رهيافت تطبيقي به منابع معرفتي از مکتب حِلّه (ابن ابيجمهور احسايي) تا مکتب اصفهان (ملاصدرا)
محورهای موضوعی : ریشهشناسی واژگان (اتیمولوژی) فلسفیرضا رضازاده 1 * , سميه منفرد 2
1 - دانشگاه ايلام
2 - دانشگاه ايلام
کلید واژه: ابنابيجمهور احسايي ملاصدرا رهيافت تطبيقي مکتب حِلّه مکتب اصفهان ,
چکیده مقاله :
ابنابيجمهور احسايي به قصد سازگاري ميان کلام (معتزلي و اشعري)، فلسفه (مشائي و اشراقي) و تصوّف با تأثير از متفکران مکتب کلام فلسفي حِلّه «رهيافتي تطبيقي» را برگزيد و بدينترتيب، از منظر روششناختي، راهي متمايز را ترسيم کرد که با فاصلة حدود دو سده پس از اين به مکتب حکمي اصفهان پيوست. هدف اصلي اين جستار کندوکاو در برخي زمينه ها در باب تطبيق دستاوردهاي سه منبع معرفتي عقل، کشف و وحي در متن و بطن جريانات انديشه عقلي شيعي از يکسو و سپس بسط دامنة آن تا مکتب اصفهان (و بطور مشخص حکمت صدرايي) از سوي ديگر است. براي دستيابي به اين هدف، ابتدا ميکوشيم تا به بررسي نقش وحي، قلب و عقل بعنوان سه منبع مهم معرفتي در معرفتشناسي احسايي بپردازيم و در انتها همين نقش را بطور اجمالي و مقايسهيي در حکمت صدرايي بررسي نماييم.
Ibn Abi Jumhur Ihsa’ei (838 AH) adopted a comparative approach under the influence of Hillah philosophical-kalami school in order to reconcile kalam (Mu‘tazilite and Ash‘arite), philosophy (Peripatetic and Illuminationist), and Sufism. In this way, he created a distinct methodology which, after about two centuries, joined the philosophical school of Isfahan. The main purpose of this study is to investigate the similarities and differences between the achievements of three epistemological sources, namely, the intellect, unveiling and revelation, at the heart of the Shi‘ite rational philosophical trends, on the one hand, and the extension of this endeavor to the school of Isfahan (with an explicit emphasis on Sadrian philosophy), on the other hand. In doing so, the authors have initially tried to examine the roles of revelation, heart, and intellect as three important sources in Ihsa’ei’s epistemology and, ultimately, have a brief and comparative study of such roles in Sadrian philosophy.
ابنعربي، محييالدين محمد، الفتوحات المکيه، تصحيح عثمان يحيي، قاهره، افست، 14 ج، 1994 م.#
ابنعربي، محييالدين محمد، المسائل، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي¬تا.#
احسايي، ابنابيجمهور، رسائل کلاميه و فلسفيه، تحقيق و تصحيح رضا يحييپور فارمد، بيروت، دارالمحجه البيضاء، 1435 ق.#
احسايي، ابنابيجمهور، المجلي مرآة المنجي في الکلام و الحکمتين و التصوف، تحقيق و تصحيح، رضا يحييپور فارمد، بيروت، دارالمحجه البيضاء، 1434 ق.#
احسايي، ابنابيجمهور، النور المنجي من الظلام (حاشيه مسلک الأفهام)، تحقيق و تصحيح رضا يحييپور فارمد، بيروت، دارالمحجه البيضاء، 2013 م.#
احسايي، ابنابيجمهور، عوالي اللآلي العزيزيه في الاحاديث الدينيه، قم، منشورات سيدالشهداء، 1403 ق.#
امامي جمعه، سيد مهدي، «بررسي تحليلي دوره فلسفي اصفهان و دو مکتب فلسفي آن»، خردنامه صدرا، ش 37، 1383.#
انصاري، حسن، 1395 (www.cgie.org.ir/fa/news/154412)#
حقّي، علي؛ حسيني سيده سميه، «کيفيت تعامل معرفت عقلي و عرفاني در معرفتشناسي ملاصدرا»، آموزههاي فلسفه اسلامي، ش 14، ص23-36، 1393.#
رضازاده، رضا؛ منفرد، سميه، «جُستاري تطبيقي دربارة اعتبار و نقش منابع معرفتي در انديشة ملاصدرا و ابنعربي»، آموزههاي فلسفه اسلامي، ش 14، 1393.#
رشيديان، غلامرضا، الآراء الکلاميه لإبن ابي جمهور الاحسايي، ترجمه حسنعلي مطر و عماد الهلالي، بيروت، دارالمحجة البيضاء، 1435ق.#
غفراني، عبدالله، فهرس مصنفات الشيخ محمدبن علي بن ابي جمهور الأحسائي، بيروت، جمعيه ابنابيجمهور الأحسائي لإحياء التراث، 1434ق.#
کربن، هانري، چشماندازهاي معنوي و فلسفي اسلام ايراني، تهران، نشر سوفيا، 1391.#
کربن، هانري، تاريخ فلسفه اسلامي، ترجمه اسدالله مبشري، تهران، اميرکبير، 1370.#
مادلونگ، ويلفرد، مکتبها و فرقه¬هاي اسلامي در سده¬هاي ميانه، ترجمه جواد قاسمي، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي، چ3، 1393.#
ملاصدرا، تفسير القرآن الکريم، تصحيح محمد خواجوي، قم، انتشارات بيدار، 1411.ق.#
ملاصدرا، الحکمه المتعاليه في الأسفار العقليه الأربعه، بيروت، دار الإحياء التراث العربي، 1981.م.#
ملاصدرا، شرح اصول الکافي، تصحيح محمد خواجوي، تهران، مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1366.#
ملاصدرا، رساله سه اصل، تصحيح سيد حسين نصر، تهران، نشر روزنه، 1377.#
ملاصدرا، المبدأ و المعاد، تصحيح، تحقيق و مقدمه محمد ذبيحي و جعفر شاهنظري؛ باشراف استاد سيدمحمد خامنهاي، 2ج، چ1، تهران، بنياد حکمت اسلامي صدرا، 1381.#
نصر، سيدحسين؛ ليمپن، اليور، تاريخ فلسفه اسلامي، ج 3، تهران، انتشارات حکمت، 1386.#