Mīrzā Aḥmad Āshtīyānī’s Life and his Role and Place in Tehran School of Philosophy
Subject Areas : . New findings about philosophical figures and schools of Iran and the world of Islam
1 - Associate Professor, Theology Department, Razi University, Kermanshah, Iran
Keywords: Mīrzā Aḥmad Āshtīyānī, Tehran School of Philosophy, contemporary philosophers, philosophy in Iran, Segregation School, Tehran’s Philosophers,
Abstract :
Mīrzā Aḥmad Āshtīyānī was one of the great figures of Tehran School of Philosophy and one of the main pillars of the transfer of philosophy to later generations. His involvement in philosophy and gnosis was to the extent that he can be considered a philosopher. He studied in the school of Mīrzā Abulḥassan Jelwah and benefitted from the classes of Āqā ‘Alī Modarres Zunuzi until he became an authority in rational sciences. This is supported by the fact that some of the high-level scholars of Najaf, many of whom were well-known jurisprudents, participated in his al-Asfār classes. As acknowledged by some prominent figures such as Sayyid Jalāl al-Dīn Āshtīyānī, Mīrzā Aḥmad Āshtīyānī was a master of gnostic debates and manifested great accuracy in discussing various problems in theoretical gnosis. The present paper consists of two parts. The first deals with the biography of Mīrzā Aḥmad, his birth and family, scientific status, masters, students, works, and moral characteristics, and the second part details the similarities and differences between his views and those of most of the philosophers of the Tehran School of Philosophy.
کیهان فرهنگی (1369) «میراث ماندگار (مجموعه مصاحبههاى سال اول تا چهارم كيهان فرهنگى)»، تهران: کیهان.
مجلۀ حوزه (1366) «مصاحبه با حسنزاده آملي»، شماره 21، مرداد و شهريور، ص34-17.
مجلۀ معارف اسلامی سازمان اوقاف (1345) «مختصری از شرح زندگانی آقا میرزا احمد آشتیانی»، شمارة اول، شهریور.
آژده، مجید (1388) «مدرسه مروی، اساتید و متولیان آن»، اطلاعات حکمت و معرفت، شمارۀ 12، ص63ـ61.
آشتیانی، سیدجلال¬الدین (1380) شرح مقدمه قيصری بر فصوصالحكم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
آشتیانی، سیدجلال¬الدین (1381) «مقدمه» در تمهید القواعد، قم: بوستان کتاب.
آشتیانی، محسن (1375) سیمای آشتیان، قم: فقه.
آشتیانی، میرزا احمد (1383) بیست رساله، مقدمه و تحقیق رضا استادی، قم: بوستان کتاب.
آشتیانی، میرزا احمد (1390الف) طرائف الحکم، تهران: زهیر.
آشتیانی، میرزا احمد (1390ب) لوامع الحقائق فی اصول العقائد، قم: کنگره علامه آشتیانی.
آشتیانی، میرزا احمد (1403) چهارده رساله فارسی، بکوشش رضا استادی، تهران: چهلستون.
آشتیانی، میرزا احمد (1406ق) صدوبیست حدیث و چهار رسالۀ عرفانی و فلسفی، بکوشش رضا استادی، تهران: چهلستون.
استادی، رضا (1386) تاریخ پیدایش شیعه و چهل مقالۀ دیگر، قم: قدس.
اسلامی، حسن (1387) رؤیای خلوص: بازخوانی مکتب تفکیک، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
اصفهانی کربلایی، حسن (1382) تاریخ دخانیه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
بامداد، مهدی (1378) شرح رجال ایران در قرن 12و 13و 14 هجری، تهران: زوار.
تفضلی، آذر؛ فضایلی جوان، مهین (1372) فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی.
حاج سید جوادی، کمال (1381) اثرآفرینان (زندگینامه نامآوران فرهنگی ایران)، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
حائری، عبدالحسین؛ تدین¬پور، منصوره (1378) اسناد روحانیت و مجلس، تهران: مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
حائری، عبدالهادی (1392) تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران: امیر¬کبیر.
حکیمی، محمدرضا (1375) مکتب تفکیک، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
حکیمی، محمدرضا (1386) معاد جسمانی در حکمت متعالیه، قم: دلیل ما.
خمینی، روحالله (1389) صحیفه، تهران: مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).
دوانی، علی (1394) نهضت روحانیون ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
رازي، محمدشريف (1368) اختران فروزان ری و تهران یا تذکره المقابر، قم: الزهراء (س).
روحانی، سیدحمید (1389) اسناد انقلاب اسلامی، تهران: بنیاد تاریخ پژوهش و دانشنامه انقلاب اسلامی.
شیخ، محمود (1397) مکتب حکمی تهران و عرفان اسلامی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
صدوقي سها، منوچهر (1359) تاريخ حكما و عرفا و متأخرين صدرالمتألهين، تهران: انجمن حكمت و فلسفه ايران.
کرمانی، ناظمالاسلام (1349) تاریخ بیداری ایرانیان، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
گلی زواره، غلامرضا (1380) کاروان علم و عرفان: شرح حال جمعی از حکیمان و عارفان، قم: حضور.
مطهری، مرتضی (1376) مجموعه آثار، ج14: خدمات متقابل ایران و اسلام، تهران: صدرا.
مکی، حسین (1380) تاریخ بیست سالۀ ایران، تهران: علمی.
منتظران اصل، محسن (1390) «اعتقادات اماميه در كلام ميرزا احمد آشتياني؛ كاوشي بر محور لوامع الحقائق في اصول العقائد»، دوفصلنامه هفت آسمان، شمارۀ 52، ص140ـ117.
سرگذشت میرزا احمد آشتیانی و نقش و جایگاه او
در حوزۀ فلسفی تهران
عباسعلی منصوری1
چکیده
کلیدواژگان: میرزا احمد آشتیانی، حوزة فلسفی تهران، حکمای معاصر، فلسفه در ایران، مکتب تفکیک، حکمای تهران.
1. ولادت و خاندان
میرزا احمد آشتیانی (1300ق/1261ش تا 1395ق/1354ش)، چهارمین و کوچکترین فرزند میرزا حسن مجتهد آشتیانی، فقیه سرشناس روزگار ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه، در تهران بدنیا آمد. او پس از فرا گرفتن ادبیات فارسی و عربی، در خدمت پدر، به خواندن سطوح فقه و اصول پرداخت و پس از فوت او در سال 1319ق، نزد برخی از علمای بزرگ تهران که در بخش اساتید به آنها اشاره خواهد شد، علوم عقلی و نقلی را بکمال فرا گرفت.
میرزا احمد هنگام تأسیس حوزه علمیۀ قم توسط شیخ عبدالکریم حائری، مدتی کوتاه به قم رفت و در دروس وی شرکت کرد. اما اقامت او در قم کوتاه بود و حدود سال 1340ق، در سن چهل سالگی برای تکمیل علوم نقلی و درک محضر اساتید نجف اشرف، رهسپار عراق شد و حدود ده سال در آنجا اقامت نمود و با آیتالله میرزا محمدحسین نایینی مأنوس گشت (آشتیانی، 1390الف: 21ـ20). او در نجف علاوه بر کسب فیض از محضر بزرگان حوزۀ نجف، خود نیز مجلس درس فلسفه برگزار کرد و به تدریس اسفار مشغول شد (آشتیانی، 1375: 59).
