Mīr Dāmād’s Philosophy in India from the Mid-11th Century to the end of the 12th Century (AH): With an Emphasis on Textual Traditions
Subject Areas : . New findings about philosophical figures and schools of Iran and the world of IslamHossein Najafi 1 , Davood Hosseini 2 *
1 - PhD Candidate of Islamic Philosophy and Kalam, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran
2 - Associate Professor, Philosophy Department, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran
Keywords: Islamic philosophy in India, Mīr Dāmād, India, educational textual traditions, seminary philosophy in India,
Abstract :
From the middle of the fifth century to the fourteenth century (AH), the works and views of Iranian philosophers have had a noteworthy presence in the scientific centers of the Indian sub-continent. Mīr Dāmād’s philosophical thoughts created the turning point in this historical presence. After their transfer to India, his works and views were disseminated all over the sub-continent through textual traditions. The spread of his writings and thoughts, in addition to the turmoil it created in academic centers, divided Indian philosophical figures into two groups of opponents and proponents of Mīr Dāmād and led to some extensive discussions among them based on the book al-Ufuq al-mubīn, including the notions of simple creation of quiddity, origination through perpetual duration, types of simple questions, the liar paradox, etc. In this paper, while providing a brief account of textual traditions in India, the authors will demonstrate that seminary philosophy in this land was in close interaction with Mīr Dāmād’s philosophical thoughts from the mid-11th century to the end of the 12th century (AH). In doing so, some of the prominent philosophers of India during these two centuries are introduced; their station in textual traditions is clarified; their relationship with Mīr Dāmād’s thoughts regarding various philosophical subjects are explained and, finally, the geographical spread of Mīr Dāmād’s thoughts across the subcontinent are analyzed. Next, they will show that the spread of this presence in the subcontinent is much larger than it has been imagined in the contemporary period. Here, by India, the subcontinent, and South Asia, the authors mean the historical borders of this land before 1947 AD, which entailed the present geographical area of India, Pakistan, Sri Lanka, and some regions in Afghanistan.
آزادبلگرامی، غلامعلی (2015م) سبحة المرجان فی آثار هندستان، تحقیق محمدسعید طریحی، بیروت: الرافدین.
الهآبادی، محمدبرکت بن عبدالرحمن (1249ق) رسالة فی الحدوث الذاتی، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3620.
الهآبادی، محمدبرکت بن عبدالرحمن (بیتا) الحاشیة علی حاشیة شرح المواقف، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 1630.
اوجبی، علی (1383) «میرداماد: فیلسوف مشهور و گمنام»، آینۀ میراث، شمارۀ 26، ص64ـ58.
اورنگآبادی، غلامنورمحمد بن سعدالله (بیتا/الف) الحاشیة علی حاشیة الرسالة القطبیة، کتابخانۀ سالار جنگ (حیدرآباد)، نسخۀ شمارۀ 75 (منطق).
اورنگآبادی، غلامنورمحمد بن سعدالله (بیتا/ب) حاشیة شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3536.
بِهاری، غلامیحیی (1287ق) لواء الهدی فی اللیل و الدجی، کانپور: مطبع نظامی.
بِهاری، غلامیحیی (بیتا) الحاشیة علی شرح حمد الله علی سلم العلوم، لکهنو: مطبع محمدی.
بِهاری، محبالله بن عبدالشکور؛ گوپامَوی، محمدمبارک بن محمددائم (1887م) سلم العلوم مع شرح القاضی مبارک و مِنهیاته، کازان: المطبعة الملکیة.
ثبوت، اکبر (۱۳۷۵) مدارس اسلامیِ هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، دهلی نو: رایزنیِ فرهنگیِ جمهوری اسلامی در هند.
ثبوت، اکبر (۱۳۷۸) «مقدمهای بر شرحالهدایه صدرا»، نشریۀ حوزه، دورۀ 16، شمارۀ 92، ص250ـ191.
ثبوت، اکبر (۱۳۸۰) فیلسوف شیرازی در هند، تهران: هرمس.
جونپوری، ملامحمود بن محمد (1308ق) الشمسالبازغة، دهلی: مطبعة مصطفائی.
حبشی، عبدالله محمد (بیتا) جامع الشروح و الحواشی، أبوظبي: المجمع الثقافي.
حسنی لکهنوی، عبدالحی (1403ق) الثقافة الإسلامیة فی الهند (معارف العوارف فی أنواع العلوم و المعارف)، تحقیق علی حسنی ندوی، دمشق: مجمع اللغة العربیة.
حسنی لکهنوی، عبدالحی (1420ق) نُزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر (الإعلام بمن فی تاریخ الهند من الأعلام)، مجموعۀ 8 جلدی، بیروت: دار ابنحزم.
خان، عبدالسلام (۱۹۹۶م) بر صغیر کے علمائے معقولات اور ان کی تصنیفات، پٹنه: خدابخش اورینٹل پبلک لائبریری.
راهی، اختر (۱۹۷۸م) تذکرۀ مصنفین درس نظامی، لاهور: مکتبة رحمانیة.
رحمانی، عبدالرحمن بن عبدالرسول (بیتا) الحاشیة علی شرح العقائد العضدیة، کتابخانۀ ملی بریتانیا (لندن)، نسخۀ شمارۀ 1987 (دیوان الهند).
سَندیلَوی، احمدعلی بن فتحالله (1179ق) الحاشیة علی حاشیة الرسالة القطبیة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3325.
سَندیلَوی، احمدعلی بن فتحالله (بیتا/الف) شرح سلم العلوم، کتابخانه سلطنتی (بوهار)، نسخۀ شمارۀ 305.
سَندیلَوی، احمدعلی بن فتحالله (بیتا/ب) الحاشیة علی حاشیة شرح التهذیب، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3369.
سَندیلَوی، احمدعلی بن فتحالله (بیتا/ج) الحاشیة علی حاشیة شرح المواقف، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 1639.
سَندیلَوی، حمدالله بن شکرالله (1328ق) شرح سلم العلوم، کانپور: مطبع نظامی.
سَندیلَوی، حمدالله بن شکرالله (بیتا/الف) حاشیة الشمس البازغة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3619.
سَندیلَوی، حمدالله بن شکرالله (بیتا/ب) حاشیة شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3561.
سَندیلَوی، محمداعلم بن محمدشاکر (بیتا/الف) الحاشیة البسیطة علی شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ سلطنتی (بوهار)، نسخۀ شمارۀ 335.
سَندیلَوی، محمداعلم بن محمدشاکر (بیتا/ب) الحاشیة الوسیطة علی شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3566.
سَندیلَوی، محمداعلم بن محمدشاکر (بیتا/ج) قسط اللبیب و حظ الأدیب، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3602.
سِهالَوی، احمد عبدالحق بن محمدسعید (1242ق) سدة العلوم فی شرح سلم العلوم، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3403.
سِهالَوی، احمد عبدالحق بن محمدسعید (بیتا) الحاشیة علی حاشیة شرح المواقف، کتابخانۀ ملی (تهران)، نسخۀ شمارۀ 2143.1.
سِهالَوی، کمالالدین بن محمددولت (1253ق) العروةالوثقی، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 1782.
سِهالَوی، کمالالدین بن محمددولت (1314ق) الحاشیة الکمالیة علی شرح العقائد العضدیة، لکهنو: مطبع یوسفی.
سِهالَوی، محمدحسن بن غلاممصطفی (1314ق) شرح سلم العلوم، لکهنو: مطبع یوسفی.
سِهالَوی، محمدحسن بن غلاممصطفی (بیتا/الف) الحاشیة علی حاشیة شرح المواقف، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 1634.
سِهالَوی، محمدحسن بن غلاممصطفی (بیتا/ب) حاشیة الشمس البازغة، کتابخانۀ سلطنتی (بوهار)، نسخۀ شمارۀ 334.
سِهالَوی، محمدحسن بن غلاممصطفی (بیتا/ج) حاشیة شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3571.
سِهالَوی، محمدولی بن غلاممصطفی (1147ق) الحاشیة علی حاشیة شرح التهذیب، کتابخانۀ خدابخش (پتنه)، نسخۀ شمارۀ 3537.
سِهالَوی، محمدولی بن غلاممصطفی (1196ق) شرح سلم العلوم، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3430.
سِهالَوی، محمدولی بن غلاممصطفی (بیتا) الحاشیة علی حاشیة شرح المواقف، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 1637.
سِهالَوی، نظامالدینمحمد بن قطبالدین (1174ق) حاشیة شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ سلطنتی (بوهار)، نسخۀ شمارۀ 324.1.
سِهالَوی، نظامالدینمحمد بن قطبالدین (1314ق) الحاشیة النظامیة علی شرح العقائد العضدیة، لکهنو: مطبع یوسفی.
سِهالَوی، نظامالدینمحمد بن قطبالدین (بیتا) حاشیة الشمس البازغة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3618.
عباس رضوی، سیداطهر (۱۳۶۰) «تأثیر حکمت اشراق و فلسفۀ میرباقر داماد و ملاصدرا در شبهقارۀ هند و پاکستان»، جاویدان خرد، شمارۀ 8، ص39ـ27.
علوی، کرمالله (1314ق) حاشیة شرح العقائد العضدیة، لکهنو: مطبع یوسفی.
قنوجی، محمدامجد بن فیضالله (1247ق) حاشیة شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3561.
گوپامَوی، محمدعظیم بن کفایةالله (بیتا/الف) حاشیة شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3564.
گوپامَوی، محمدعظیم بن کفایةالله (بیتا/ب) شرح سلم العلوم، کتابخانه گنجبخش (راولپندی)، نسخۀ شمارۀ 10324.
گوپامَوی، محمدمبارک بن محمددائم (1188ق) الحاشیة علی حاشیة شرح المواقف، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 1628.
گوپامَوی، محمدمبارک بن محمددائم (بیتا) الحاشیة علی حاشیة شرح التهذیب، کتابخانۀ ملی (تهران)، نسخۀ شمارۀ 28372.
موسوی، موسی (1393) «الداماد: الفیلسوف المغمور»، البلاغ، شمارۀ 4، ص42ـ37.
ندوی، محمداسماعیل (1970م) تاريخ الصلات بين الهند و البلاد العربية، بیروت: دار الفتح.
هرَوی، محمدزاهد بن محمداسلم (1293ق) حاشیة شرح المواقف، لکهنو: مطبع منشی نولکشور.
