An Evaluation of Fakhr al-Dīn Rāzī’s Criticisms of Ibn Sīnā’s Arguments on the Falsity of Vacuum
Research Areas : Geneology of philosophical schools and Ideas
Mahmud Seidy
1
(Assistant Professor, Islamic Philosophy and Wisdom Department, Shahed University, Tehran, Iran)
Keywords: Vacuum, fullness, Ibn Sīnā, Fakhr al-Dīn Rāzī, dimensions,
Abstract :
One of the problems that has always been discussed during the history of Islamic philosophy is the possibility or impossibility of vacuum. The problem is whether one can imagine a place or space in which there is no body. Aristotle was one of the philosophers that criticized the theory of vacuum and presented some arguments in this regard. Following Aristotle, Ibn Sīnā discussed this problem and provided some arguments in support of his views. These arguments have been adduced on the equality or sameness of the dimensions of vacuum, mobility of bodies in vacuum, forcible motion in open air, and non-temporality of physical motion in vacuum. Fakhr al-Dīn Rāzī has referred to several defects of these arguments, which are critically investigated in this paper.
ابنسینا (١٣٧١) المباحثات، تحقیق محسن بیدارفر، قم: بیدار.
ابنسینا (1375) الاشارات و التنبيهات، قم: نشر البلاغه.
ابنسینا (1379) النجاة، تصحيح محمدتقى دانشپژوه، تهران: دانشگاه تهران.
ابنسینا (1383) طبيعيات دانشنامه علائى، تصحيح سيدمحمد مشكوة، همدان: دانشگاه بوعلىسينا.
ابنسینا (1400ق) رسائل، تصحيح محسن بیدارفر، قم: بيدار.
ابنسینا (۱۴۰۴ ق/ الف) الطبیعیات من الشفاء، تصحيح ابراهیم مدکور، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی.
ابنسینا (1404ق/ ب) التعلیقات، تصحيح عبد الرحمن بدوی، قم: مکتب الاعلام الاسلامی.
ابنسینا (۱۴۰5ق) المنطق من الشفاء، تصحيح ابراهیم مدکور، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی.
ابنسینا (1980م) عيون الحكمة، تصحیح عبد الرحمن بدوى، بيروت: دارالقلم.
ابنسینا (1989م) الحدود، قاهره: الهيئة المصرية العامة للكتاب.
ابنسینا (2005م) رسالة فی ما تقرر عنده من الحكومة، بيروت: دار بيبليون.
ارسطو (1390) سماع طبیعی، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران: طرح نو.
رازی، فخرالدین (۱۳۷۳) شرح عيون الحكمة، تحقيق محمد حجازى، تهران: مؤسسة الصادق (ع).
رازی، فخرالدین (۱۳۸۴) شرح الاشارات و التنبيهات، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگى.
رازی، فخرالدین (1407ق) المطالب العالیه من العلم الالهی، تصحیح سقا احمد حجازی، بيروت: دار الکتاب العربي.
رازی، فخرالدین (۱۴۱۱ ق/ الف) المباحث المشرقيه، تصحیح محسن بيدارفر، قم: بيدار.
رازی، فخرالدین (۱۴۱۱ق/ ب) المحصل، تحقيق دكتر اتاى، عمان: دار الرازي.
رازی، فخرالدین (۱۹۸۶م) الأربعين فی أصول الدين، قاهره: مكتبة الكليات الأزهرية.
طوسی، خواجه نصیر (۱۳۷۵) شرح الاشارات و التنبیهات، قم: نشر البلاغه.
ارزیابی انتقادات فخر رازی به براهین ابنسینا در ابطال خلأ
محمود صیدی1
چکیده
يكي از مباحثی که در طول تاریخ فلسفة اسلامی مورد بحث و بررسی بوده، امکان یا امتناع وجود خلأ است. مسئله اینست که آیا میتوان مکان یا فضايی در نظر گرفت که هیچگونه جسمی در آن نباشد؟ ارسطو از نخستین فیلسوفانی است که به نقادی نظریة خلأ پرداخته و استدلالهايی در اينباره ارائه كرده است. ابنسینا نيز بپيروي از ارسطو، به بحث و استدلال در اينباره پرداخته است. این براهین از حيث تساوی یا تفاوت نداشتن ابعاد خلأ، متحرک و ساکن نبودن اجسام در خلأ، حرکت قسری در هوای آزاد و زمانی نبودن حرکت اجسام در خلأ اقامه شدهاند. فخر رازي اشکالات متعددی بر این براهین وارد دانسته که این پژوهش به بررسي نقادانه آنها ميپردازد.