میرزا احمد در سال 1350 از عراق به ایران بازگشت و در تهران، در مدرسۀ سپهسالار قدیم و سپس، در مدرسۀ سپهسالار جدید، مشغول تدریس علوم معقول و منقول شد. عادت میرزا این بود که هنگام فراغت از تدریس در حوزه، مجمعی برای تدریس اصول عقاید برای عموم علاقمندان تشکیل میداد و با بیانی ساده، به ارشاد و هدایت مردم میپرداخت (آشتیانی، 1403: 18؛ رازی، 1368: 182ـ181). سرانجام، میرزا احمد آشتیانی در روز سهشنبه 14جمادی الاولی 1395ق (1354ش) در 95 سالگی چشم از جهان فروبست و در صحن حرم عبدالعظیم حسنی شهر ری، بخاک سپرده شد (آشتیانی، 1383: 25).
میرزا احمد دو پسر و چهار دختر داشت: ميرزا محمدباقر، ميرزا محمدصادق، همسر سيدمحمدرضا غفورى، همسر آقاى نفيسى، همسر آقا ميرزا ابوالحسن طباطبايى و همسر آيتالله سيدعباس طباطبايى (همو، 1403: 20)
2. شخصیت و مقام علمی میرزا احمد آشتیانی
میرزا احمد یکی از علمای شاخص حوزۀ فلسفی تهران بود. استاد مطهری دربارة مقام علمی او میگوید:
آقاى آقاميرزا احمد آشتيانى جامع المعقول و المنقول و ضربالمثل تقوا و پارسايى بود. در درس اسفار او فضلاى درجۀ اول آن ايام نجف که بسيارى از آنها مجتهد مسلّم بودند، شرکت ميکردند. حضرت استاد علامه طباطبايى در همان ايام، از محضر اين مرد بزرگ استفاده کرده و قسمتى از اسفار را نزد او خواندهاند (مطهری، 1376: 539).
سید جلالالدین آشتیانی در مورد مقام علمی وی مینویسد: «ميرزا احمد در مباحث عرفانى مسلّط بود و مدتها شرح فصوص، اسفار و شفا را تدريس کرده و در طرح مباحث نظرى عرفان، بسيار دقت نظر داشت» (آشتیانی، 1380: 35). او همچنین تصریح میکند که:
بعد از تشرّف به مشهد، مقدمه قيصرى را شرح کردم و نسخهیى خدمتشان فرستادم. ايشان به من گفت: با ذوق فلسفی آن را شرح کردهاى و خيلى بر مشکلات تسلط ندارى! اين بود که در يک سالى که در تهران بودم، اوایل شب میرفتم خدمتشان، عبارت را میخواندم و ايشان شرح میداد. فى الواقع خيلى تسلط داشت (کیهان فرهنگی، 1369: 89).
همچنین استاد حسن زادهآملی از میرزا احمد چنین یاد کرده است:
من کتاب شفا را خدمت سه نفر خواندم. اکثر آن را خدمت استاد شعرانى خواندم ـاز کتاب نفس تا آخر آنـ و از ابتدا تا بحث نفس را خدمت دو نفر بزرگوار، مرحوم فاضل تونى و مرحوم آقا ميرزا احمد آشتيانى، که جامع علوم عقلى و نقلى و بزرگ مرد علم و عمل بود، خواندم (مجلۀ حوزه، 1366: 23).
میرزا احمد علاوه بر تبحر در فلسفه و عرفان که زمینة اصلی تألیف و تدریسهای وی بود، در علوم و فنون دیگر نیز مهارت داشته و همچون سایر شخصیتهای حوزۀ فلسفی تهران، جامع معقول و منقول بوده است؛ ازجمله:
الف) اجازه نقل حدیث و گواهی اجتهاد: میرزا احمد از پنج نفر از علما و مراجع عالیقدر آن زمان، اجازۀ نقل حدیث و روایات و گواهی وصول به درجۀ اجتهاد را گرفته بود: آیتالله میرزا حسین نائینی، آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی، آیتالله آقا شیخ ضیاءالدین عراقی، آیتالله ابوالحسن اصفهانی و آیتالله بروجردی (آشتیانی، 1403: 18).
ب) شعر: آشتیانی شعر هم میسرود و تخلص وی «واله» بوده است. از اشعار او قصیدهیی است در میلاد رسول اکرم و قصیدهیی دیگر در میلاد امام زمان(عج). وی در حسن خط نیز نمونه بوده و در این زمینه نیز آثاری درخشان از ایشان بیادگار مانده است (همان: 17).
ج) طب و ریاضی: وی بموازات تحصیل علوم عقلی و نقلی، به طب نیز روى آورد و در طب قدیم، تسلط کامل داشت و مدتها کتب تحقیقی طب را تدریس میکرد و کتابهاى تحقيقى اين دانش همچون شرح نفيسى و کليات قانون را نزد اساتید مشهور، همچون ميرزا محمدحسين و ميرزا ابوالقاسم نائينى فراگرفت و در دروس طب میرزا علیاکبر ناظم الاطباء و رئیسالاطباء، میرزا ابو الحسن شرکت میکرد. در علوم ریاضی، او از تلامیذ نامدار میرزا جهانبخش و میرزا عبدالغفار نجمالدوله بود و چندین دوره علوم ریاضی را تدریس نمود (آشتیانی، 1381: 14). استاد حسنزاده آملی دربارة تبحر و مهارت میرزا احمد در طب میگوید: «میرزا در تهران قانون و طب تدریس میکرد. اگرچه آقای قمشهای (الهی قمشهای) و استاد شعرانی هم قانون درس میدادند، اما معروف بود که آقای میرزا احمد در قانون گفتن متفرّد (بینظیر) بود» (مجله حوزه، 1366: 23).
2ـ1. اساتید میرزا احمد
یکی از ویژگیهای شخصیت علمی میرزا احمد آشتیانی اینست که در علوم مختلف زمانۀ خود، بویژه در فلسفه، توفیق شاگردی در محضر اساتید شاخص روزگار خود را داشته است. چنانکه گذشت، او نخست از محضر والد خود، میرزا حسن آشتیانی بهره برد. سپس از محضر بزرگان دیگری در تهران و نجف بهرهمند شد. این اساتید عبارتند از: میرزای نائینی، ضیاءالدین عراقی، سیدابوالحسن اصفهانی، میرزا هاشم اشکوری رشتى، میرزا حسن کرمانشاهى، شیخ محمدرضا نورى، سیدمحمد یزدى، حکیم اشکوری، شیخ مسیح طالقانی، میرزا شهابالدین نیریزی شیرازی، ملامحمد هیدجی زنجانی و سیدعبدالکریم لاهیجی اصفهانی (آشتیانی، 1381: 14).