هرَوی، محمدزاهد بن محمداسلم (1305ق) حاشیة شرح التهذیب، تصحیح عباس بلغاریجبلستانی، کازان: المطبعة الملکیة.
هرَوی، محمدزاهد بن محمداسلم (1420ق) شرح الرسالة المعمولة فی التصور و التصدیق، تصحیح مهدی شریعتی، قم: مکتبة الشهيد شريعتي.
Ahmad, M. G. Z. (1946). The contribution of Indo-Pakistan to Arabic literature (from ancient times to 1857). Jullundur: Maktaba-i Din-o-Danesh.
Ahmed, A. Q. (2013). Post-classical philosophical commentaries/glosses: innovation in the margins. Oriens. vol. 41, no. 3-4, pp. 317-348.
Ahmed, A. Q. (2020). The Mawāqif of ʿAḍud al-Dīn al-Ījī, in India. A. Shihadeh & J. Thiele (eds.). philosophical theology in Islam. Leiden: Brill, pp. 397-412.
Ahmed, A. Q. (2022). Palimpsests of themselves: logic and commentary in postclassical Muslim South Asia, Oakland, CA: University of California Press.
Corbin, H. (1964). Histoire de la philosophie islamique. Paris: Gallimard.
El-Rouayheb, Kh. (2019). The development of Arabic logic (1200–1800). Basel: Schwabe Verlag.
Rizvi, S. H. (2011). Mīr Dāmād in India: Islamic philosophical traditions and the problem of Creation. Journal of the American Oriental Society. vol. 131, no. 1, pp. 9-23.
فلسفۀ میرداماد در هندوستان
از ميانۀ قرن یازدهم تا پایان قرن دوازدهم هجریقمری
(با تکیه بر سنتهای درسیمتنی)
چکیده
از میانۀ قرن پنجم تا قرن چهاردهم هجری قمری، آثار و آراء فیلسوفان ایرانی در محافل علمیِ شبهقارۀ هند، حضوری پررنگ داشتهاند. اندیشۀ فلسفیِ میرداماد، یکی از نقاط عطف این حضور تاریخی است. آثار و آراء او پس از انتقال به هندوستان، از طریق سنتهای متنی در سراسر شبهقاره انتشار یافتند. انتشار این نگاشتهها و اندیشهها، علاوه بر تکاپویی که در محافل علمی ایجاد کرد، چهرههای فلسفیِ هندوستان را در دو صف مخالفان و موافقانِ میرداماد جای داد و در میان آنان، مباحثاتی دامنهدار بوجود آورد؛ مباحثاتی دربارۀ «جعل بسیط ماهیت»، «حدوث دهری»، «اقسام هل بسیط»، «شبهۀ جذر اصم» و... که بر محور کتاب الأفقالمبین شکل گرفتهاند. در این مقاله، ضمن معرفی اجمالیِ سنتهای متنی در هندوستان، نشان خواهیم داد که فلسفۀ مدرَسی در این سرزمین، از ميانۀ قرن یازدهم تا پایان قرن دوازدهم هـ.ق.، دادوستدی عمیق با اندیشۀ فلسفیِ میرداماد داشته است. بدین منظور، چهرههای شاخص فکری هندوستان طی ایندو قرن، معرفی میشوند؛ جایگاه آنها در سنتهای متنی مشخص میشود؛ ارتباط آنها با اندیشههای میرداماد در موضوعات مختلف فلسفی بیان میگردد؛ و سرانجام، گستردگی جغرافیایی حضور اندیشههای میرداماد در پهنۀ شبهقاره تحلیل میگردد. در ادامه نشان خواهیم داد که گستردگی این حضور در شبهقاره، بسیار بیشتر از آنست که در دورۀ معاصر تصور شده است. مراد از «هندوستان»، «شبهقاره» و «جنوب آسیا» در این مقاله، محدودۀ تاریخیِ این سرزمین پیش از سال 1947 میلادی است که جغرافیای کنونیِ کشورهای هند، پاکستان، بنگلادش، سریلانکا و بخشهایی از افغانستان را دربرمیگیرد.
کلیدواژگان: فلسفۀ اسلامی در هندوستان، میرداماد، هندوستان، سنتهای متنیدرسی، فلسفۀ مدرَسیِ هندوستان.
* * *
مقدمه و بیان مسئله
بگواهیِ اسناد تاریخی، از میانۀ قرن پنجم تا قرن چهاردهم هجریقمری، آثار و آراء فیلسوفان ایرانی در محافل علمیِ هندوستان1 حضوری پررنگ داشتهاند. اندیشۀ فلسفیِ میرداماد (ف. 1040 هـ.ق.)، یکی از نقاط عطف این حضور تاریخی است. پس از جلالالدین دوانی (ف. 908 هـ.ق.)، میرداماد، دومین فیلسوف نامدار ایرانی است که آثار و آراء او در زمان حیاتش، به محافل علمیِ شبهقاره راه یافت. آشناییِ اهل هندوستان با شخصیت وی، علاوه بر تکاپویی که در محافل علمی ایجاد کرد، اندیشمندان آن سرزمین را در دو صف مخالفان و موافقانِ میرداماد جای داد و در میان آنان، مباحثاتی دامنهدار بوجود آورد؛ مباحثاتی که از میانۀ قرن یازدهم تا اواسط قرن چهاردهم هـ.ق. ادامه داشتهاند.
مسئلۀ اصلی پژوهش پیشرو، چگونگیِ مواجهۀ اندیشمندان هندی با آثار و آراء فلسفیِ میرداماد، بلحاظ پراکندگیِ تاریخی و جغرافیایی و بسآمد موضوعات منطقی، طبیعی و مابعدالطبیعی است. آشکار است که این پرسش، گسترهیی وسیع از تاریخ فلسفه و کلام اسلامی را در شبهقاره دربرگرفته و مسئلهیی کلان بشمار میرود. در نوشتار حاضر، برآنیم تا با تمرکز بر دورهیی خاص از تاریخ علوم عقلی در هندوستان، پاسخی جزئی برای این مسئلۀ کلان ارائه کنیم.
برخی محققان بر این باورند که آثار و آراء میرداماد در طول تاریخ مهجور مانده و سهم چندانی در بالندگی و تکاپوی فلسفۀ اسلامی نداشتهاند (Corbin, 1964: pp. 462-467؛ اوجبی، 1383: 62ـ59؛ موسوی، 1393: 38ـ37). پاسخ به مسئلۀ پژوهش، این مدعا را با چالشی جدی مواجه خواهد کرد؛ زیرا علاوه بر معرفیِ حوزهیی جدید و ناشناخته برای مطالعات فلسفی و تراثی، نشان میدهد که اندیشههای میرداماد ـدستکم در جغرافیای هندوستانـ یکی از موضوعات اصلی در منازعات و مباحثات علمی بودهاند.
نخست باید توجه داشت که تاریخ مواجهۀ اندیشمندان هندی با نگاشتهها و اندیشههای میرداماد، سه دورۀ کلی را سپری کرده است:
دورۀ انتقال که نیمۀ نخست قرن یازدهم هـ.ق. و بخشی از روزگار حیات میرداماد را در بر میگیرد. در این دوره، آثار و آراء وی با واسطههای گوناگون، به شمال و جنوب هندوستان منتقل شده و به محافل علمیِ آن سرزمین راه یافتند. دورۀ انتقال، طلیعۀ آشناییِ اندیشمندان هندی با میرداماد و اندیشۀ فلسفیِ او بشمار میرود.
دورۀ انتشار که نیمۀ دوم قرن یازدهم تا پایان قرن دوازدهم هـ.ق. را دربرمیگیرد. در آغاز این دوره، توجه برخی اندیشمندان هندی در جریان تدوین متون درسیِ منطق و فلسفه، به دیدگاههای میرداماد معطوف گردید. با تأسيس برنامۀ «درس نظامی»، جايگاه آثار پیشگفته، در مدارس علمی تثبیت شد و همین امر، توجه شارحان، محشیان و مدرسانِ این متون را به آراء میرداماد جلب کرد. بدینترتیب و بواسطۀ سنتهای متنی و برنامۀ درس نظامی، اندیشۀ فلسفیِ او در سراسر هندوستان انتشار یافت.
دورۀ تثبیت که از ابتدای قرن سیزدهم تا اواسط قرن چهاردهم هـ.ق. را دربرمیگیرد. در این عصر، برخی آثار میرداماد ـهمچون الأفقالمبینـ به متن درسی تبدیل شدند و حواشی و شروح گوناگونی بر محور آنها پدید آمد. همچنین، دامنۀ نزاع بر سر دیدگاههای او گسترش یافت و به تکنگاریهایی به زبان اردو نیز کشیده شد. دورۀ تثبیت، عصر ظهور منتقدان و مدافعان جدیِ میرداماد در محافل علمیِ هندوستان است.
در مقالۀ پیشرو، با تمرکز بر دورۀ دوم2 و بررسیِ آثار اندیشمندان هندی در بستر سنتهای متنی، نشان خواهیم داد که فلسفۀ مدرَسیِ هندوستان، از ميانۀ قرن یازدهم تا پایان قرن دوازدهم هـ.ق.، دادوستدی عمیق با آثار و آراء میرداماد داشته است. اما پیش از آن، اشارهیی کوتاه به جایگاه سنتهای متنی در هندوستان و ارتباط آنها با دیدگاههای میرداماد ضروری است. این مقدمه، بستری فراهم میسازد تا نشان دهیم چگونه آثار و اندیشههای میرداماد بطور نظاممند در هندوستان گسترش یافتهاند.
1. سنتهای متنمحور و انتشار اندیشۀ میرداماد در هندوستان
تاریخ تعلیم و تعلم در جهان اسلام، با «متن» پیوند خورده است. در تمام رشتههای علوم، و حتی برخی فنون، برنامۀ آموزش نظری، به فهم و تفسیر متون درسی اختصاص دارد؛ فرایندی که از آشنایی با جزئیات متن و مقاصد نویسنده آغاز میشود و تا ارائۀ تفسیرها و نقدهای گوناگون ادامه میيابد. متنمحوری در نظام تعلیم و تربیت اسلامی، موجب پیدایش سنتهای گوناگون شده است. هریک از این سنتها، بر اساس متنی خاص شکل گرفته و سلسلهیی از مدرسان، شارحان و محشیان را در محدودۀ خاص تاریخی یا جغرافیایی دربرمیگيرند.