کلیدواژگان: خلأ، ملأ، ابنسینا، فخر رازي، ابعاد.
* * *
مقدمه
بر اساس نقل ارسطو، آناکساگوراس جزو اولين کسانی است که به نقادی نظریة خلأ پرداخته است. از نظر وي، هوا خلأ پنداشته میشده ولی پرباد شدن مشکهای خالی و محبوس کردن هوا در ساعت یونانیان قدیم بر اين امر دلالت دارد که هوا شیء است نه خلأ (ارسطو، 1390: 160). در مقابل، متفکرانی همچون ملیوس از حرکات مکانی و تحرک جسم در مکانی خالی بر وجود خلأ استدلال میکردند (همان: 162ـ161). فیثاغوریان نیز به وجود خلأ معتقد بودند؛ از نظر آنها خلأ باعث میشود انواع مختلف اشیاء در کیهان از هم جدا بمانند و بهمين دليل ميتوان گفت خلأ مبدئی است که اشیائی را که یکی پس از دیگری قرار دارند، از يكديگر متمایز میکند. این امر در درجة اول در مورد اعداد صدق میكند، زیرا خلأ سبب تمایز طبیعت اعداد میگردد (همان: 162).
ارسطو برای مشخص كردن درستی یا نادرستی نظریات مطرح شده دربارة خلأ، ابتدا به تعریف آن پرداخته است؛ خلأ مکانی است که هیچ شيئي در آن نیست. بر اساس این تعریف، خلأ باید مکان باشد و در این مکان بُعد محسوس و لمسشدنی نیز موجود است (همان: 163). بدینصورت از نظر ارسطو خلأ با مکان ارتباطي وثیق مییابد، چون خلأ مکان خالی از اشیاء است (همان: 164). سپس ارسطو به اقامه دلایلی در مورد ابطال نظریه خلأ میپردازد که يكي از آنها امتناع وقوع حرکت در خلأ است؛ اگر خلأ نباشد، هیچیک از حدود مسافت، برای حرکت متحرک ترجیح نخواهد داشت (همان: 168).
در مورد خلأ دو نظریه در تاریخ فلسفه وجود داشته است: عدم محض بودن خلأ و ابعادی که در جهات سهگانه امتداد یافته است؛ بگونهيی که امکان حصول جسم در آن وجود دارد، که در اینصورت مکان آن جسم میگردد (طوسی، 1375: 2/ 165). بر اساس معنای دوم، خلأ بُعدی است که میتوان ابعاد سهگانه را بدون ماده در آن فرض كرد. همچنین شأنیت اشتغال یا خالی بودن جسم از آن را دارد. بهمين دليل خلأ در برابر ملأ قرار میگیرد که تعریف آن چنین است: جسمی است که ابعاد آن مانع اجسام دیگر میگردد (ابنسینا، 1400: 109).
ابنسینا از فیلسوفانی است که بتبع ارسطو به نقادی نظریة خلأ پرداخته و استدلالهايی در اينباره اقامه نموده است. فخر رازي انتقادات متعددی به براهین ابنسینا در این زمینه وارد كرده است. در اين پژوهش به بررسی و نقد انتقادات فخر رازي بر ممتنع بودن خلأ ميپردازيم.