2ـ2. شاگردان میرزا احمد
اگرچه میرزا احمد آشتیانی در مقایسه با برخی از بزرگان حوزة فلسفی تهران، ازجمله میرزا حسن آشتیانی، محمدرضا قمشهای و حکیم جلوه، کمتر بصورت پیوسته و مکرر به تدریس فلسفه پرداخته، اما حوزة درس و محفل بحث او، تا اواخر عمرش ادامه داشت و جویندگان معارف از علوم وی بهرة بسیار بردهاند. نام برخی از شاگردان زبدۀ وی از این قرار است: سیدجلالالدین آشتیانی، حسن حسنزاده آملی، میرزا محمدباقر آشتیانی، محمدصادقی تهرانی، سیدعباس طباطبایی، آیتالله سیدعلی سیستانی، آیتالله میرزا ابوالحسن شعرانی، آیتالله مهدی حائری یزدی، علامه محمدتقی جعفری، آیتالله ملاعلی همدانی، آیتالله شیخ ابوطالب تجلیل تبریزی، استاد مطهری، پرفسور عبدالجواد فلاطوری، استاد بدیعالزمان فروزانفر، دکتر محمدتقی دانشپژوه، دکتر مهدی محقق، دکتر ابراهیم آیتی، دکتر محمد صادقی، دکتر محمدجعفر لنگرودی، دکتر موسی جوان، دکتر سیدصادق گوهرین، حکیم شیخ علیمحمد جولستانی، حکیم شیخ محمدرضا ربانی تربتی، شیخ عبدالکریم روشنا تهرانی، شیخ جعفر خندقآبادی، میرزا محمدعلی ادیب تهرانی، شیخ علی محقق کاشمری، سیدمهدی لاجوردی کاشانی، سیدهوشنگ میرمطهری، سیدمحمدتقی نقوی و سیدمحمدحسین آلطیب شوشتری (صدوقی سها، 1359: 171؛ مجله معارف اسلامی، 1345: 5).
2ـ3. تألیفات میرزا احمد
میرزا احمد آشتیانی ازجمله حکمای دست به قلم بوده و تألیفات بسیار دارد، تا جاییکه محمد رضا حکیمی، یکی از خصوصیات خاص او را تألیفات فراوان میداند (حکیمی، 1375: 322). تألیفات میرزا احمد هم فراوانند و هم در حوزههای مختلف علوم اسلامی نگاشته شدهاند. تا آنجا که نگارنده در منابع متعدد (رازی، 1368: 182ـ181؛ گلیزواره، 1380: 2/ 125ـ124؛ آشتیانی، 1406: 8 و 25ـ23؛ استادی، 1386: 611ـ608؛ آشتیانی، 1381؛ همو، 1380: 48؛ آشتیانی، 1375: 60 ؛ حاج سید جوادی، 1381: 1/ 23) جستجو کرده، تألیفات میرزا احمد در حوزههای مختلف بشرح زیر است:
الف) قرآن و حديث: 1. طرائف الحکم در دو جلد عربى و فارسى. اين کتاب مجموعه روايتهاى انتخابشدهیى است که آشتيانى براى جلسههاى هفتگى خود فراهم نموده است. اين اثر چندين بار بطبع رسيده است؛ 2. رسالۀ بيان نافع در تفسير آية «يا ايهاالناس اعبدوا ربّکم الذى خلقکم»؛ 3. رسالة در تفسير آيۀ قل الروح؛ 4. الاحاديث، شامل يکصدو بيست حديث که در حاشيه رسالۀ قول ثابت، بدون ترجمه، و نيز ضميمه چاپ دوم قول ثابت، با ترجمه، چاپ شده است؛ 5. تفسير چند سوره از قرآن که نياز به تبويب، تنظيم و ترتيب دارد؛ 6. رسالهیی مختصر در تفسير سوره واقعه؛ 7. رسالهیی مختصى در فضایل السادات (ديدگاه روايى)؛ 8. آداب الدعاء؛ 9. هديۀ احمديه (ادعيه و ذکرهاىمفيد).
ب) کلام و اعتقادات: مهمترین آثار کلامی میرزا احمد پنج نوشتة جامع در اصول عقاید شیعه است که عبارتند از: 1) نامه رهبران؛ یک دوره اصول عقاید بزبان فارسى، که سه بار چاپ شده است. 2) تذکرة الغافلین؛ یک دوره اصول عقاید بزبان فارسى، که حدود هفتاد سال پیش، بدون نام مؤلف، چاپ سنگى شده و لازم است تجدید چاپ شود. 3) لوامع الحقائق؛ یک دوره اصول عقاید بزبان عربى، که یکبار در تهران، سال 1353، و بار دوم در لبنان بچاپ رسیده است. جزء اول این کتاب شامل توحید و نبوت، و جزء دوم آن مشتمل بر امامت و معاد است. 4) رسالة قول ثابت؛ به فارسی، بکوشش آقای کوشانپور، که شامل پنج اصل است: در اثبات خداوند، اثبات علم خداوندی، اثبات لزوم بعثت نبی، اثبات امامت و برزخ و معاد. این رساله اولینبار در 1335ق/ 1917م چاپ سنگی شده است. 5) سرمايۀ سعادت؛ در توحيد، نبوت، امامت و معاد.
علاوه بر آثار مفصل و جامع فوق، میرزا احمد کتابها و رسالههای مختصر دیگری نیز در موضوع کلام و عقاید نگاشته است که عبارتند از: 1) بیست رساله که بکوشش آیتالله استادی منتشر شده است؛ 2) حاشيه بر شرح تجريد علامه حلى؛ 3) حاشيه بر شرح تجريد قوشچى؛ 4) رسالۀ دلائل التوحيد؛ 5) رسالۀ يادآور (در توحيد) بزبان فارسى؛ 6) رسالۀ کلمه طيّبه؛ 7) قصد السبيل در ابطال جبر و تفويض و اثبات امر بينالامرين؛ 8) الهديةالاحمدية در علم بارى که يکبار بصورت چاپ سنگى در دسترس قرار گرفته است؛ 9) رسالة فى الولایه، یکبار در 1368ق/ 1949م با چاپ سنگی منتشر شده است؛ 10) رسالۀ پرستشنامه که نویسنده آن را در سال (1353ق) نوشته و تاکنون دو بار بچاپ رسیده است؛ 11) رسالۀ عيديه در نبوت و مقام رسالت حضرت ختمى مرتبت، رسول اکرم (ص)؛ 12) رسالۀ علمالباری.
ج) فقه و اصول فقه: 1) مناسک حج به فارسی، چاپ تهران، 1386ق/ 1966م؛ 2) حاشيه بر مکاسب شيخ انصارى؛ 3) حاشيه بر رسائل شيخ انصارى؛ 4) حاشيه بر کفايه آخوند خراسانى؛ 5) حاشيه بر شرح لمعه شهيد ثانى؛ 6) حاشيه بر شرايع محقق حلّى؛ 7) حاشيه بر کتاب الطهارة شيخ انصارى؛ 8) حاشيه بر قواعد علامه حلى؛ 9) حاشيه بر تبصره علامه حلى؛ 10) حاشيه بر قوانين ميرزاى قمى؛ 11) کتاب الصلواة (تقريرات درس آیتالله نائينى)؛ 12) کتاب المتاجر (تقريرات درس آیتالله نائينى)؛ 13) تقريرات اصول فقه (يک دوره درس محقق نائينى).
د) فلسفه، عرفان، اخلاق و منطق: 1) حاشيه بر شرح اشارات؛ 2) حاشيه بر الشواهد الربوبيّه؛ 3) حاشيه بر طبيعيات شفاء؛ 4) حاشيه بر شرح فصوص الحکم؛ 5) حاشيه و تصحيح کتاب تمهيد القواعد ابنترکه؛ 6) حاشيه بر شرح مطالع (در منطق)؛ 7) حاشيه بر شرح منظومه سبزوارى؛ 8) حاشيه بر اسفار ملاصدرا؛ 9) حاشيه بر مصباحالانس؛ 10) رسالۀ اخلاق و توحيد؛ 11) مقالات احمدیه: در اخلاق، بزبان فارسى که دو بار چاپ شده و شامل سه مقاله در بیان فواید خودشناسی (مقالة اول) و اصول اخلاق (مقالات دوم و سوم) است؛ 12) تبيان المسالک در بيان عقايد مسالک مختلف در مسئلة وحدت وجود.