یکی از حوزههای مهم و ناشناخته در تاریخ سنتهای متنی، شبهقارۀ هندوستان است. نگاهی کوتاه به فهرست آثار علوم عقلی در این سرزمین، بخوبی نشان میدهد که اندیشمندان هندی، نگارش شروح و حواشی بر متون سنتی را بر تألیف آثار مستقل و حتی ایجاد سنتهای جدید، ترجیح میدادهاند. همین امر موجب پیدایش سنتهایی پربار، تناور و ماندگار در شبهقاره شده است. سنتهای متنی در هندوستان، دارای دو ویژگیِ مهم ـولی مغفولـ هستند که آنها را از سنتهای متداول در دیگر نقاط جهان اسلام، ممتاز میکنند:
1. بیشتر اندیشمندان هندی، نوآوریها یا قرائتهای جدید خود از مسائل کلاسیکِ علوم عقلی را در قالب شرح و حاشیه بر متون درسی و سنتی عرضه کردهاند.
2. بخش فراوانی از آثار پدپدآمده در سنتهای متنی، به بازخوانی، شرح و نقد نظریات چهرههای مشهور تاریخ علوم عقلی ـکه خارج از این سنتها قرار دارندـ اختصاص دارد.
بر این اساس، مطالعۀ تاریخ علوم عقلی در هندوستان، بدون توجه به سنتهای متنی، ناقص و احتمالاً ناکام خواهد بود. حیطۀ پژوهش حاضر نیز از این قاعده مستثنی نیست، زیرا چنانکه خواهیم دید، عمدۀ مواجهۀ هندیان با آراء و اندیشههای میرداماد، در بستر این سنتهای متنی شکل گرفته است.
پیش از معرفیِ سنتهای مرتبط با میرداماد، ذکر این نکته لازم است که آغاز قرن دوازدهم هـ.ق.، نقطۀ عطفی در تاریخ نظام تعلیم و تربیت در هندوستان بشمار میرود. در این دوره، نظامالدین انصاری سَهالَوی (ف. 1161 هـ.ق.)، بادوامترین برنامۀ آموزشی را برای حوزههای دینی در آن سرزمین بنیان نهاد؛ ساختاری که در طول سه قرن، در بیشتر مدارس علمیِ هندوستان تداوم یافت و بهافتخار او، «درس نظامی» نامیده شد. در این برنامه، متون درسی از آغاز تا سطوح عالی، بنحو دقیق و کاربردی، مطالعه میشدند، اما افزایش مهارت و تخصص، بر عهدۀ تلاش و مطالعۀ مستقل هر فرد گذاشته شده بود (حسنی لکهنوی، 1403: 17ـ15؛ ثبوت، ۱۳۷۵: 28ـ27).
با رواج این برنامۀ فراگیر، تاریخ متون درسی در هندوستان نیز وارد دورهیی جدید شد. بطور خاص، در حیطۀ منطق، فلسفه و کلام، جایگاه برخی از عناوین در بین متون درسی تثبیت شد و حاشیهنویسی بر آنها، وسعت و شتاب بیشتری پیدا کرد. در این میان، آثار و سنتهای متنییی که با میرداماد ارتباط دارند، عبارتند از:
1ـ1. شرح العقائد العضدیة
شـرح مفصل جلالالدین دوانی بر رسالـۀ مختصر العقائد، اثر عضدالدین ایجـی (ف. 756 هـ.ق.)، یکی از متونِ محوری در آموزش کلام اسلامی در هندوستان است. این شرح، یکی از متون درس نظامی بوده و سنتی پربار ایجاد کرده است (ثبوت، ۱۳۷۵: 32)؛ چنانکه از میان حدود پنجاه حاشیه بر شرحالعقائد، بیش از بیست حاشیه به اندیشمندان هندی تعلق دارد (Ahmad, 1946: pp. 322-331؛ حبشی، بیتا: 2/ 1368ـ1374؛ حسنی لکهنوی، 1403: 236ـ235). برخی محشیان متقدم این کتاب، در حاشیۀ مبحث حدوث و قدم، به نظریۀ حدوث دهریِ میرداماد اشاره کرده و توجه حاشیهنگارانِ بعدی را برانگیختهاند.
1ـ2. شرح الهدایة الأثیریة
شرح ملاصدرای شیرازی (ف. 1045 هـ.ق.) بر الهدایة فی الحکمة، نگاشتۀ اثیرالدین ابهری (ف. 663 هـ.ق.)، یکی از سنتهای متنیِ تنومند را در هندوستان شکل داده است. شرحالهدایة از نیمۀ دوم قرن یازدهم هـ.ق. به حوزههای جنوب آسیا راه یافت و چندی بعد، در زمرۀ متون درس نظامی قرار گرفت (ثبوت، ۱۳۷۵: 30). اندیشمندان هندی، بیش از هفتاد حاشیۀ خُرد و کلان، بر شرحالهدایة نگاشته و در خلال این حواشی، به اختلافنظرهای ملاصدرا با میرداماد در مباحث گوناگون پرداختهاند (حسنی لکهنوی، 1403: 268ـ267؛ ثبوت، ۱۳۷۸: 240ـ224).
1ـ3. الشمس البازغة
الشمسالبازغة عنوان شرحی است که ملامحمود جونپوری (ف. 1062 هـ.ق.) بر اثر فلسفیِ خود، الحکمةالبالغة، نگاشته است. الشمسالبازغة از همان زمان تألیف، توجه اندیشمندان شبهقاره را جلب کرد و بعدها در برنامۀ درس نظامی، در جایگاه متن درسیِ حکمت قرار گرفت (ثبوت، ۱۳۷۵: 31)؛ از اینرو، تعداد بسیاری از اندیشمندان هندی به شرح و تحشیۀ این کتاب همت گمارده و حدود بیست حاشیه به زبانهای عربی و اردو، بر محور آن نگاشتهاند (Ahmad, 1946: pp. 357-361؛ حسنی لکهنوی، 1403: 267). این کتاب بسبب اشتمال بر نقد حدوث دهری، طلیعۀ حضور نام و اندیشۀ میرداماد در تاریخ سنتهای متنیِ هندوستان بشمار میرود.
1ـ4. الزواهد الثلاثة
میرزاهد هرَوی (ف. 1101 هـ.ق.)، چهرهیی شاخص در میان بنیانگذاران سنتهای متنی در هندوستان بشمار میرود؛ او با نگارش حاشیة الرسالة القطبیة، حاشیة شرح المواقف و حاشیة شرح التهذیب، تحولی شگرف و گسترده در متون درسیِ علوم عقلی ایجاد کرده است. این سه اثر که با عنوان الزواهد الثلاثة شهرت دارند، در زمرۀ کتب بالینیِ طالبان علم در هندوستان بودهاند. هرَوی در هر سه اثر، دیدگاههای خاص میرداماد را کموبیش مورد توجه قرار داده و بدینترتیب، گستردهترین سنت متنیِ هندوستان را با اندیشههای او پیوند داده است.
الف) حاشیة الرسالة القطبیة
الرسالة المعمولة فی التصور و التصدیق، یکی از تکنگاریهای مشهور قطبالدین رازی (ف. 716 هـ .ق) است که در محافل شبهقاره به الرسالةالقطبیة شهرت یافته است. برخی اندیشمندان هندی به شرح و تحشیۀ الرسالةالقطبیة پرداختهاند؛ ازجمله میرزاهد هروی، که مشهورترین حاشیه را بر این رساله نگاشته است. حاشیة الرسالة القطبیة در زمرۀ متون درسیِ سطوح عالیِ منطق بوده (ثبوت، ۱۳۷۵: 30) و پُرحاشیهترین اثر میرزاهد هروی بشمار میرود؛ چنانکه بیش از پنجاهوپنج حاشیه و حاشیۀ حاشیه بر آن نگاشته شده است (حسنی لکهنوی، 1403: 259ـ258؛ هرَوی، 1420: 50ـ40).
ب) حاشیة شرح المواقف
شرح میرسیدشریف جرجانی (ف. 816 هـ .ق) بر کتاب المواقف، اثر عضدالدین ایجی (ف. 756 هـ .ق)، یکی از متون کلیدی در تاریخ کلام اسلامی است. «موقف دومِ» شرحالمواقف که به «امور عامه» اختصاص دارد، متن درسیِ علم کلام در حوزههای سنتیِ شبهقاره بوده است. حواشیِ میرزاهد هروی بر مباحث این بخش، مهمترین و مشهورترین حاشیۀ شرحالمواقف در هندوستان بشمار میرود؛ چنانکه در برنامۀ درس نظامی، متن آموزشیِ کلام بوده (ثبوت ۱۳۷۵: 32) و اندیشمندان هندی، بیش از بیست حاشیه و حاشیۀ حاشیه بر این اثر نگاشتهاند (Ahmed 2020: pp. 400-410; Ahmad, 1946: pp. 331-341؛ حسنی لکهنوی، 1403: 238ـ237).
ج) حاشیة شرح التهذیب
تهذیب المنطق و الکلام، اثر سعدالدین تفتازانی (ف. 792 هـ .ق)، درسنامهیی کامل و مختصر در علم منطق و کلام است. این رساله از متون درسیِ مشهور در حوزههای سنتیِ جهان اسلام بحساب میآید که شروح و حواشیِ متعددی بر آن نگاشته شده است؛ ازجمله شرح جلالالدین دوانی بر بخش منطق، که در اندکزمانی پس از تألیف، به محافل علمیِ شبهقاره راه یافت و به متن درسیِ منطق تبدیل شد. مشهورترین حاشیه در این سنت، به میرزاهد هروی تعلق دارد که یکی از شاخههای تنومند حاشیهنویسی بر شرحالتهـذیب را پـرورش داده و بیـش از سـی حاشیه بـر محـور آن پدیـد آمـده است (El-Rouayheb, 2019: pp. 180-182; Ahmad, 1946: pp. 360-377؛ حسنی لکهنوی، 1403: 258ـ257).
1ـ5. سلمالعلوم
سلمالعلوم، اثر محبالله بِهاری (ف. 1119 هـ.ق.)، یکی از متون اساسی در محافل علمیِ جهان اسلام ـبویژه هندوستانـ است. محبالله بِهاری با تألیف سلمالعلوم، دیرپاترین و گستردهترین سنت متنیِ منطق را در هندوستان پدید آورد. این اثر در درازای بیش از دویست سال، پیوسته متن درسی بوده و هماکنون نیز در برخی حوزههای هند کنونی و پاکستان تدریس میشود (El-Rouayheb, 2019: p. 183). بهمین دلیل، بیش از نوَد شرح، حاشیه و حاشیۀ حاشیه بر محور آن نگاشته شده است (Ahmed, 2013: p. 321؛ حسنی لکهنوی، 1403: 261ـ259). بِهاری در تدوین این اثر، به نظریات فلسفی و منطقیِ میرداماد توجه داشته و بدینترتیب، گستردهترین سنت منطقیِ شبهقاره را با نام و اندیشۀ او پیوند داده است.