تساوی یا تفاوت نداشتن ابعاد خلأ
نخستین برهان ابنسینا دربارة ابطال خلأ چنین است: فضای خالی یا خلأيی که در اطراف ظرفی خالی مانند لیوان دیده میشود، کوچکتر از چنین فضايی است كه در میان دیوارهای یک اتاق خالی وجود دارد. بهمین اندازه، فضای خالی در میان دیوارهای یک شهر کوچکتر از فضای تهی میان آسمان و زمین است. بنابرین خلأ قابلیت تساوی یا تفاوت در ابعاد را دارد و از این حيث، موجودی دارای ابعاد و مقدار است و معدوم نیست. اين مقدار اگر مقداری قائم بالذات و مستقل بنفسه باشد، بگونهيی که ابعاد آن در ابعاد متمکن داخل گردیده و نفوذ كرده باشد، در این صورت تداخل ابعاد خلأ با ابعاد متکمن لازم میآید. ببیان دیگر، یک جسم دو نوع بُعد متفاوت خواهد داشت که بر هم منطبق شدهاند، زیرا ابعاد این دو در یکدیگر تداخل نموده و انطباق یافتهاند. اما اگر فرض شود که ابعاد خلأ با ابعاد متمکن تداخل نداشته بلکه ابعادی که در مقدمة برهان فرض شد، صرفاً ابعاد متمکن است نه ابعاد خلأ، در این صورت خلأ حقیقتاً وجود ندارد بلکه جسم تحقق مييابد و ابعاد مختص آن است. بعبارت دیگر، آنچه فرض شده، خلأ نیست بلکه ملأ است (همان: 37). بهمين دليل از نظر ابنسینا ابعاد و مقدار داشتن خلأ صرفاً امری ذهنی و وهمی است نه اینکه در خارج چنین امری موجود باشد (همو، 2005: 101).1
به اعتقاد فخر رازي این استدلال مبتنی بر قابلیت اشارة حسی و مکانمند بودن، ابعاد قائم بالذات و مستقل است، حال آنکه چنین وجودی برای آنها ممتنع است (رازی، 1407: 5/ 171). توضیح اینکه: از دیدگاه ابنسینا، تحقق ابعاد مستقل بدلیل امتناع تداخل ابعاد محال است (همو، 1379: 238ـ237)،2 زیرا اگر فرض کنیم ابعاد اجسام مادی مستقل از خود جسم تحقق داشته باشند، جسم ابعادی دارد که با ابعاد آن، یعنی همان خلأ، تداخل پيدا ميكند. در مقابل، فخر رازي انتقاداتي بر این مدعا دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
الف) اگر دو بعد متفاوت از هم را در نظر بگیریم، لزوماً یکی از دیگری مقدار بیشتری خواهد داشت، بگونهيی نهایت آن دو یکسان نيست، زیرا دو بعد متفاوت و متمایز در نظر گرفته شده است نه دو بعد یکسان. از این جهت در فرض حصول جسمی در فضايی خالی، تداخل ابعاد آنها با یکدیگر لازم نمیآید (رازی، 1411الف: 1/ 228)، چراكه لزوماً ابعاد جسم با ابعاد فضای تهی یا خلأ یکسان نیستند.
نقد: از نظر فخر رازي مفروض ابنسینا، تساوی ابعاد جسم با ابعاد خلأ میباشد، حال آنکه لزوماً چنین نیست بلکه یقیناً ابعاد آنها در فرض وجود خلأ، متفاوت است. در نقد این ادعاي فخر رازي باید گفت؛ از دیدگاه ابنسینا امتناع تداخل اجسام بدلیل ابعاد آنهاست نه بدلیل هیولی یا صورت (ابنسینا، 1375: 2/ 163). چنین ادعايي بدیهی است، زیرا تحلیل آن منجر به قضیة بدیهی امتناع بزرگتر بودن جزء از کل میگردد (همو، 1980: 23)؛ با اين توضیح که ابعاد جسم کوچکتر از ابعاد خلأ است. اگر خلأ موجود باشد که جسم در آن حصول یابد، بدلیل ماده نداشتن خلأ و صرف ابعاد بودن آن، ابعاد خلأ با ابعاد جسم یکی میشود، حال آنکه چنین چيزي بدلیل امتناع تساوی کل و جزء، محال است. با توجه به این نکته، اساساً این انتقاد فخر رازي وارد نیست، زیرا پندار او از مفروض ابنسینا صحیح نميباشد. دیگر اینکه مدعای او در مورد عدم تساوی ابعاد جسم با ابعاد خلأ، همان نکتهيی است که ابنسینا بواسطة آن، وجود خلأ را ممتنع میداند.