هـ) ادبيات فارسى و عربى، صرف و نحو و تجويد: 1) حاشيه بر مقامات حريرى؛ 2) حاشيه بر مطوّل تفتازانى در علوم بلاغت؛ 3) حاشيه بر شرح نظام (صرف)؛ 4) حاشيه بر سيوطى (نحو)؛ 5) حاشيه بر شرح رضى (نحو)؛ 6) حاشيه بر تصريح (نحو)؛ 7) حاشيه بر شرح جامى (نحو)؛ 8) رسالۀ ميزان القرائة (در تجويد)؛ 9) قصيدهیى در ميلاد پيامبر اکرم (ص)؛ 10) قصيدههایی در ميلاد حضرت مهدى (عج)؛ 11) رسالهیی در فرق بين اسمجنس و علمجنس.
و) هيأت، نجوم، رياضى و طب: 1) حاشيه بر خلاصةالحساب شيخبهايى (رياضى)؛ 2) حاشيه بر تشريح الافلاک شيخ بهايى (هيأت)؛ 3) حاشيه بر کليات قانون بوعلىسينا (طب).
3. خصوصیات اخلاقی و معنوی میرزا احمد
یکی از ویژگیهای حوزة فلسفی تهران اینست که حکمای آن فقط اهل نظرورزی نبودند، بلکه بین نظر و عمل جمع نموده و مصداق واقعی حکیم بودند. میرزا احمد آشتیانی نیز از این فضیلت برخوردار بوده است. سید جلالالدین آشتیانی حالات روحی او را اینگونه وصف میکند:
سلامت نفس، و پاکى روح و اهتمام به امور مردم محتاج و عدم آلودگى از محيط، از خواص آن وجود ملکوتى بود. آن مرد بینظير، آنچنان از تظاهر و ريا و خودنمايى مُبرّا بود که حقير احتمال میدهد برشمردن حقوق فراوان او، چهبسا موجب رنجش آن روح پرفتوح شود. چنان جهات کثرت و خلقى در جنبۀ حقى او فانى شده بود که واقعاً تبديل شده بود به ملکى در لباس انسانى و از ناحيۀ کثرت تقوا و عبادت، داراى نورانيّت خاص بود و بغير از حق و حقيقت به امر ديگری توجه نداشت (آشتیانی، 1381: 14).
آیتالله حاج میرزا محمدباقر آشتیانی، فرزند ارشد میرزا احمد، در مقدمۀ رسالۀ تفسیر آیه «قل الروح ...» ـ که در ضمن مجموعه چهارده رساله چاپ شدهـ نوشته است:
آقای والد... پیوسته به قرآن کریم و عترت عشق میورزید و ابراز علاقه میفرمود، تا حدی که در اعیاد هم دستور میدادند یک نفر از رجال سخن، ذکر مناقب و مصائب اهل بیت نبوت و مثالب اعداء آنها را نماید و گاهی به نفس خود چند روایت تلاوت و به بیان مختصر و نافعی حضار را مستفیض میفرمودند. و در زمانی که حال حضور در مسجد برای اقامه جماعت داشتند، بین دو نماز یا بعد از فراغ از نماز، به حاج عبد، قاری ضریر ـکه به وجه معجزهآسایی بوسیلة توسل به مقام مقدس صدیقه کبری، حضرت فاطمه زهراء ـ سلام الله علیها ـ حافظ قرآن شده بودـ میفرمودند چند آیه از قرآن تلاوت نماید. و همواره به ما توصیه میکردند از قرائت قرآن همه روزه، ولو چند آیه، غفلت ننمایید که موجب سعادت دنیا و نجات آخرت است. و در جلسات شبانه که برای برادران دینی و ایمانی داشتند، هفتهیی یک شب اختصاص به تفسیر داشت و در خلال این اوقات، تفسیر چند سوره را مرقوم نمودند، ولکن چون اوراقش غیرمنظم است تاکنون موفق به طبعش نشدیم (آشتیانی، 1403: 18).
میرزا محمدباقر در مطلبی طولانی، در شرح احوال پدر نقل میکند:
از مرحوم مبرور پدرم، طاب ثراه، جویا شدم که آیا در مدت عمر خویش به شرف لقاء ولی عصر، امام زمان، علیه افضل الصلاه و السلام، رسیدهاند یا خیر. پس از تأمل و شاید تبسمی فرمودند «گاهی آثاری مشاهده نمودم که غیر از آن وجود مقدس شایسته آن نبود». در آن لحظه نه من اصرار بر ذکر مواردش نمودم و نه ایشان بیانی فرمودند، ولکن در مواقعی قضایایی اتفاق افتاد که گمان این جانب مورد انطباق بود. 1) دستور به مداومت دعای مشروط به طهارت، بجهت حفظ از مرض وبا در سنه ۱۳۲۱ق (معروف به سال وبایی)، که ابتدا به ایشان نام دعا القاء میشود، بعد دسترسی به آن دعا بنحو غیر منتظره (بوسیله شخصی بعد از ادای نماز و در مسجد به ایشان) و مداومت بر آن و حفظ کلیۀ افراد خانواده و کسانی که مداومت به خواندن آن کردند از ابتلاء به آن مرض و مبتلا شدن دو نفر از اعضای خانواده و شفای آنها. 2) در نجف اشرف بر اثر توسل به امام زمان جهت وسعت رزق و اداء دیون در مسجد هندی، پس از فراغت از درس مرحوم میرزای نایینی، قدس سره الشریف، پیرمرد ناشناسی بدون سؤال و اظهار حال، نزد ایشان میآید و میگوید ما در موقع شدت و ابتلاء، این آیه را در شب نیمۀ شعبان مینویسیم و در محلهایی که پول بجهت مخارج میگذاریم، نگهداری میکنیم، خداوند متعال وسعت میدهد؛ و متن دعا را به ایشان میدهد و میرود. بر همین دستور، اولین مرتبه شب نیمۀ شعبان در کربلای معلی دستور العمل را انجام و از آن پس، من حیث لا یحتسب وسعت و برکت مرحمت شد. 3) در مورد نامگذاری جزوۀ دعای هدیه احمدیه که فرمودند: «در فکر تسمیه آن بودم، سیدی ناشناس وارد منزل شد، پس از آنکه جویای حال شدند، به من فرمودند شنیدم که کتاب دعایی مرقوم داشتهاید، گرفتند و ملاحظه کردند و فرمودند: نام کتاب دعایی را که تدوین کردهاید، هدیه احمدیه بگذارید. پس از خروج آن سید از اطاق، با توجه به اینکه کسی از نوشتن آن کتاب اطلاعی نداشت، بدنبال ایشان فرستادم که جویا شوم از کجا مستحضر شدهاند که من تألیفی در اینباره نمودهام، هر چند گشتند کسی را نیافتند. از مستخدمین منزل سؤال نمودم که این آقا کجا رفتند، گفتند ما کسی را ندیدیم، نه وروداً و نه خروجاً». (همان: 21ـ20؛ آژاده، 1388: 61).