2. مواجهه با میرداماد در سنتهای متنی؛ از ميانۀ قرن یازدهم تا پایان قرن دوازدهم هجری قمری
در بخش پیشرو، شارحان، مدافعان و منتقدان هندیِ میرداماد، در نسبت با سنتهای متنی و با ترتیبی تاریخی معرفی خواهند شد؛3 اما پیش از آن، ذکر چند نکته دربارۀ روش گردآوردی و ارائۀ این اطلاعات ضروری است.
نویسندگان برای تدوین این بخش، علاوه بر مراجعه به تذکرهها و منابع تاریخی، حدود چهل اثر از چهرههای متصل به سنتهای متنی را در قالب نسخههای خطی و کتب چاپسنگی، از کتابخانههای گوناگون ایران، هند، پاکستان و انگلستان، گردآورده و بدقت بررسی کردهاند. در نتیجۀ این بررسیها، مجموعهیی از گزارشهای زیستنگاشتی و نمایهیی از بسآمد مواجهۀ شخصیتهای تاریخی با میرداماد فراهم آمده است. این اطلاعات حجیم و پراکنده، پس از ویرایش و تنظیم، در قالب مداخل متسلسل و نمودارهای تکمیلی ارائه میشود.
2ـ1. ملامحمود جونپوری
ملامحمود جونپوری (ف. 1062 هـ.ق.)، فقیه شهیر حنفی و فیلسوف برجستۀ هندی، در قرن دهم و یازدهم هـ.ق. است (آزادبلگرامی، 2015: 135ـ117؛ حسنی لکهنوی، 1420: 5/ 646ـ645؛ راهی، ۱۹۷۸: 246ـ242). بنا بر گزارش برخی محققان، او در سفر اصفهان، دربارۀ حدوث دهری و حدوث زمانی ـکه خود به آن معتقد بودـ با میرداماد مباحثه کرد، اما اختلافش با میر در اینباره حل نشد. پس از این ملاقات، جونپوری به هندوستان بازگشت و بر کتاب خود، الحکمة البالغة، شرحی با عنوان الشمس البازغة فی شرح الحکمة البالغة نگاشت (عباس رضوی، ۱۳۶۰: 36ـ35). او در این شرح، با احترام بسیار از میرداماد یاد کرده و او را با عنوان «بعض خیرة اللاحقین بالمهرة السابقین» ملقب کرده است. جونپوری بر اساس تحلیل ویژگیهای زمان، نظریۀ حدوث دهری را بتفصیل نقد کرده و با دیدگاه میرداماد دربارۀ حرکت توسطیه و قطعیه نیز مخالفت ورزیده است (جونپوری، 1308: 67؛ 143ـ135؛ Rizvi, 2011: pp. 18-20). ابراز این انتقادها، جونپوری را به حلقۀ آغازینِ منازعات دربارۀ آراء فلسفیِ میرداماد در شبهقاره تبدیل کرد. حکایت دیدار جونپوری با میرداماد، سند تاریخیِ محکمی ندارد، اما از متن الشمسالبازغة برمیآید که او با نظریات میر و کتاب الأفقالمبین بخوبی آشنا بوده است. چنانکه گذشت، الشمسالبازغة یکی از سنتهای مهم متنی در شبهقاره بشمار میرود؛ سنتی که یکی از مباحث اصلیِ آن، دیدگاههای فلسفیِ میرداماد ـبویژه نظریۀ حدوث دهریـ است.
2ـ2. میرزاهد هرَوی
میرزاهد هرَوی (ف. 1101 هـ.ق.)، یکی از منطقدانان و فیلسوفان مشهور شبهقاره است که گستردهترین سنت متنمحور را در آن سرزمین بوجود آورده است. نگاشتههای او ـبویژه سهگانۀ موسوم به الزواهد الثلاثةـ در یک بازۀ تاریخی و جغرافیاییِ گسترده، در زمرۀ متون درسیِ منطق و فلسفه بودهاند (آزادبلگرامی، 2015: 137ـ134؛ حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 718ـ717؛ راهی، ۱۹۷۸: 237ـ234). از مطالعۀ آثار هروی برمیآید که او با نگاشتههای میرداماد ـبویژه الأفقالمبین، القبسات و تقویمالإیمانـ بخوبی آشنا بوده است. مواجهۀ میرزاهد با میرداماد، چندان با تواضع و ارادت همراه نیست؛ چنانکه از او با تعابیری همچون «بعضالأفاضل» و «بعض المصنفین من المتأخرین» یاد کرده است. هرَوی در مواضع گوناگونی از آثار خود، بتصریح یا تلویح، به دیدگاههای میرداماد اشاره نموده است؛ برای نمونه، در حاشیة الرسالة القطبیة، نظر او را دربارۀ «معانیِ علم حصولی»، «رابطۀ عدم معلول با عدم علت» و «پاسخ به اشکال مشهور وجود ذهنی» نقل و نقد کرده است (هرَوی، 1420: 93ـ92 و 110ـ109). همچنین، در تعلیقات این حاشیه، با دیدگاه میرداماد دربارۀ «مراتب تقرر و موجودیت» و اقسام «هل بسیط» مخالفت کرده است (همان: 125ـ123). برخی از این نقدها و اشارات، در دو اثر دیگر میرزاهد، حاشیة شرح المواقف و حاشیة شرح التهذیب، نیز تکرار شدهاند (همو، 1293: 35؛ همو، ۱۳۰۵: 115ـ114). بدینترتیب و بواسطۀ آثار هرَوی، دیدگاههای میرداماد به یکی از جریانهای سترگِ متنمحور در هندوستان راه یافتهاند.
2ـ3. محبالله بِهاری
محبالله بِهاری (ف. 1119 هـ.ق.)، منطقدان، فیلسوف و فقیه شهیر حنفی در سدههای یازدهم و دوازدهم هـ.ق. است که او را همطراز فارابی و ابنسینا دانستهاند (حسنی لکهنوی، 1403: 265ـ264). عمدۀ شهرت بِهاری، مرهون تألیف متون درسیِ منطق، فلسفه و اصول فقه است که در حوزههای علمیِ شبهقارۀ هندوستان و دیگر نقاط جهان اسلام متداول بوده و هست (آزادبلگرامی، 2015: 149ـ148؛ حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 793؛ راهی، ۱۹۷۸: 214ـ210). محبالله بِهاری در نگارش آثار منطقی و فلسفـیِ خود، از تألیفات حکمـای ایرانی ـبویژه میردامادـ بسیار بهره برده و بقولی، حتی در نامگذاریِ آثار خویش نیز از او پیروی کرده است (راهی، ۱۹۷۸: 214ـ210). البته این اثرپذیری، به سبک نگارش و ادبیات بِهاری محدود نمیشود، بلکه در محتوای آثار او نیز ارتباط بینامتیِ نیرومندی با نگاشتههای میرداماد وجود دارد. چنانکه گذشت، در میان آثار بِهاری، کتاب سلمالعلوم جایگاهی ویژه داشته و گستردهترین سنت متنیِ منطق را در شبهقارۀ هندوستان پرورش داده است. علاوه بر اقتباسهای بِهاری از متن الأفقالمبین، دیدگاههای او در مباحثی همچون «اقسام مطالب»، «متعلق تصدیق» و شبهۀ «جذر اصم» (بِهاری و گوپامَوی، 1887: 158ـ157)، توجه شارحانِ سلمالعلوم را به آراء خاص میرداماد جلب نموده، چنانکه ذیل این سنت متنی، ادبیاتی گسترده دربارۀ میرداماد بوجود آمده است (ندوی، ۱۹۷۰: 222 و 236).
2ـ4. امانالله بنارسی
امانالله بن نورالله بنارسی (ف. 1133 هـ.ق.)، از اندیشمندان شهیر هندوستان و حافظان قرآن در قرن دوازدهم هـ.ق. است که از چهرههای جامع معقول و منقول بشمار میرود (آزادبلگرامی، 2015: 149؛ حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 700؛ خان، ۱۹۹۶: 21ـ20). بر اساس گزارشهای تاریخی، میان بنارسی و محبالله بِهاری مباحثاتی دامنهدار در مباحث فقهی، اصولی، فلسفی و منطقی جریان داشته است. برخی محققان بر این باورند که بِهاری در فضای این مناظرات، با الأفقالمبین و دیدگاههای میرداماد آشنا شده است (Ahmed, 2022: p. 12). بنارسی نویسندهیی پرکار بوده، اما برخی نگاشتههای او از بین رفتهاند و نسخهیی از آنها در دست نیست؛ ازجمله رسالۀ محاکمة بین صاحب الأفق المبین و صاحب الشمس البازغة فی الحدوث الدهری که بقصد داوری میان میرداماد و محمود جونپوری دربارۀ نظریۀ حدوث دهری نگاشته شده است. اکثر مورخان و تذکرهنویسان، از انتساب این اثر به امانالله سخن گفتهاند، اما هیچیک به محتوای محاکمه و روش بنارسی اشاره نکردهاند. بهمین دلیل، نمیدانیم که او سرانجام، جانب کدامیک از طرفین نزاع را گرفته و آیا نظریۀ میرداماد را پذیرفته یا خیر. با اینهمه، مسلم است که بنارسی سرحلقۀ محاکمان در نزاع جونپوری و میرداماد بر سر نظریۀ حدوث دهری است؛ رویکردی که بعدها، از سوی برخی محشیان الشمسالبازغة ـهمچون محمدحسن سِهالَوی (ف. 1199 هـ .ق)ـ دنبال شده است.