ب) همة اجسام مادی در اصل بُعد و امتداد داشتن یکسانند. بهمين دليل، تفاوت و تغایر اجسام بعلت امور دیگری مانند رقیق یا غلیظ بودن آنهاست. در نتیجه اجسام بدلیل رقت یا غلظت در یکدیگر تداخل نمیکنند و بالتبع ابعاد آنها نیز اينگونه است. نظر به این نکته، فضاي خالی یا خلأ، ابعادی ندارد تا تداخل ابعاد جسم متمکن با ابعاد خلأ لازم آید (رازی، 1407: 5/ 126).
نقد: همة اجسام در اصل بُعد داشتن مشترکند و بدلیل اموری همانند رقیق یا غلیظ بودن تفاوت دارند، ولی مسئله اینست که تنها علت تفاوت اجسام، رقت یا غلظت نیست بلکه هر جسمی ابعاد معین و مشخصی دارد که با ابعاد اجسام دیگر متفاوت است، زیرا تفاوت ابعاد اجسام امری بدیهی است. خلأ ماده ندارد و بهمين دليل اگر خلأ ابعاد نیز نداشته باشد، وجودش ممتنع خواهد بود، زیرا ابعاد و ماده نداشتن مستلزم عدم تحقق وجودی امور مادی است. از اينرو ابنسینا معتقد است وجود خلأ ممتنع بالذات است (ابنسینا، 1404ب: 149).
ج) میتوان گفت خود خلأ قابلیت ابعاد و حتی تساوی یا تفاوت ابعاد را ندارد [زیرا فضای خالی و تهی از ابعاد، از چنین قابلیتی برخوردار نيست] بلکه شيئي که در خلأ حاصل میشود، چنین است. در نتیجه، اجسامی که در فضای خالی طاس حاصل میشوند، کمتر از اجسامی است که در میان دیوارهای شهر ممکن است تحقق یابند (رازی، 1986: 2/ 37)، زیرا ابعاد و تعداد اجسام موجود میان دیوارهای خالی شهر بسیار بیشتر از طاس است.
نقد: اشکال فخر رازي در این قسمت نشاندهندة تناقضی در اعتقاد به نظریة خلأ میباشد، چراکه اگر خلأ ابعاد و ماده نداشته باشد، ممتنعالوجود است، ولی توصیفاتی که فخر رازي برای آن بیان میكند مستلزم وجود داشتن آن است، زیرا اگر خلأ ابعاد را بالذات نداشته نباشد بلکه بالعرض قابلیت ابعاد را داشته باشد، شیء است که دارای کمیتي خاص است؛ بر همين اساس وجودی جوهری یا عرضی دارد. ابنسینا میگوید: «...إن كان قبلها [یعنی خلأ] بالعرض فهو شيء ذو كم إما عرض ذو كم و إما جوهر ذو كم» (ابنسینا، 1404الف: 1/ 124).3 در نتیجه قابلیت بالعرض خلأ برای داشتن ابعاد مستلزم وجود داشتن و ابعاد داشتن آن است، حال آنکه فخر رازي منتقد این مدعاست.4
د) حتی اگر قابلیت نسبت را در مورد خلأ بپذیریم، چنین نسبتی فرضی است نه حقیقی؛ مانند این قضیه «اگر نصف قطر عالم دو برابر الان باشد، محیط آن خارج از عالم واقع میگردد». مشخص است که چنین قضیهيی فرضی میباشد و از آن ثبوت ابعادی خارج از عالم لازم نمیآید. در بحث خلأ و نسبتپذیری آن نیز چنین است. در نتیجه لازمة قابلیت نسبت ابعادی در برهان مذکور، امتناع خلأ نیست (رازی، 1411ب: 214).
نقد: فرض بودن وجود خلأ مستلزم عدمی بودن و حقیقی نبودن وجود آن است. بهمين دليل ابنسینا ميگويد قضایايی مانند «خلأ ابعاد دارد»، صرفاً ذهنی است نه خارجی (ابنسینا، 1405: 1/ 81ـ8