یکی از ويژگيهاى شاخص میرزا احمد اين بوده که نسبت به اوضاع اجتماعی بیتوجه نبوده، بلکه با وجود تسلط کامل بر علوم و معارف گوناگون و تشکيل حوزههاى درسى، از تبليغ علوم و ارشاد عامۀ مردم کوتاهى نمیکرد. بهمین دلیل، اولاً، در اوقات فراغت از تدریس، مجمعى بعنوان تدریس اصول عقاید براى عموم طبقات علاقمند تشکیل داده و با بیانی ساده، به ارشاد و هدایت همگان میپرداخت. ثانیاً، چون احساس میکرد بين افراد جامعه درباب بحثهاى کلامى و اعتقادى و مضامين عبادى، خلأ وجود دارد و لازم است اشکالها و ترديدهاى عموم افراد حل و فصل شده و کتابهایى مناسب براى آنها نگاشته شود، به تأليف و تصنيف رسائل و آثارى در اين زمینه پرداخت که در قسمت تألیفات به آنها اشاره شد.
4. نقش و جایگاه میرزا احمد آشتیانی در حوزة فلسفی تهران
میرزا احمد آشتیانی یکی از علما و چهرههای شاخص حوزۀ فلسفی تهران است. با توجه به اینکه او تمایزهای قابل تأملی با سایر بزرگان فلسفی این حوزه دارد، بهترین راه برای فهم نقش و جایگاه او در حوزة فلسفی تهران، اینست که اشتراکها و افتراقهای فکری میرزا احمد آشتیانی با عموم حکمای این حوزه بررسی شود.
الف) اشتراکها
جامعیت در علوم: یکی از ویژگیهای حوزة فلسفی تهران اینست که حکمای آن گرچه بیشتر در فلسفه یا عرفان تبحر داشتهاند، در عین حال، صاحب فن بوده و در طبیعیات، طب، ریاضیات و علوم نقلی نیز توانمند بودهاند. میرزا احمد نیز دارای این دانش و برتری بوده و مشاهدة آثار او مؤید این مطلب است.
توجه ویژه به فلسفه و عرفان: وجه بارز شخصیت علمی میرزا احمد آشتیانی، تسلط او بر مباحث و مسائل فلسفه و عرفان است، بگونهیی که در دوران حضورش در نجف، به تدریس کتاب اسفار مشغول بوده است. بتصدیق و اذعان اهل نظر نیز میرزا احمد بر مسائل و مباحث فلسفه و عرفان تفوق داشته است. یکی از شواهد تسلط او بر متون و مباحث فلسفی اینست که قادر بوده در رسالههای کوتاه، به بهترین نحو آراء مطرح در یک مسئله (مثلاً وحدت یا کثرت وجود و موجود یا مسئلة علم الهی) را بزبان فنی و اجمالی بیان کند. خوانندة این رسالهها با خواندن چند صفحه، درمییابد که نویسنده بر مباحث، اصطلاحات و آراء، تسلط کافی دارد. البته هر چند میرزا احمد بر مسائل و متون فلسفی تصرف داشت، اما فعالیت او صرفاً در فلسفه متمرکز نبوده و حتی شاید در مقایسه با توانایی و مهارتش، میتوان گفت در این حوزه، کمتر از حد انتظار، فعالیت داشته است و بخشی از وقت او معطوف فعالیتهای دیگر، ازقبیل مدیریت مدرسه مروی، رسیدگی به امور مردم، تدریس مباحث کلامی و عقیدتی برای عموم مردم، بوده است.
میرزا احمد آشتیانی به عرفان نیز اهتمام جدی داشت. این در حالی است که معمولاً مشتغلان در هر یک از دو جریان فلسفه و عرفان، علاقه چندانی برای ورود به جریان رقیب نداشتند و حتی گاه با جریان رقیب در ستیز و مخالفت بودند. بنظر میرسد میرزا احمد در این مورد وامدار حوزة فلسفی تهران است، زیرا این حوزۀ فلسفی، نهتنها عرفانستیز نبوده، بلکه میانة خوبی با عرفان داشته است؛ چنانکه نویسندة کتاب مکتب حکمی تهران بصراحت اشاره کرده است که:
گرچه در تهران تصوف بعنوان یک مشی اجتماعی و بیرونی ظهور و بروز نداشته است، اما تصوف بعنوان یک علم، در کنار سایر علوم دینی، مورد توجه بزرگان مکتب تهران بوده است و آن را علمی در عرض سایر علوم دینی میدانستهاند؛ ضمن اینکه بسیاری از ایشان در زندگی شخصی خود، مشی عرفانی و گاه ریاضتهای عارفانه داشتهاند (شیخ، 1397: 174).
میرزا احمد آشتیانی از رویکرد غالب بر مکتب تهران نسبت به عرفان و تصوف دور نبوده است. او نیز در مقام نظر و تدریس، به کتب عرفانی توجهی جدی داشته و در مقام عمل نیز حکیمی اخلاقی و معنوی بوده است. شاهد صدق این مدعا بیان سیدجلالالدین آشتیانی دربارة اوست؛ اینکه در مباحث عرفان مسلط بوده و مدتها شرح فصوص را تدريس کرده و در طرح مباحث نظرى عرفان بسيار دقت نظر داشته است. همچنین در بخش آثار دیدیم که چند اثر او مربوط به حاشیه بر مهمترین آثار در حوزة عرفان نظری است. نگاهی به فهرست آثار میرزا احمد در فلسفه و عرفان نشان میدهد که او با متون اصلی فلسفه و عرفان مأنوس بوده، بگونهیی که بر مهمترین آثار ایندو حوزه حاشیه نوشته است.
توجه به اخلاق عملی و جمع بین نظر و عمل: میرزا احمد آشتیانی نیز همچون سایر بزرگان حوزة فلسفی تهران، صرفاً یک اندیشمند نظرپرداز نبود، بلکه به جمع بین نظر و عمل پرداخته است؛ یعنی علاوه بر اینکه در مقام بحث و نظر، استادی مسلم بوده، در مقام عمل نیز اندیشمندی معنوی و اخلاقی و مورد تحسین بوده است. اساساً یکی از ویژگیهای شاخص حوزة تهران، معنوی بودن این حوزه و حضور چهرههایی است که صاحب مقامات عالی اخلاقی و معنوی بودهاند (همان: 94) پیشتر در بخش خصوصیات اخلاقی و فردی و بخش ویژگیهای اخلاقیـمعنوی بتفصیل در اینباره سخن گفته شد.
ب) تفاوتها و تمایزها
توجه و اهتمام بیشتر به علم کلام و تدریس عقاید: میرزا احمد آشتیانی در مقایسه با همطرازان معاصر خود، التفاتی ویژه به مباحث کلامی داشت. در بخش مربوط به معرفی آثار میرزا احمد به هفده اثر کلامی او اشاره شد. توجه به آثار کلامی وی نشان میدهد که او در هیچ موضوعی بهاندازة مباحث کلامی ورود ننموده است. بگفتۀ رضا استادی، میرزا احمد مهمترین کتابها و رسالههای کلامی را بعد از بازگشت از نجف، یعنی بعد از پنجاه سالگی نگاشته و تنها رسالۀ قول ثابت را در جوانی نوشته است. حتی کتاب نامه رهبران که مفصلترین اثر کلامی اوست، را در سن 75 سالگی به پایان رسانده است (آشتیانی، 1383: 33). این مطلب که آثار کلامی میرزا احمد مربوط به دوران جوانی او نبوده، بلکه برخی را حتی در اواخر عمر ـیعنی حدود 75 سالگیـ برشتة تحریر درآورده، نشان میدهد که وی آگاهانه توجهی ویژه به مباحث کلامی داشته است.