2ـ5. نظامالدین انصاریسِهالَوی
نظامالدین بن قطبالدین سِهالَوی (ف. 1161 هـ.ق.)، اندیشمند پرآوازۀ هندی و بنیانگذار برنامۀ درس نظامی و مدرسۀ «فرنگیمحل» در لکهنو است (آزادبلگرامی، 2015: 177ـ176؛ حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 852ـ851؛ راهی، ۱۹۷۸: 17ـ13). چنانکه پیشتر گذشت، درس نظامی نقطۀ عطفی در تاریخ تعلیم و تعلم علوم اسلامی ـبویژه دانشهای عقلیـ بشمار میرود. نظامالدین برخی متون علوم عقلی ـهمچون شرحالهدایة، الشمسالبازغة، الزواهد الثلاثة و سلمالعلومـ را در جایگاه متن درسیِ منطق و فلسفه قرار داد و سنتهای مبتنی بر این متون را تحکیم بخشید. افزون بر این، او خود در شمار محشیان شرحالهدایة و الشمسالبازغة بوده و با سنتهای متنمحور مرتبط است. وی در بیشتر آثار کلامی و فلسفیِ خویش، به آراء میرداماد توجه کرده و از او با عناوینی همچون «مشید أرکان الحکمة»، «باقرالعلوم» و «قالع أبواب المفسدة» و...ـ یاد کرده است. نظامالدین سِهالَوی در مباحثی همچون «شمار مقولات»، «جعل»، «حدوث دهری» و...، دیدگاههای میرداماد را مورد توجه قرار داده؛ برخی از آنها را نقد، و برخی دیگر را تأیید کرده است (سِهالَوی، نظامالدینمحمد، 1314: 31، 41، 87، 92ـ91 و 103؛ همو، 1174: پ13/ ر22/ پ109). علاوه بر این، او از معدود افرادی است که تلازم منطقی/ مابعدالطبیعیِ دیدگاه میرداماد را دربارۀ جعل با نظریۀ حدوث دهری بررسی کردهاند (همو، بیتا: ر28/ ر79). بر همین اساس، سهم نظامالدین سِهالَوی در انتشار آثار و آراء میرداماد در هندوستان، چشمگیر و انکارناپذیر است.
2ـ6. حمدالله سَندیلوی
حمدالله سَندیلَوی (ف. 1160 هـ.ق.)،4 از اندیشمندان نامدار و مدرسان پركار علوم معقول در هندوستان است. او شاگرد نظامالدین سِهالَوی بوده و از نخستین تربیتیافتگان درس نظامی بشمار میرود. او همچنین، مدرسۀ «منصوریه» را در سندیله بنا نهاده که پس از لکهنو، دومین کانون درس نظامی در هندوستان است (حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 716؛ راهی، ۱۹۷۸: 97ـ96؛ ثبوت، ۱۳۸۰: 60ـ59). حمدالله بدلیل نگارش حواشیِ مفصل بر شرحالهدایة، الشمسالبازغة و سلمالعلوم، با سه سنت عریق متنی در هندوستان پیوند یافته است. ویژگی چشمگیر در حواشیِ او، توجه به اقتباسهای نگارندگان از اندیشمندان پیشین است؛ بهمین دلیل، دربارۀ تأثر محمود جونپوری و محبالله بِهاری از آثار و آراء میرداماد، نکاتی مفید عرضه کرده که در نوع خود کمنظیرند. سَندیلَوی در آثار خود، از میرداماد با عناوینی همچون «خیر اللحقة بالمهرة السابقین»، «السید المحقق»، «السید الباقر» یاد کرده و ضمن طرفداری از نظریۀ «حدوث دهری»، آراء میر را دربارۀ «شمار مقولات»، «معنای وجود»، «شبهۀ استلزام»، «جهات قضایا» و... بررسی و احیاناً نقد کرده است. همچنین، به نقدهای برخی معاصران خود بر دیدگاههای میرداماد نیز اشاره کرده و به آنها پاسخ داده است (سَندیلَوی، حمدالله، 1328: 18ـ17، 42، 69ـ68 و 109ـ104؛ همو، بیتا/الف: ر32/ ر49/ پ107؛ همو، بیتا/ب: پ310/ ر329/ ر332). حمدالله سَندیلَوی با آثار میرداماد ارتباط و انس فراوان داشته و در نگارش خود نیز از ادبیات او تأثیر پذیرفته است.
2ـ7. محمدامجد قنوجی
محمدامجد قنوجی (زنده در 1161 هـ.ق.)، از اندیشمندان گمنام شرق هندوستان در قرن دوازدهم هـ.ق. است (حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 807). تنها اثر باقیمانده از وی، مجموعۀ حواشیِ شرحالهدایة است. از مرور این حواشی برمیآید که وی مجلس درس گرمی داشته و آثاری دیگر نیز تألیف کرده است که بدست ما نرسیدهاند. او در مواضع گوناگون این حواشی، به اختلاف نسخ شرحالهدایة اشاره کرده و ضبطهای ناصحیح را بازنموده است. این مطلب نشان میدهد که در روزگار حیات قنوجی، متن شرحالهدایة، سنتی وسیع و فراگیر بوده و تبارهای گوناگون در استنساخ آن پدید آمده بود (ثبوت، ۱۳۸۰: 23). قنوجی در آغاز این حواشی، تصریح کرده که در بسط و تقریر دیدگاههای ملاصدرا، از متن «کتب کبار» بهره برده است. یکی از منابع او در نگارش این حواشی، آثار میرداماد بوده؛ ازجمله الأفقالمبین، تقویمالإیمان و بیش از همه، الإیماضات. قنوجی با احترام بسیار از میر یاد کرده و او را «باقر العلماء» نامیده است. او در مباحثی همچون «جنسیت عرض»، «حمل»، «وجود دهری»، «اقسام حادث زمانی» و...، به دیدگاههای میرداماد اشاره نموده و برخی از آنها را نقد کرده است (قنوجی، 1247: پ23/ پ31/ ر43). برغم گمنامی، محمدامجد قنوجی یکی از نقاط عطف تاریخی در مواجهه با میرداماد بشمار میرود، زیرا حسب جستجوی ما، نخستین چهرهیی است که به کتاب الإیماضات توجهی محوری داشته است.
2ـ8. محمدمبارک گوپاموَی
قاضیمحمدمبارک گوپامَوی (ف. 1162 هـ.ق.)، یکی از چهرههای برجسته در تاریخ علوم عقلی در هندوستان است. وی یکی از مدرسان و محشیان پرکار در حوزۀ علوم عقلی بوده و بدلیل نگارش شرحی دقیق و مفصل بر سلمالعلوم و حاشیه بر دو اثر میرزاهد هروی، حاشیة شرح المواقف و حاشیة شرح التهذیب، به سنتهای عریقِ متنمحور در هندوستان متصل میشود (حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 792؛ راهی، ۱۹۷۸: 241ـ238؛ ثبوت، ۱۳۸۰: 50). گوپاموَی از سه جهت نقطۀ عطف تاریخی در این تحقیق محسوب میشود: نخست اینکه، او محکمترین سنت فرعیِ مبتنی بر سلمالعلوم را ایجاد کرده است. شرح وی بر متن بِهاری، در برخی حوزههای شبـهقاره و خارج از آن ـهمچون شمال آسیاـ متن درسی بوده و چندین شرح و حاشیه پیرامون آن پدید آمده است. دوم اینکه، بسامد توجه به اندیشههای میرداماد در نگاشتههای گوپامَوی، بنحوی چشمگیر بیش از دیگران است. او با القابی همچون «المعلم الأول للحکمة الیمانیة»، «سید الحکماء» و... از میر یاد کرده و طیفی وسیع از آراء او را مورد توجه و نقد قرار داده است (بِهاری و گوپامَوی، 1887: 14، 49ـ47، 61، 121، 171 و 203ـ201؛ گوپامَوی، محمدمبارک، ۱۱۸۸: پ4/ ر35/ ر58؛ همو، بیتا: پ9)؛ بهمین دلیل، تمام محشیان و شارحان آثار قاضیمبارک، کموبیش دربارۀ دیدگاههای میرداماد سخن گفتهاند. سوم اینکه، او نخستین فردی است که در بازخوانیِ دیدگاههای میرداماد، از کتاب التقدیسات بنحوی دقیق و کامل بهره برده است.
2ـ9. احمد عبدالحق سِهالَوی
احمد عبدالحق سِهالَوی (ف. 1167 هـ.ق.)، برادرزادۀ نظامالدین سِهالَوی و از نسل نخست تربیتیافتگان درس نظامی است. او بسبب نگارش حواشی بر مجموعۀ الزواهد الثلاثة و تألیف شرحی مبسوط بر سلمالعلوم با نام سُدّةالعلوم، با سنتهای بومیِ شبهقارۀ هندوستان، پیوندی همهجانبه برقرار کرده است (حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 695). خصیصۀ چشمگیر در آثار احمد عبدالحق ـبویژه سُدّةالعلومـ وفاداریِ کامل او به متن است؛ بطوریکه بدون خروج از چارچوب مباحث، توجه خود را بر شرح مقاصد ماتن معطوف میدارد. بهمین دلیل، بسآمد ارجاع به منابع بیرونی ـازجمله آثار میردامادـ در نگاشتههای وی، بسیار اندک است. در عینحال، احمد عبدالحق با تأثر از ادبیات عموی خویش، از میرداماد با القابی ستایشآمیز ـهمچون «بحر العلم» و «العَلَم المتین»ـ یاد کرده و در مباحثی همچون ملاک صدق، جهت قضایا، شبهۀ «استلزام» و حدوث دهری، به دیدگاههای او اشاره کرده و برخی از آنها را نقد کرده است (سِهالوی، احمد، 1242: پ85/ ر97/ پ157؛ همو، بیتا: ر71/ پ84). مواجهۀ احمد عبدالحق سِهالَوی با میرداماد از دو حیث حائز اهمیت است: نخست آنکه، او در شرح دیدگاههای میرداماد، از آثار برخی شاگردانِ هندیِ او بهره برده؛ دوم آنکه، در برخی مواضع ـهمچون مبحث جعلـ بدون اشاره به نام میرداماد، آراء وی را تقریر و بررسی کرده است.
