الهیات شفاء، تحقيق محمدباقر ملکیان و عبدالجواد ابراهیمیفر، قم: مؤسسه امام خمینی.
مطهری، مرتضی (بیتا) مجموعه آثار، تهران: صدرا.
ملاصدرا (1302ق) مجموعه الرسائل التسعه، قم: مكتبه المصطفوي.
ملاصدرا (1346) الشواهد الربوبیه، تصحیح و تعلیق سیدجلالالدین آشتیانی، مشهد: دانشگاه فردوسي مشهد.
ملاصدرا (1363) مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران: مؤسسه مطالعات فرهنگی.
ملاصدرا (1366) تفسیر القرآن الکریم، قم: بیدار.
ملاصدرا (1378) المظاهر الالهیه فی اسرار العلوم الکمالیّه، تصحیح سیدمحمد خامنهای، تهران: بنیاد حکمت اسلامي صدرا.
ملاصدرا (1381) کسر اصنام الجاهلیّة، تصحیح محسن جهانگیری، تهران: بنیاد حکمت اسلامي صدرا.
ملاصدرا (1382) شرح و تعليقه صدرالمتألهين بر الهيات شفاء، تصحيح و تحقيق نجفقلی حبيبی، تهران: بنياد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1422ق) شرح هدایة الاثیریة، تصحیح محمدمصطفی فولادکار، بیروت: مؤسسة التاریخ العربی.
ملاصدرا (1981م) الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
مولانا، جلالالدین (1380) مثنوی معنوی، تهران: راه ظفر.
نراقی، احمد (۱۳۷۸) معراج السعادة، قم: دار هجرت.
نراقی، احمد (1380) شرح الالهیات من کتاب الشفاء، قم: کنگره بزرگداشت محققان نراقی.
رویکرد ارزشی به علوم در انگارة حکمای اسلام
بازخوانی و اعتبارسنجی
احمد شهگلی1، فردین جمشیدی مهر2
چکیده
این پژوهش درصدد تبیین دیدگاه حکمای اسلامي پيرامون رویکرد تشکیکی به علوم و بیان ابعاد و نتایج این موضوع است. یکی از اصول حاکم بر جهانبینی حکماي اسلامی، نگرش تشکیکی يا مرتبهيي به امور است. این نگرش در مورد علوم نیز وجود دارد. بر اساس این تفکر، علوم بلحاظ ارزشمندی دارای درجات و مراتب مختلفی هستند؛ برخی از علوم فراتر، بعضي فروتر، برخی ارزشمندتر و بخشي در درجهيي پايينتر قرار دارند. حکما معتقدند اشرف علوم «فلسفه» است و برای این ادعا معیارها و دلایلی بيان كردهاند. این مقاله با روش توصیفیـتحلیلی و انتقادی بدنبال تبیین این رویکرد و بیان آثار معرفتی آن، و در نهایت، بازخوانی این دیدگاه است. تبیین این موضوع ابتدا ما را با مبانی و رویکرد حکما آشنا ميسازد و با تأمل در این موضوع، ثمرات و نتایج آن در سایر عرصهها روشن ميگردد.
كليدواژگان: علوم، فلسفه، اشرف علوم، رویکرد تشکیکی.
* * *
مسئلة پژوهش
بر اساس دیدگاه فلاسفة اسلامی جایگاه علوم بلحاظ ارزشی، تشکیکی1 و ذومراتب است. اين رويكرد در تفکر جهان اسلام رواجي گسترده دارد و نه تنها حکما بلکه علما و دانشمندان نيز همواره معیارهایی را در بحث رئوس ثمانیه علوم برای تبیین منفعت، فایده و ارزش علوم بيان كردهاند. اما امروزه اين مبحث جایگاهي کمرنگتر دارد و در نظام آموزشی مدرن مسئلة «اشرف علوم» مطرح نیست.
از دیدگاه فلاسفة اسلامی، با وجود اینکه علوم مختلف هر یک در جایگاه خود، مورد نیازند، اما بلحاظ ارزشی همه در یک رتبه نيستند. آنها بر اساس نگرش سلسله مراتبی، نسبت به علومی که در جایگاهي پايينتر هستند، اهتمام کمتری داشتهاند. این مقاله درصدد تبیین این رویکرد، بیان آثار معرفتی آن و در نهایت ارزیابی و بازخوانی این دیدگاه است.
در این زمینه پژوهش خاصی وجود ندارد، بلكه در حاشية متون و آثار حکما و دانشمندان مسلمان، در ابتدای بحث رئوس ثمانية علوم، معمولاً جایگاه ارزشی علم مورد نظر نيز مطرح ميشده است.