در مورد آثار کلامی میرزا احمد چند نکته قابل تأمل است:
ـ اکثر آثار کلامی او بزبان فارسی بوده و صبغة فنی آنها کمرنگتر است. این نشان میدهد که هدف و دغدغۀ میرزا احمد از ورود به مباحث کلامی، بیشتر تبلیغ و ارشاد مردم بوده است. شاهد دیگری که این مدعا را تصدیق میکند اینست که او جلسۀ درس عقاید برای عموم مردم برگزار میکرده است.
ـ حاشيه نگاشتن بر شرح تجريد علامه حلى و بر شرح تجريد قوشچى بیانگر آنست که او علاقمند ورود تخصصی به مباحث کلامی نیز بوده است.
ـ میرزا احمد در آثار کلامیش رویکرد فلسفی دارد. بهمین دلیل است که مهمترین کتاب کلامی، یعنی نامه رهبران را مانند تجريد الاعتقاد محقق طوسي، در دو بخش فلسفه و کلام تنظيم نموده است؛ در بخش اول، يک دورة فلسفه بر اساس حکمت متعالية صدرايي تبيين نموده و در بخش دوم که کلام است، بارها به بخش فلسفي آن ارجاع داده است. مجموع آثار کلامي ميرزا احمد، بویژه پنج اعتقادنامۀ او، بيشتر استدلالي و تحليلي هستند تا توصيفي؛ يعني وي در اعتقادنامههايش معمولاً همان اصول اعتقادي مشهور را مطرح نموده و عمدتاً بر استدلال بر آن اصول متمرکز شده و بفراخور نوشته، به استدلالها تنوع و بسط داده است (منتظران اصل، 1390: 120).
توجه بیشتر به فقه و علوم نقلی: حکمای مکتب تهران برغم جامعیت در علوم مختلف زمانۀ خود، عمدۀ اشتغالشان به علوم عقلی بوده و به فقه و علوم نقلی توجه کمتری داشتند. اما در این میان، میرزا احمد آشتیانی به فقه و حدیث توجهی بیشتر داشته است. تقریرات دروس فقه و حواشی او بر کتب مهم فقهی (در مجموع سیزده اثر) و آثار او در حدیث و تفسیر قرآن (در مجموع نه اثر)، خود گویای این مطلب است. همچنین اشاره شد که میرزا احمد از پنج نفر از مراجع عالیقدر آن زمان اجازه نقل حدیث و گواهی وصول به درجة اجتهاد داشته است. شاهد دیگری که التفات ویژه به میرزا احمد را به علوم نقلی مینمایاند، اینست که او در کتب کلامی، عنایتی خاص به ادله و متون روایی داشته است، بگونهیی که منتظران اصل که کتاب لوامع الحقایق میرزا احمد را بررسی نموده، میگوید:
علیرغم اينکه ميرزا احمد از اساتيد مسلم حکمت متعاليه است و طبعاً صبغة فلسفي در همة آثارش مشهود است، لوامع او نمايانگر شخصيت جامع معقول و منقول اوست، چراکه او در همة مباحث، علاوه بر استدلال عقلي، از روايات مربوطه هم بهره جسته و عقل و نقل را با هم ميآميزد. او حتي در بحث اثبات خالق، پس از طرح دلايل عقلي، نمونهیي از روايات حاوي استدلال را نقل ميکند (همان: 121).
متهم بودن به تفکیک: شاید توجه ویژۀ میرزا احمد به علوم نقلی، سبب شده برخی او را از متمایلان به مکتب تفکیک بدانند. محمدرضا حکیمی در کتاب مکتب تفکیک مینویسد:
«
برخی از عالمان جامع معقول و عرفان، گرچه خود بنا بر اصطلاح، گرایش تفکیکی نداشتند، اما نظرهایی داشتند که با نظریات «اصحاب تفکیک» همسو و هماهنگ است». او در ادامه میگوید: نکتهیی که هم در مورد ایشان (میرزا احمد آشتیانی) هست و هم دربارة شیخ محمدتقی آملی، اینست که این بزرگان با اینکه فیلسوف بودند، ولی خودشان را دربست در اختیار افکار فلسفی قرار ندادند (حکیمی، 1375: 322).
حکیمی در کتاب معاد جسمانی در حکمت متعالیه، در فصلی به ذکر دیدگاه کسانی میپردازد که دیدگاه ملاصدرا درباب معاد جسمانی را نقد کردهاند. او در این فصل مدعی شده که میرزا احمد آشتیانی ازجمله کسانی است که اعتقاد ملاصدرا درباب معاد را بشدت نقد کرده و او را تا سرحد تکفیر، قرار داده است و نقل قولی از کتاب لوامع الحقائق میرزا احمد را نقل میکند (همو، 1386: 220ـ219). بنظر نگارنده، نقل قول آقای حکیمی از کتاب لوامع صحیح است. میرزا احمد در این کتاب بعد از طرح دلیل مخالفان معاد جسمانی و بازگشت نفس مجرد به بدن مادی، مینویسد:
و نقول فی الجواب عنها اولاً ان هذه الصور التی أسستم اصولاً لاثباتها و أحکمتم قواعدها و شیدتم بنیانها و أتبعتم أفکارکم فی تقریبها، لا تنطبق علی المحشور فی القیامة الکبری بوجه اصلاً و ان أمکن انطباقها فی ظاهر الامر علی القوالب المثالیة التی فی عالم البرزخ... .
سپس دربارۀ دلیل نادرست بودن نفی معاد جسمانی بحث میکند و درنهایت مینویسد:
فإنکار المعاد الجسمانی و عود الارواح الی الاجسام الذی یساعده العقل السلیم، یخالف نص القرآن بل جمیع الأدیان، و انکار لما هو ضروری الاسلام، أعاذنا الله تعالی من زلآت الاوهام و تسویلات الشیطان.
آنگاه بتفصیل، در دو صفحه به ذکر آیاتی میپردازد که ناظر به معاد جسمانی است (آشتیانی، 1390ب: 453ـ449).
از عبارات فوق میتوان نتیجه گرفت که میرزا احمد با دیدگاه ملاصدرا در مورد معاد موافق نبوده، اما نمیتوان گفت ملاصدرا را تکفیر نموده است. اسلامی در کتاب رؤیای خلوص که در نقد مدعیات مکتب تفکیک است، در اینباره تحلیلی قابل تأمل دارد و میگوید:
این سخن با همة اهمیتی که ممکن است در تفکر فلسفی داشته باشد، از بحث ما خارج است. استاد باید مدرکی نشان دهد که گویای تکفیر ملاصدرا از سوی آشتیانی باشد. این سخن نشان میدهد که فیلسوفی با فیلسوفی دیگر معارضه کرده و رأی او را نپذیرفته است. استناد این فیلسوف به نص قرآن نیز به این دلیل است که مدعی بوده معاد او با ظواهر قرآن سازگار است و در نتیجه نیازی به تأویل آیات معادی نیست، حال آنکه آشتیانی این ادعا را نمیپذیرد (اسلامی، 1387: 274).