2ـ10. عبدالرحمن رحمانی
عبدالرحمن رحمانی الهآبادی (قرن 12 هـ.ق.)، یکی از اندیشمندان ناشناختۀ شرق هندوستان در قرن دوازدهم هـ.ق. است. در هیچیک از منابع متداول تراجم، نام و نشانی از او بچشم نمیخورد و تنها مرجع برای بازشناسیِ جزئیات حیات وی، گزارشهای پراکندۀ فرزندش، محمدبرکت الهآبادی (ف. پیش از 1194 هـ .ق)، است. تنها اثر برجایمانده از عبدالرحمن رحمانی، حواشیِ او بر شرح العقائد العضدیة است که یکی از نگاشتههای مهم در این سنت متنی بشمار میآید. این حواشیِ ناتمام، یکی از مصادیق مواجهۀ کلامی و جدی با میرداماد است. رحمانی در مواضع فراوانی از این حواشی، مبانی و لوازم نظریۀ حدوث دهری ـازجمله اقسام تقدم و تأخر، زمان، دهر و سرمد، وجود دهری و تقریر میر از نظریۀ مُثُل افلاطونیـ را بررسی و نقد کرده است. او در مخالفت با نظریۀ حدوث دهری، تا حد بسیاری تحتتأثیر انتقادهای ملامحمود جونپوری بوده؛ چنانکه خود نیز به این مطلب تصریح کرده است. بر همین اساس، میتوان عبدالرحمن رحمانی را با سنت متنیِ الشمسالبازغة نیز مرتبط دانست. وی بر این باور است که نظریۀ میرداماد با آموزههای کلام اسلامی در بحث حدوث، سازگاری نداشته و در تبیین منسجم و منطقیِ فرایند خلقت، موفق نیست. رحمانی همچنین، دیدگاه میرداماد دربارۀ جمع نظر افلاطون و ارسطو در مورد حدوث عالم را مردود دانسته است (رحمانی، بیتا: ر48/ پ59/ پ97).
2ـ11. کمالالدین سِهالَوی
کمالالدین سِهالَوی (ف. 1175 هـ.ق.)، یکی از شخصیتهای اصلی در نسل نخست مدرسان درس نظامی است. او از شاگردان نظامالدین انصاری بوده و بسیاری از چهرههای برجستۀ حکمت و منطق، در محضر او دانش اندوختهاند. کمالالدین با نگارش حاشیه بر شرح العقائد العضدیة، شرحالهدایة، حاشیة شرح التهذیب و سلمالعلوم، با سنتهای متنمحور ارتباطی وثیق پیدا کرده است (حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 790ـ789)؛ اما مواجهۀ او با میرداماد، بیش از آنکه در پیوند با سنتهای متنی شکل بگیرد، به اثر مستقل او، العروةالوثقی، باز میگردد. او در این اثر، برخی مسائل مهم کلامی را بدقت و تفصیل بررسی کرده و بمناسبت بحث از حدوث عالم، نظریۀ حدوث دهری را تقریر و سپس، نقد كرده است. رویکرد سِهالَوی کلامی بوده و طبعاً، مواجهۀ او با میرداماد همدلانه نیست؛ چنانکه وی را «السید الباقر» خطاب کرده و برخی دیدگاههای او را «تدلیس مغالطي» دانسته است. از نظر کمالالدین، نظریۀ حدوث دهری ـصرفنظر از کاستیها و ناسازگاریهای درونیشـ در تبیین عقلانیِ فرایند «خلقت»، بهیچوجه کارآمد نیست (سِهالَوی، کمالالدین، 1253: پ145/ ر149/ پ152). چنانکه در ادامه خواهیم دید، کتاب العروةالوثقی در محافل شبهقاره بسیار مقبول افتاد و به یکی از مراجع رسمیِ اندیشمندان هندی ـبویژه در نقد نظریۀ حدوث دهریـ تبدیل شد. کمالالدین خلاصهیی از نقدهای خود را بر نظریۀ میرداماد، در حواشیِ شرح العقائد العضدیة نیز تکرار کرده است (همو، 1314: 18ـ17، 37ـ36، 48ـ43 و 57ـ56).
2ـ12. کرمالله علوی
کرمالله علوی (قرن 12 هـ.ق.)، یکی از چهرههای گمنام ـولی مهمـ در سنت تعلیم و تعلم فلسفه و کلام اسلامی در شبهقارۀ هندوستان است. تقریباً هیچ اطلاعاتی از زندگی، تحصیلات و نگاشتههای او در دست نیست. تنها اثر برجایمانده از علوی، حواشیِ او بر شرح العقائد العضدیة است که برخی دیدگاههای کلامی و فلسفیِ او را بازمینماید. کرمالله در این حواشی، با احترام بسیار از میرداماد یاد کرده و او را «إمام العلماء المتأخرین» و «بعض العلماء المتأخرین» خوانده است. او با دقتی کمنظیر، به تفاوت دهر و سرمد در دیدگاه ابنسینا و میرداماد، توجه کرده و «دهرِ اعتباری» را از «دهرِ حقیقی» تمییز داده است. سپس، از نظریۀ حدوث دهری دفاع کرده و به برخی انتقادهای ملامحمود جونپوری پاسخ داده است؛ چنانکه در مبحث «تناهیِ ابعاد» و «برهان تطبیق» نیز با طرفداری از استدلال میرداماد، سخنان جونپوری را نقد کرده است. بر همین اساس، میتوان کرمالله علوی را دومین محاکم در نزاع میرداماد و جونپوری دانست. علوی همچنین، در مباحث «وحدت» و «علم الهی»، به نظریات میرداماد توجه کرده و تأثرات اندیشمندان هندی ـهمچون میرزاهد هرَویـ از وی را نشان داده است. نکتۀ مهم در حواشیِ علوی آنست که او در برخی مواضع ـهمچون اقسام تقدّم و تأخرـ عبارات جلالالدین دوانی را بر اساس اصطلاحات و آراء میرداماد شرح داده است (علوی، 1314: 204، 219ـ218 و 231ـ218).
2ـ13. غلامیحیی بِهاری
غلامیحیی بِهاری (ف. 1186 هـ.ق.)، در زمرۀ شخصیتهای برجستۀ تصوف و علوم عقلی در هندوستان است. او بواسطۀ تحصیل در مدرسۀ منصوریه، با نظامالدین سِهالَوی و درس نظامی ارتباط پیدا میکند. بِهاری در میانسالی، علوم عقلی و تدریس حکمت را رها کرد و به تصوف خانقاهی گرایید. او هرگز به وادی علوم معقول بازنگشت، اما با نگارش حاشیهیی دقیق بر حاشیة الرسالة القطبیة با عنوان لواء الهدی فی اللیل و الدجی، بر این سنت متنی اثری شگرف نهاد (حسنی لکهنوی 1420: 6/ 778). اشارات مختصر او به دیدگاههای میرداماد دربارۀ «تصور و تصدیق» (بِهاری، غلامیحیی، 1287: 11 و 18)، باعث شده بیشتر محشیان متأخر این سنت، آراء میرداماد را مورد توجه قرار دهند. بِهاری در حاشیۀ مختصر خود بر شرح حمدالله سَندیلَوی بر سلمالعلوم نیز به آثار و آراء میرداماد اشاره کرده و علاوه بر شرح و نقد دیدگاه میرداماد دربارۀ تصور و تصدیق، به دیدگاه وی در تبیین مابعدالطبیعیِ «وجود رابط» و تفاوت آن با «وجود رابطی» نیز اشاره کرده است (همو، بیتا: 3، 10 و 14ـ1). بهاحتمال قوی، غلامیحیی بِهاری نخستین چهره در میان اندیشمندان هندی است که به نظر خاص میرداماد در اینباره توجه کرده است. علاوه بر این، او در تمام آثار خود، دربارۀ وجود دهریِ ممکنات سخن گفته است. باری، تلقیِ دهر بمنزلۀ وعاء و مرتبهیی از مراتب وجود، از آموزههای خاص میرداماد است که نزد حکیمان هندی کاملاً تثبیت شده است.
2ـ14. غلامنور اورنگآبادی
غلامنور اورنگآبادی (ف. 1189 هـ.ق.)، یکی از چهرههای برجستۀ علوم عقلی و مشایخ تصوف نقشبندی در جنوب هندوستان است. بر اساس گزارشهای تاریخی، او محفل درسیِ پررونقی در اورنگآباد داشته و تعداد بسیاری از اندیشمندان آن خطه، در محضر وی تحصیل کردهاند (حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 778). اورنگآبادی بواسطۀ نگارش حواشی بر شرحالهدایة، حاشیة شرح التهذیب و حاشیة الرسالة القطبیة، با سنتهای متنی ارتباط یافته است. در این میان، حواشیِ او بر شرحالهدایة ناتمام مانده و بعدها بدست شاگردش، انورالدین حسینی (زنده در 1202 هـ .ق)، تکمیل شده است. غلامنور در آغاز این حواشی وعده داده که دربارۀ حدوث دهری، بتفصیل سخن خواهد گفت، اما عمر وی وفا نکرده و این وعده تحقق نیافته است. بهرحال، اورنگآبادی علاوه بر اشارهیی مختصر به نظریۀ حدوث دهری در این حواشی، در آثار دیگر خود و بمناسبت مباحثی همچون حقیقت علم و تصور و تصدیق، دیدگاههای میرداماد را بنحوی همدلانه تقریر کرده است (اورنگآبادی، بیتا/الف: ر96/ پ96/ ر102). او همچنین، با دیدگاههای شاگرد نامدار میر، ملاشمسای گیلانی (زنده در 1064 هـ .ق) آشنا بوده و نظریۀ او را دربارۀ علم الهی نقل کرده است (همو، بیتا/ب: ر5). از همین اشارت مختصر برمیآید که اندیشمندان هندی ـدستکم در حوزۀ اورنگآبادـ برخی آثار شاگردان میرداماد و نسل دوم حکیمان مدرسۀ اصفهان را در دست داشتهاند.
2ـ15. محمدبرکت الهآبادی
محمدبرکت الهآبادی (ف. پیش از 1194 هـ.ق.)، فیلسوف و ریاضیدانِ هندی و یکی از تربیتیافتگان مشهور درس نظامی و مدرسۀ فرنگیمحل است. او بدلیل نگارش حاشیه بر حاشیة شرح المواقف، با یکی از شعب سهگانۀ سنتهای مبتنی بر آثار میرزاهد هروی پیوند مییابد (حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 811). الهآبادی در این اثر، به دیدگاههای خاص میرداماد ـازجمله در مباحث اقسام «هل بسیط»، حمل، اقسام تقدم و تأخر و...ـ توجه کرده است. او با الهام از حواشیِ پدر خود، عبدالرحمن رحمانی، بر شرح العقائد العضدیة و سخنان کمالالدین سِهالَوی در العروةالوثقی، نظریۀ حدوث دهری و برخی مبادی و نتایج آن را بتفصیل نقد کرده است. الهآبادی علاوه بر مخالفت صریح با نظریۀ میرداماد، بر این باور است که ابداعات و اصطلاحات او، مسئلۀ حدوث را پیچیدهتر کرده و به حل آن کمکی نمیکنند. الهآبادی همچون دو استاد خویش، در مواجهه با میرداماد از ادبیاتی تُند بهره برده، چنانکه دیدگاه میر دربارۀ حمل را «أبطلالأباطیل» نامیده است (الهآبادی، بیتا: ر16/ ر55/ پ90). او همچنین، در رسالهیی مستقل که دربارۀ حدوث ذاتی و زمانی نگاشته، مختصات حدوث ذاتی را بر اساس عبارات میرداماد در القبسات تبیین کرده است (همو، 1249: پ52/ ر59). الهآبادی به سنت متنیِ شرحالهدایة متصل نیست، اما بعضی محشیان متأخر این متن، از دیدگاههای او ـهمچون تحریر شبهۀ «طفرةالزوایة» بر اساس متن آثار میردامادـ یاد کردهاند (ثبوت، ۱۳۸۰: 86).