رویکرد تشکیکی به علوم و مبانی آن
یکی از اصول حاکم بر جهانبيني حکمای اسلامی، نگرش تشکیکی به امور است. در اين جهانبيني همة امور در یک نسبت تشکیکی ملاحظه ميشوند که از تشکیک در مراتب موجودات گرفته (ملاصدرا، 1422: 7/ 110) تا نگرش شرافتی به علوم (همو، 1382: 1/ 4)، امکنه (فارابی، 1996: 53)، ازمنه (توحیدی، 1929: 143)، اجسام (ابنرشد، 1377: 1/ 128)، عناصر (گنابادى، 1408: 3/ 66 )، اَشکال (ابنسينا، 1383: 22)، مزاج و اعضای بدن انسان (همو، 2005: 3/ 54) و صنایع (ملاصدرا، 1302: 318)، همه را در بر ميگيرد و همة انواع دارای سلسله مراتبی از اشرف و اخسّ هستند. اين نگرش تشکیکی نسبت به علوم نيز وجود دارد و برخی از علوم اشرف تلقي شدهاند. بر اساس همین رویکرد ارزشی و تشکیکی به علوم، مسائلی همانند علم برتر، رئیس علوم، ام العلوم و... شکل گرفته است.
در ايجاد اين نگرش تأثیرات متون دینی مشهود است که مقتضی پذیرش نظامي تشکیکی است و خداوند را در رأس همة موجودات قرار میدهد و هر چه که به او وابسته است را شریفتر از غیر ميدانست؛ بطوریکه عشق به خداوند از همة عشقها بالاتر، کار برای خدا از همة کارها شریفتر و انسان معتقد و مؤمنِ از همة انسانها گراميتر است. افزون بر آن، ميتوان ادعا کرد كه اعتقاد به نظام علّی و معلولی اولین مبنا از مبانی نگرش تشکیکی و ارزشی به علوم است و هستیشناسی فلسفی روابط علّی و معلولی را در کل نظام وجود برقرار ميسازد. بهمين دليل هر علتی نسبت به معلول خود، اکمل، اشرف و اقدم است و چون هر موجودی در نظام هستی، یا علت است یا معلول، پس تشکیک در موجودات منحصر به برخی از آنها نیست. از سوي دیگر، چون علم مطابق با معلوم است، علم به علت نيز اشرف از علم به معلول خواهد بود و حتی حکما تصریح کردهاند که علم به علت، مستلزم علم به معلول است (سبزواری، 1379: 3/ 587). بعبارت دیگر، شرافت علم به علت تا بدانجاست که معلول را جز با شناختِ علت نميتوان شناخت. همین باور علّی و معلولی سبب نگرش تشکیکی به عالم ميشود که خود ميتواند یکی از مهمترین مبانی رویکرد تشکیکی به علوم بشمار آید.
در نگرش تشكيكي سلسه مراتب طولی است که از اشرف به اخسّ تنزل پیدا ميكند، در رأس هستی، واجبالوجود قرار دارد که مبدع و مبدأ مراتب عالَم است، سپس بترتيب عالم عقل، عالم مثال و عالم طبیعت قرار دارند. انسان نیز همانند هستی دارای مراتب مختلف عقلی، مثالی و مادی است. مراتب انسان با مراتب عالم تطابق دارد، بگونهيي که هر یک از مراتب انسان با مراتب جهان در ارتباط است و مابازاء هر یک از مراتب انسانی، یک عوالم وجود دارد. متعلق مرتبة حسی، عالم طبیعت، متعلق مرتبة مثالی، عالم مثال و متعلق مرتبة عقلی، عالم عقل است (ملاصدرا، 1363: 88ـ87) بر این اساس علمی که به مرتبة اشرف عالم ميپردازد برتر از علمی است که به مرتبة اخسّ عالم ميپردازد. علمی که به مراتب عالی انسان ميپردازد، برتر از علمی است که به مراتب سافل ميپردازد. همچنین علمی که به شناخت انسان ميپردازد، برتر از علمی است که به شناخت حیوان و جهان معطوف است. علمی که غایت آن شناخت اوصاف باری، اسماء واجب تعالی، معرفة النفس، معاد و... است، بر علومی که غایت و ثمرة آن سامان دادنِ امور دنیاست، برتری دارد.