اینکه میرزا احمد آشتیانی چه نسبتی با اندیشة تفکیک دارد، میتواند موضوع نوشتاری مستقل باشد. باجمال اینکه، این مسئله ارتباطی تام و تمام با مقصود و مراد ما از اصطلاح «تفکیک» دارد، زیرا واژۀ تفکیک هم مفهومی است که میتواند ناظر به معانی متعدد باشد، و هم حدود معنای اصطلاحی آن همچنان روشن و منقح نشده است؛ ضمن اینکه، تفکیکی بودن یا نبودن، صفر و یک نیست، بلکه مفهومی طیفگونه است که بنوعی میتوان اکثر دانشمندان اسلامی را ذیل آن قرار داد. بهمیندلیل، لحاظ نکردن معنای طیفی این مفهوم و نسبت دادن تفکیک به چهرهها، نوعی مغالطه است.
با این وصف، اگر مراد از تفکیک را نوعی اخباریگری و عقلستیزی بدانیم، نیاز به توضیح ندارد که به این معنا، میرزا احمد آشتیانی تفکیکی نیست؛ اشتغال طولانیمدت او به تدریس فلسفه، کلام و عرفان و آثار او در این سه قلمرو، بهترین شاهد بر نقض این مدعاست. حتی اگر مراد از تفکیک را اعتقاد به جدا دانستن سه روش معرفتی فلسفه، دین و عرفان بدانیم، به این معنا نیز دشوار است که میرزا احمد را تفکیکی بدانیم، زیرا اولاً، او به عرفان توجهی ویژه داشته است. ثانیاً، روش او در تبلیغ و ارشاد، بیشتر کلامی بوده و در کلام هم اکثراً مشی فلسفی دارد تا مشی نقلی؛ نوع ورود وی به مباحث کلامی نشان میدهد که او منبع معرفتی عقل را از وحی متمایز ندانسته و سعی کرده از یکی برای فهم دیگری، استفاده کند. اما اگر مراد از تفکیک، عدم اشتغال تمام به علوم عقلی و توجه همزمان به علوم نقلی باشد، یا مراد میل کمتر به تأویل آیات و روایات و توجه بیشتر به حجیت ظواهر متون دینی باشد، به این معنا، شاید بتوان میرزا احمد را متمایل به اندیشۀ تفکیک دانست؛ هرچند در اینجا نیز میزان اشتغال او به علوم عقلی (فلسفه و کلام) و عرفان، بسیار بیشتر از اشتغال او به علوم نقلی بوده است.
تمایل به فعالیتهای سیاسیـاجتماعی: معمولا حکمای برجسته حوزۀ فلسفی تهران از دخالت در امور سیاسیـاجتماعی پرهیز میکردند و عمدة فعالیت و دغدغة آنها تدریس و تألیف بوده است. شاید بتوان در این میان، میرزا احمد آشتیانی را یک استثنا دانست؛ البته نه به این معنا که او یک چهرۀ سیاسیـاجتماعی شاخصی بوده، یا در امور سیاسی و اجتماعی مشارکت جدی نموده باشد، بلکه بدین معنا که در مقایسه با سایر بزرگان حوزة فلسفی تهران، نسبت به مسائل اجتماعیـسیاسی دغدغه و ورود بیشتری داشته است.
شواهد متعددی دربارۀ فعالیتهای سیاسیـاجتماعی میرزا احمد وجود دارد؛ ازجمله:
ـ ورود به مباحث کلامی و تبلیغی و ارشاد عموم، نشان از حساسیت و دغدغهمند بودن میرزا احمد نسبت به مسائل اجتماعی دارد.
ـ میرزا احمد پس از تبعید امامخمینی و اعمال محدودیت برای پرداخت شهریه به نام ایشان، مسئولیت پرداخت شهریۀ حضرت امام را پذیرفت؛ مسئولیت و خدمتی که سپس، توسط فرزندش، میرزا محمدباقر ادامه یافت. امامخمینی با توجه به اینکه آشتیانی فیلسوف و فقیهی معروف و تقریباً بیست سال از ایشان بزرگتر بود، نامهیی بسیار محترمانه به وی نوشت و به ایشان اجازۀ گرفتن و پرداخت شهریه داد. بگفتۀ سیداحمد خمینی این موضوع در تهران بازتابی بسیار گسترده داشت. مخالفان امامخمینی این وکالت را دون شأن آقای آشتیانی شمردند و تبلیغات منفی کردند، اما آشتیانی به این تحریکات و تبلیغات منفی که تا پایان عمر وی ادامه داشت، توجه نکرد (خمینی، 1389: 2/ 192).
ـ میرزا احمد نامهیی که در دیماه سال 1300، توسط گروهی از روحانیون در اعتراض به قانون گرفتن مالیات از املاک وقفی، به رئیس وقت مجلس شورای ملی نوشته شده بود را امضا نمود (حائری و تدینپور، 1378: 2/ 77).
ـ امامخمینی در پایان اسفند ۱۳۴۱، در نامهیی خطاب به محمدتقی فلسفی، از وی، میرزا احمد آشتیانی و محمدتقی آملی، از علمای تهران، درخواست کرد در اعلامیهیی، صدمات استبداد پهلوی بر اسلام را افشا کرده و اعمال فریبندۀ دولت را محکوم کنند (خمینی، 1389: 1/ ۱۵۵). این نامه بیانگر آنست که امام خمینی چنین تلقییی داشته که میتواند در این امر روی میرزا احمد حساب کند.
ـ در سال ۱۳۴۲، بدنبال سخنان حسن پاکروان، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) علیه امامخمینی و سیدحسن قمی، و ادعای توافق و همراهی علما با دولت، میرزا احمد آشتیانی و محمدتقی آملی در اطلاعیهیی در تکذیب این ادعا، اتحاد تمام علمای اسلام در قم، نجف، مشهد و دیگر شهرها را در دفاع از اسلام متذکر شدند و اندکی پس از قیام پانزده خرداد سال ۱۳۴۲، با انتشار اعلامیهیی، بطور تلویحی از امامخمینی و سیدحسن قمی حمایت کردند و نسبت به بازداشت علما هشدار داده و دربارۀ تعرض مأموران رژیم پهلوی به مردم و جرح و قتل آنان، ابراز تأسف و تألم نمودند (دوانی، 1394: 3/ 399).
ـ پس از تبعید امامخمینی به ترکیه، در آبان ۱۳۴۳، میرزا احمد آشتیانی در خانۀ خود ـبا حضور سیداحمد خوانساری، محمدرضا تنکابنی و محمدتقی آملیـ با حسین قدس نخعی، وزیر وقت دربار پهلوی، دیدار نموده و خواستة علما دربارۀ آزادی امامخمینی را به وی یادآور شد (روحانی، 1389: 2/ 125ـ124).
ـ پس از تبعید امامخمینی به ترکیه، برخی از مبارزان برای سفر به ترکیه و دیدار با ایشان، در خانۀ میرزا احمد آشتیانی گرد آمدند و وی در نامهیی به مرجع تقلید وقت، سیدشهابالدین مرعشی نجفی، تلاشهای خود و گروهی از علما برای بازگرداندن امامخمینی به ایران از طریق وزیر دربار را تشریح کرده است (همان: 124).