2ـ16. محمداعلم سَندیلوی
محمداعلم سَندیلَوی (ف. 1198 هـ.ق.)، یکی از اعیان مدرسۀ منصوریه در سندیله است که علاوه بر حمدالله سندیلَوی، محضر کمالالدین سِهالَوی را نیز درک کرده و با مدرسۀ فرنگیمحل پیوند داشته است. او با نگارش سه حاشیۀ وجیز، وسیط و بسیط بر شرحالهدایة، یکی از شارحان و مدرسانِ اصلی در این سنت بحساب میآید (حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 804؛ ثبوت، ۱۳۸۰: 78). سَندیلَوی در دو حاشیۀ وسیط و بسیط، رویکردی متفاوت با کمالالدین سِهالَوی، اتخاذ کرده و ضمن احترام به شخصیت علمیِ میرداماد، نظریۀ حدوث دهری را آموزهیی درخور اعتنا دانسته است. او میر را «المعلم الجامع» و «المحقق الباقر» لقب داده و دیدگاههای او را دربارۀ مبانیِ حدوث دهری ـ همچون تأخر انفکاکی، نسبت زمان و آن با دهر، نقد نظریۀ زمان موهوم و... ـ بتفصیل بررسی کرده است. جالب اینکه سَندیلَوی برخی آموزههای فلسفیِ میرداماد را «جامع الشتات» و «فصل الخطاب» دانسته است (سَندیلَوی، محمداعلم، بیتا/الف: ر9/ پ14/ پ27؛ همو، بیتا/ب: ر3/ پ33/ پ61). وی در اثر مستقل خود، قسط اللبیب و حظ الأدیب، دربارۀ تقدم و تأخر دهری سخن گفته و برخی لوازم نظریۀ میرداماد را بتفصیل بررسی کرده است (همو، بیتا/ج: ر9/ پ11/ پ26). نکتۀ مهم در آثار سَندیلَوی، توجه محوریِ او به الصراطالمستقیم است؛ چنانکه بیشترین ارجاع به آثار میرداماد در نگاشتههای او، به الصراطالمستقیم و حواشیِ میرداماد بر آن، اختصاص دارد.
2ـ17. محمدولی سِهالَوی
محمدولی سِهالَوی (ف. 1198 هـ.ق.)، قاضی شهیر هندی و یکی از تربیتیافتگان مدرسۀ فرنگیمحل در قرن دوازدهم هـ.ق. است. او عموزادۀ بانیِ درس نظامی است و علاوه بر نظامالدین، محضر کمالالدین سِهالَوی را نیز درک کرده است. قاضیمحمدولی در علوم منقول و معقول چیره بود و بدلیل نگارش حواشی بر حاشیۀ شرح التهذیب و حاشیۀ شرح المواقف، و همچنین شرحی سترگ بر سلمالعلوم، با سنتهای متنیِ شبهقاره پیوند مییابد (حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 842). او در شرح سلمالعوم و بمناسبتهای مختلف، طیفی وسیع از مباحث فلسفی ـازجمله دیدگاههای میردامادـ را مورد توجه قرار داده است. باید توجه داشت که محمدولی در مواجهه با فلسفۀ میرداماد، بیش از همه از کمالالدین سِهالَوی و کتاب العروةالوثقی تأثیر پذیرفته است؛ چنانکه میر را «السید الباقر» نامیده، دیدگاه او دربارۀ اقسام تقدم و تأخر و حدوث عالم را نقد کرده و نظریۀ حدوث دهری را «قولٌ سخیف» خوانده است (سِهالَوی، محمدولی، 1196: ر51/ پ143/ ر162). مواجهۀ قاضیمحمدولی با نظریۀ میرداماد از دو جهت ممتاز است: نخست اینکه، در نقد این آموزه، به دیدگاههای معاصران خود ـاعم از مخالفان و مدافعانـ توجه کرده؛ دوم اینکه، نسبت حدوث و قدم دهری با حدوث و قدم زمانی را بدقت بررسی کرده است. محمدولی سِهالَوی، در موضوعاتی دیگر همچون اقسام «هل بسیط»، معقولات ثانی، حمل و تلازم، نیز به آراء میرداماد توجه داشته است (همو، بیتا: پ8؛ همو، 1147: ر52).
2ـ18. محمدحسن سِهالَوی
ملامحمدحسن سِهالَوی (ف. 1199 هـ.ق.)، یکی از چهرههای کلیدی در نسل نخست تربیتیافتگان مدرسۀ فرنگیمحل بشمار میرود. او شاگرد مستقیم نظامالدین سهالوی بود و مدتی ریاست این مدرسه را بر عهده داشته است. او بواسطۀ نگارش حواشیِ خُرد و کلان بر شرحالهدایة، الشمسالبازغة، حاشیة الرسالة القطبیة، حاشیة شرح التهذیب، حاشیة شرح المواقف و سلمالعلوم، با تمام سنتهای اصلیِ متنمحور مرتبط و متصل است (حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 813؛ ثبوت، ۱۳۸۰: 75ـ72). در این میان، حواشیِ او بر الشمس البازغة و سلمالعلوم از اهمیت بیشتری برخوردارند. وی آشکارا اصطلاح «حکمت یمانی» را بکار برده، از میرداماد با عناوینی همچون «الباقر النحریر»، «الحبر القمقام»، «خیر اللحقة بالسابقین» یاد کرده و او را بسیار ستوده است (سِهالَوی، محمدحسن، 1314: 23ـ19 و 44؛ همو، بیتا/الف: پ10؛ همو، بیتا/ج: ر41/ پ45). ملامحمدحسن در بخش پایانیِ حواشی الشمسالبازغة، به داوری میان ملامحمود جونپوری و میرداماد برخاسته و دیدگاههای ایشان را بتفصیل بررسی کرده است. بنظر او، جونپوری در نقد و تشنیع میرداماد زیادهروی کرده، زیرا نقدهای ملامحمود بر مبانیِ نظریۀ حدوث دهری، ناشی از اختلاف مبناییِ او با میرداماد در تعریف و تصویر زمان است. در این میان، حق بجانب میرداماد بوده و جونپوری دچار سوءتفاهم شده است (همو، بیتا/ب: ر157ـ ر152). با این توضیح، پس از امانالله بنارسی و کرمالله علوی، محمدحسن سِهالَوی سومین نقطۀ عطف در محاکمۀ میان میرداماد و جونپوری دربارۀ حدوث دهری بشمار میرود.
2ـ19. محمدعظیم گوپامَوی
محمدعظیم گوپامَوی (ف. 1199 هـ.ق.)، متکلم و منطقدان شهیر هندی و یکی از شاگردان کرمالله علوی است. وی با نگارش حواشی بر شرحالهدایة، حاشیة الرسالة القطبیة، حاشیة شرح التهذیب، حاشیة شرح المواقف و نیز شرحی مزجی و مفصل بر سلمالعلوم، با سنتهای متنی در هندوستان ارتباطی وثیق یافته است (حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 828). او در نگارش حواشی، بسیار وفادارانه عمل کرده و بندرت از چارچوب مباحث متن و شرح خارج شده است؛ ازاینرو، بسآمد ارجاعات بیرونی در آثار او، چندان چشمگیر نیست. گوپامَوی در مواجهه با میرداماد، بیش از آنکه از استاد خود، کرمالله علوی، متأثر باشد، به دیدگاههای کمالالدین سِهالَوی در کتاب العروةالوثقی گرایش داشته و رویکردی انتقادی در پیش گرفته است؛ بهمین دلیل، در مباحثی همچون اقسام تقدم و تأخر، دهر و زمان و حدوث دهری، دیدگاههای میرداماد را تقریر و نقد کرده است. او همچنین، دو مسئلۀ «هل بسیط» و «جعل» را بتفصیل بررسی کرده و علاوه بر دیدگاههای میرداماد، نظریات اندیشمندان هندی ـهمچون میرزاهد هرَوی و کرمالله علویـ را نیز تقریر کرده است. ویژگی چشمگیر در آثار گوپامَوی، توجه او به دیدگاههای منطقیِ میردامادـ ازجمله شروط تضادـ و لوازم مابعدالطبیعیِ آنهاست (گوپامَوی، محمدعظیم، بیتا/الف: پ6/ پ29؛ همو، بیتا/ب: پ9/ پ18/ ر41).
2ـ20. احمدعلی سَندیلَوی
احمدعلی سَندیلَوی (ف. 1200 هـ.ق.)، منطقدان، فیلسوف و قاضیِ شهیر حنفی و یکی از چهرههای درخشانِ دو مدرسۀ منصوریه و فرنگیمحل است. او بواسطۀ نگارش حاشیه بر حاشیة الرسالة القطبیة، حاشیة شرح المواقف و حاشیة شرح التهذیب و شرحی طویل و دراز بر سلمالعلوم، با سنتهای اصلیِ منطق و حکمت در هندوستان پیوند مییابد (حسنی لکهنوی، 1420: 6/ 696ـ695). سَندیلَوی یکی از نقاط عطف در تاریخ مواجهۀ اندیشمندان هندی با میرداماد بشمار میرود، زیرا علاوه بر توجه محوری به متن الأفقالمبین، بیشتر آراء خاص میرداماد را تقریر، و برخی از آنها را نقد کرده است. احمدعلی از میرداماد با لحنی محترمانه یاد کرده و او را «المحقق الباقر»، «أفضل اللاحقین» و «نضاج الحکمة الیمانیة» لقب داده است. یکی از مباحث اصلی در آثار سَندیلَوی، نظریۀ حدوث دهری، مبانی و نتایج آن است. او با تأثیر از دیدگاههای کمالالدین سِهالَوی و کتاب العروةالوثقی، ضمن پاسخ به دفاعیات ملاحسن لکهنوی، نظریۀ میرداماد را بتفصیل نقد کرده است. سندیلَوی در مباحثی همچون قاعدۀ «فرعیت»، شبهۀ «جذر اصم» (پارادوکس دروغگو)، جعل، علم الهی و... نیز به دیدگاههای میرداماد توجه کرده است (سَندیلَوی، احمدعلی، بیتا/الف: ر4/ ر17/ ر79؛ همو، 1179: پ12/ ر13؛ همو، بیتا/ب: ر 15/ پ 35؛ همو، بیتا/ج: ر5/ پ19/ ر25).