یکی دیگر از مبانی تفکر مذکور اعتقاد به خساست و محدودیت ماده است. از آنجا که عامل محدودیت و نقصان عالم ماده و موجودات مادی، به خود ماده برميگردد، حکما و دانشمندان بر این باور بودند که هر چه ارتباط علم با ماده کمتر باشد، از شأن و شرافت بیشتری برخوردار است و هر چه که با ماده سروکار داشته باشد، مقامي نازلتر دارد. از همینرو در طبقهبندی علوم نظری، طبیعیات را که هم در ذهن و هم در خارج با ماده رابطه دارد، در طبقة نازل قرار میدادند. آنها معتقد بودند ریاضیات که با کم منفصل یا عدد تعامل دارد، در مقامي بالاتر از طبیعیات قرار ميگيرد؛ زیرا عدد اگرچه در خارج با معدود مادی مرتبط است، اما در ذهن، مجرد از ماده میباشد. بر همين اساس الهیات یا فلسفة اولی چون نه در خارج و نه در ذهن وابسته به ماده نیست، اشرف علوم بشمار ميآمد.
از منظر دانشمندان علوم بر مبنای الاشرف فالاشرف از الهیات شروع شده و بعد از گذر از ریاضیات به طبیعیات میرسد، اما در مقام تعلیم سیر بر عکس است، یعنی سیر علمی متعلم باید از طبیعیات آغاز شده و بعد از آموختن ریاضیات و شاخههاي مختلف آن، به الهیات برسد.
ابنمقفع همین مطلب را بگونة دیگری بيان کرده است، او ميگويد علومی که به امر جسدانی و جسمانی مربوط ميشوند، علم اسفل و علومی که به آنچه از بصر غایب بوده و نیازمند بصیرت قلبی هستند، علم اعلی و علم ميان اینها که باعث صفای قلوب، جلا و بها و ریاضت آنها ميشود، علم اوسط است (ابنمقفع، 1357: 3ـ2).
رویکرد تشکیکی به علوم را ميتوان ملاحظة ارزششناختی علم در نسبت با کمال انسان دانست. انسان ـ که ذاتاً علمطلب و حقیقتجوست ـ علم را برای رفع نقایص و اکتساب کمالات میخواهد و اساساً یکی از ملاکهای کمال را «علم» ميداند. از همینرو با توجه به كوتاه بودن عمر انسان، او تلاش ميكند میزان تأثیر هر را علمی را در استکمال خویش بسنجد. بنابرين، بر اساس معیارهای گوناگون به ارزشگذاری علوم اهتمام نموده و علوم مختلف را ـ بسته به میزان اثرگذاری آنها ـ بصورت تشکیکی و طولی طبقهبندی ميكند.
انگیزهها و دلایل رویکرد ارزشی به علوم
در باب رویکرد ارزشی به علوم حکما و اندیشمندان مسلمان، دلایل و انگیزههاي زیر را مطرح كردهاند:
الف) اقتضای هستیشناسی علّی و معلولی
فلسفۀ اسلامی هستی را مبتنی بر یک نظام علّی و معلولی ميداند. از سوي دیگر معتقد است علت باید از معلول اشرف و اکمل باشد. هیچ موجودی در عالم پيدا نميشود، مگر اينكه یا علت است یا معلول. بر همين اساس، موجودات عالم در یک درجه از وجود و کمال نیستند، بلکه هر یک مرتبهيي دارند که از دیگر موجودات متمایز است و چون علم با معلوم مطابق است، نظام علوم نيز مانند نظام موجودات، در درجات مختلف ترسیم ميشوند و همین مسئله ميتواند مصحح نگاه تشکیکی و ارزشی به علوم باشد.
ب) نظام شبکهيي علوم
از آنجا که هیچ علمی مستقل از علوم دیگر نیست و نميتواند کاملاً جدا از سایر علوم بوجود بیاید و رشد کند، یک نظام شبکهيي از علوم در بین انسانها وجود دارد که علوم را به یکدیگر وابسته ميكند. تأثیر علوم بر هم و میزان وابستگی آنها به یکدیگر نيز یکسان نیست، بلکه برخی از علوم اساسیترین مبانی را که مورد نیاز همة دانشهاست، اثبات و تبیین ميكنند درحالیکه برخی دیگر صرفاً معدودی از مسائل لازم دیگر علوم را برطرف مینمایند. بر همین اساس، دانشی که بیشترین اثر را بر سایر علوم داشته و بنیادیترین مسائل را تبیین و اثبات ميكند، مقدم بر سایر علوم است و علوم وابسته و مصرفکننده در درجات و رتبههای نازلتر قرار میگیرند.
ج) استفاده بهینه از عمر
از آنجا که عمر انسان محدود و گسترة علوم نامحدود است، هرگز امكان ندارد هيچ انساني بر تمام حقایق عالم احاطه پیدا کند. بنابرين توجه انسان به برخی از جهات او را از توجه به بعضي جهات دیگر باز میدارد، آنگونه که تخصص او در عرصهيي همراه با بیخبری وی در عرصة دیگر خواهد بود. بهمين دليل ضروري است جویندگان علم جهت و عرصهيي را از میان همة جهات و عرص