بهاحتمال زیاد، یکی از علل اصلی توجه نسبی میرزا احمد به امور سیاسیـاجتماعی، این بوده است که وی به خانواده و خاندانی تعلق داشته که در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مشارکت جدی داشتهاند. پدر او، آیتالله میرزا محمدحسن آشتیانی، ضمن تشکیل حوزة علمیه در تهران و پرداختن به تدریس معارف فقهی، از شرایط اجتماعی غافل نبود و به مسائل جامعه توجه داشت؛ بهمین دلیل، دارای جایگاهی رفیع در میان اهالی تهران بود. او از هنگام ورود به ایران تا زمان رحلتش، مرجع احکام شرعی بود و در چند سال آخر عمر، متولی و متصدی تمام اوقافی شد که تولیت آنها با اعلم علما بود (آشتیانی، 1375: 49؛ تفضلی و فضایلی، 1372: 494). همچنین او رهبری جنبش تنباکو در تهران را بر عهده داشت و اساساً جنبش تنباکو، نخست از جانب او در تهران آغاز شد و بخاطر فعالیتش در این زمینه، از تهران تبعید گردید (اصفهانی کربلایی، 1382: 154؛ حائری، 1392: 132).
برادر بزرگتر میرزا احمد، آیتالله شیخ مرتضی آشتیانی، از رهبران برجستۀ مشروطه بود و نقشی بسیار مهم در پیروزی مشروطه داشت. او همچینین در جریان کشف حجاب و متحدالشکل کردن لباس مردها، به مخالفت با رضاخان برخاست. برادر دیگر او، میرزا هاشم آشتیانی، از همفکران سیدحسن مدرس و از دورۀ چهارم تا هشتم، نمایندة شورای ملی بوده است (مکی، 1380: 5/ 130؛ بامداد، 1378: 4/ 101). همچنین برادر دیگرش، میرزا مصطفی آشتیانی، متخلص به صهبا و ملقب به افتخارالعلماء، از مشاوران و دوستان نزدیک سیدمحمد طباطبایی و سیدعبدالله بهبهانی بشمار میرفت و با آنها ارتباطی نزدیک داشت، و در ماجرای به توپ بستن مجلس، جزو تحصنکنندگان بود که بدلیل فعالیتهایش در این دوره، در سن 43 سالگی ترور شد (کرمانی، 1349: 5/ 235).
جمعبندی و نتیجهگیری
میرزا احمد آشتیانی یکی از چهرههای شاخص حوزة فلسفی تهران است که عمدۀ شهرت و اعتبار او مرهون فعالیتهای وی در تدریس و تألیف فلسفه و عرفان بوده، بگونهیی که میتوان مدعی شد او یکی از چهرههای مؤثر در انتقال فلسفه به نسل بعد از خود بوده است. یکی از ویژگیهای برجستة او، تألیفات پرشمارش در حوزههای مختلف علوم اسلامی است. میرزا احمد همچون عموم حکمای حوزة تهران، جامع معقول و منقول بود و به عرفان توجهی خاص داشته و در مقام عمل نیز اهل سلوک اخلاقی و معنوی بوده است. او تمایزهایی با حکمای مشهور حوزة تهران نیز داشته که عمدهترین آنها عبارتند از: توجه ویژه به علم کلام و تلاش در راستای تدریس عقاید برای عموم مردم، التفات و اهتمام بیشتر به علوم نقلی، و توجه بیشتر به فعالیتهای سیاسیـاجتماعی. توجه به افتراقها و اشتراکهای میرزا احمد با سایر حکمای مکتب تهران، خواننده را به این نتیجه میرساند که گرچه شاید نقش فلسفی و عرفانی میرزا احمد در مقایسه با سایر بزرگان، کمرنگتر بوده، اما نقش او در علوم نقلی و بویژه کلام، پررنگ است.
منابع
کیهان فرهنگی (1369) «میراث ماندگار (مجموعه مصاحبههاى سال اول تا چهارم كيهان فرهنگى)»، تهران: کیهان.
مجلۀ حوزه (1366) «مصاحبه با حسنزاده آملي»، شماره 21، مرداد و شهريور، ص34-17.
مجلۀ معارف اسلامی سازمان اوقاف (1345) «مختصری از شرح زندگانی آقا میرزا احمد آشتیانی»، شمارة اول، شهریور.
آژده، مجید (1388) «مدرسه مروی، اساتید و متولیان آن»، اطلاعات حکمت و معرفت، شمارۀ 12، ص63ـ61.
آشتیانی، سیدجلالالدین (1380) شرح مقدمه قيصری بر فصوصالحكم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
-----، (1381) «مقدمه» در تمهید القواعد، قم: بوستان کتاب.
آشتیانی، محسن (1375) سیمای آشتیان، قم: فقه.
آشتیانی، میرزا احمد (1383) بیست رساله، مقدمه و تحقیق رضا استادی، قم: بوستان کتاب.
----- (1390الف) طرائف الحکم، تهران: زهیر.
----- (1390ب) لوامع الحقائق فی اصول العقائد، قم: کنگرة علامه آشتیانی.
----- (1403) چهارده رساله فارسی، بکوشش رضا استادی، تهران: چهلستون.
----- (1406ق) صدوبیست حدیث و چهار رسالۀ عرفانی و فلسفی، بکوشش رضا استادی، تهران: چهلستون.
استادی، رضا (1386) تاریخ پیدایش شیعه و چهل مقالۀ دیگر، قم: قدس.
اسلامی، حسن (1387) رؤیای خلوص: بازخوانی مکتب تفکیک، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
اصفهانی کربلایی، حسن (1382) تاریخ دخانیه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
بامداد، مهدی (1378) شرح رجال ایران در قرن 12و 13و 14 هجری، تهران: زوار.
تفضلی، آذر؛ فضایلی جوان، مهین (1372) فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی.
حاج سید جوادی، کمال (1381) اثرآفرینان (زندگینامه نامآوران فرهنگی ایران)، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
حائری، عبدالحسین؛ تدینپور، منصوره (1378) اسناد روحانیت و مجلس، تهران: مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
حائری، عبدالهادی (1392) تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران: امیرکبیر.
حکیمی، محمدرضا (1375) مکتب تفکیک، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
----- (1386) معاد جسمانی در حکمت متعالیه، قم: دلیل ما.
خمینی، روحالله (1389) صحیفه، تهران: مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).
دوانی، علی (1394) نهضت روحانیون ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
رازي، محمدشريف (1368) اختران فروزان ری و تهران یا تذکره المقابر، قم: الزهراء (س).
روحانی، سیدحمید (1389) اسناد انقلاب اسلامی، تهران: بنیاد تاریخ پژوهش و دانشنامه انقلاب اسلامی.
شیخ، محمود (1397) مکتب حکمی تهران و عرفان اسلامی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
صدوقي سها، منوچهر (1359) تاريخ حكما و عرفا و متأخرين صدرالمتألهين، تهران: انجمن حكمت و فلسفه ايران.
کرمانی، ناظمالاسلام (1349) تاریخ بیداری ایرانیان، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
گلی زواره، غلامرضا (1380) کاروان علم و عرفان: شرح حال جمعی از حکیمان و عارفان، قم: حضور.
مطهری، مرتضی (1376) مجموعه آثار، ج14: خدمات متقابل ایران و اسلام، تهران: صدرا.
مکی، حسین (1380) تاریخ بیست سالۀ ایران، تهران: علمی.
منتظران اصل، محسن (1390) «اعتقادات اماميه در كلام ميرزا احمد آشتياني؛ كاوشي بر محور لوامع الحقائق في اصول العقائد»، دوفصلنامه هفت آسمان، شمارۀ 52، ص140ـ117.
[1] * دانشیار گروه الهیات، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران؛ a.mansouri@razi.ac.ir
تاريخ دريافت: 25/4/1403 تاريخ پذيرش: 10/10/1403 نوع مقاله: پژوهشی