در این بخش بمنظور تجمیع و تسهیل فهم مطالب، شرح حال هر یک از شخصیتهای پیش گفته در قالب یک نمودار ترسیم شده است. هر نمودار شامل چهاربخش کلی است:
ـ در بخش نخست، لقب، نام و شهرت هریک از شخصیتها، بصورت کامل درج شده است. هدف نویسندگان، نمایش جایگاه اعلام در میان اندیشمندان هندی بوده است، زیرا القاب پیشوندی ـهمچون «ملا»، «مولانا»، «مولوی»، «قاضی» و «شیخ»ـ از رتبۀ علمی و مناصب افراد حکایت میکنند. در این میان، لقب «ملا» ـکه با «علامه» برابر استـ بالاترین جایگاه را داشته و «مولانا» و «مولوی» در مراتب بعدی قرار میگیرند. القاب پسوندی نیز نشاندهندۀ جایگاه سیاسی و اجتماعیِ اندیشمندان هندی هستند و بیان آنها، پیگیری و مطالعۀ گزارشهای تاریخی را تسهیل میکند.
ـ بخش دوم، شامل اطلاعاتی کلی از حیات علمی و معنویِ اعلام است که علاوه بر «محدودۀ تاریخی» و «مذهب»، «وابستگی به فرقههای تصوف» را نیز دربرمیگیرد. جزئیات ارتباط افراد با مدارس محلی و سنتهای متنی نیز، ذیل دو عنوان «مدرسه» و «اتصال به سنت متنمحور» مشخص شدهاند.
ـ بخش سوم، به «محدودۀ جغرافیاییِ» اقامت اندیشمندان در هندوستان اختصاص دارد که در قالب نقشۀ شبهقارۀ هندوستان نشانهگذاری شده است. هدف نویسندگان از تدوین این نگارهها، تسهیل آگاهی از بسآمد مواجهه با میرداماد در جغرافیایِ هندوستان است.
ـ در بخش چهارم، رویارویی شخصیتهای علمی با میرداماد روایت شده است. این روایت مختصر، بر چهار محور استوار است: «رویکرد به میرداماد» که ترکیبی از پایگاه فکریِ هر شخصیت و نحوۀ مواجهۀ او با آراء میرداماد را نشان میدهد؛ «اثرپذیری از آثار میرداماد» که شامل عناوین مؤثر بر اندیشۀ هریک از اندیشمندان است؛ «ارتباط با آراء میرداماد» که مشخص میکند آیا مواجهۀ این اندیشمندان با میرداماد، به سنتهای متنی محدود است یا آثار مستقل آنها را نیز دربرمیگیرد؛ و «مباحث» که شامل فهرستی از مسائل منطقی، فلسفی و کلامی بوده و حیطۀ مواجهۀ اندیشمندان را با میرداماد معین میکند.
3. نمودارها
نمودار 1: محمود جونپوری
نمودار 2: میرزاهد هروی
نمودار 3: محبالله بِهاری
نمودار 4: امانالله بنارسی
نمودار 5: نظامالدین انصاری
نمودار 6: حمدالله سَندیلَوی
نمودار 7: محمدامجد قنوجی
نمودار 8: محمدمبارک گوپامَوی
نمودار 9: احمد عبدالحق سِهالَوی
نمودار 10: عبدالرحمن رحمانی
نمودار 11: کمالالدین سِهالَوی
نمودار 12: کرمالله علوی
نمودار 13: غلامیحیی بِهاری
نمودار 14: غلامنور اورنگآبادی
نمودار 15: محمدبرکت الهآبادی
نمودار 16: محمداعلم سَندیلَوی
نمودار 17: محمدولی سِهالَوی
نمودار 18: محمدحسن سِهالَوی
نمودار 19: محمدعظیم گوپامَوی
نمودار 20: احمدعلی سَندیلَوی
4. تحلیل دادهها
از تحلیل منسجم دادههای تاریخی و متنی در بازۀ قرن یازدهم تا پايان قرن دوازدهم هـ.ق.، بدست میآید که:
ـ تمام شخصیتهای اصلی در سنتهای متنی، دربارۀ میرداماد و دیدگاههای او اظهارنظر کردهاند؛ ازاینرو، بسیاری از شروح، حواشی و حواشیِ حواشی در این سنتها، دنبالههایی از اندیشههای فلسفیِ میرداماد در هندوستان هستند. در بازۀ تاریخیِ این تحقیق، سنتهای متنی سیطرهیی عمیق بر محافل درسی داشتهاند؛ چندان که برغم اقبال اندیشمندان به میرداماد، هیچ شرح و حاشیۀ مستقلی بر آثار او ـهمچون الأفقالمبینـ ، نوشته نشده است.
ـ توجه محافل هندی به اندیشههای میرداماد، پس از تأسیس مدرسۀ «فرنگیمحل» در لکهنو و تثبیت درس نظامی، وسعت و شتاب یافته است، زیرا علاوه بر بنیانگذار این مدرسه، نسل نخست تربیتیافتگان آن نیز به آراء میرداماد توجهی ویژه داشتهاند.
ـ آثار و آراء میرداماد در گسترهیی وسیع از جغرافیای هندوستان مورد توجه بودهاند، اما در میان مناطق گوناگون، شهر لکهنو و توابع آن (محدودۀ کنونیِ ایالت اُتر پَرَدیش)، بیشترین سهم را در مواجهۀ علمی با میرداماد دارند. عامل اصلی در این تمرکز جغرافیایی، استقرار حوزههای اصلیِ تدریس علوم اسلامی در آن ناحیه است.
ـ مواجهه با میرداماد را میتوان در دو جریان تاریخی/ جغرافیایی ترسیم کرد: جریان نخست، اندیشمندان ایرانی هستند که اغلب به مشهورترین اثر او ـیعنی القبساتـ پرداختهاند. بیشتر نمایندگان این جریان، با اتصال تاریخی به شخصیت میرداماد، در زمرۀ شاگردان یا شاگردانِ شاگردان او هستند. جریان دوم که تقریباً ناشناخته است، اندیشمندان هندی را دربرمیگیرد که اغلب به حجیمترین اثر میرداماد ـیعنی الأفقالمبینـ پرداخته و نظریات او را بر اساس متن این کتاب تقریر کردهاند. ببیان دیگر، میتوان هندوستان را خانۀ دوم میرداماد دانست؛ سرزمینی که دانشوَران آن، بیش از هموطنان میر، به الأفقالمبین ارج نهادهاند. پس از الأفقالمبین، دو کتاب القبسات و الإیماضات، دو مرجع اصلیِ اندیشمندان هندوستان در شرح و تقریر نظریات میرداماد بشمار میروند.
ـ آشناییِ اندیشمندان هندی با فلسفۀ میرداماد، با نظریۀ «حدوث دهری» آغاز شده است. نقدهای ملامحمود جونپوری بر بنیادهای طبیعیِ این آموزه در مباحث زمان و حرکت، توجه اندیشمندان متأخر را برانگیخت و مواجهۀ نخستین آنها را با میرداماد، در حوزۀ طبیعیات رقم زد. این مواجهه رفتهرفته به آراء متافیزیکی و سپس، نظریات منطقیِ میرداماد نیز کشیده شد. از آغاز قرن دوازدهم هـ.ق.، طیفی وسیع از نظریات میرداماد در حوزۀ منطق، طبیعیات و مابعدالطبیعه، در میان اندیشمندان هندی مطرح بوده است. از این میان، دو نظریۀ فلسفیِ «حدوث دهری» و «جعل بسیط ماهیت» و دو نظریۀ منطقیِ «اقسام هل بسیط» و «شبهۀ جذر اصم (پارادوکس دروغگو)»، بترتیب بیشترین بسآمد را بخود اختصاص دادهاند.
جمعبندی و نتیجهگیری
اندیشۀ فلسفیِ میرداماد، یکی از نقاط عطف در حضور تاریخیِ آثار و آراء فیلسوفان ایرانی در هندوستان بشمار میرود. مواجهۀ اندیشمندان هندی با نگاشتهها و اندیشههای او، سه دورۀ کلی را سپری کرده است: دورۀ انتقال، دورۀ انتشار و دورۀ تثبیت. در این مقاله، با تمرکز بر دورۀ دوم، نشان دادیم که آثار و آراء میرداماد پس از ورود به جغرافیای شبهقاره، توجه برخی بنیانگذارانِ سنتهای متنی را برانگیخت و بواسطۀ آثار ایشان، در محافل علمیِ هندوستان رواج یافت. تأسیس برنامۀ درس نظامی در آغاز قرن دوازدهم هـ.ق.، به انتشار آثار میرداماد و شهرت او در هندوستان، شتابی بیشتر بخشید. تقریباً تمام چهرههای شناخته شده در سنتهای متنیِ شرح العقائد العضدیة، شرح الهدایة الأثیریة، الشمسالبازغة، الزواهد الثلاثة و سلم العلوم، میرداماد را در جایگاه فیلسوفی صاحبمکتب پذیرفته و در مواجهه با نظریات او، موضع گرفتهاند. این چهرهها با توجهی ویژه به متن الأفقالمبین، القبسات و الإیماضات، آراء میرداماد را در مسائل گوناگون منطقی، طبیعی و مابعدالطبیعی ـهمچون «جعل بسیط ماهیت»، «حدوث دهری»، «اقسام هل بسیط»، «شبهۀ جذر اصم» و...ـ مورد توجه قرار داده و به شرح و نقد آنها پرداختند؛ چنانکه نزاع بر سر دیدگاههای میر، در طول یکونیم قرن، همواره یکی از مباحث اصلی در آثار اندیشمندان هندی بوده است.
این در حالی است که برخی محققان با تکیه بر مدعای مهجوریت فلسفه و غربت شخصیت علمیِ میرداماد، سهم چندانی برای او در تاریخ فلسفۀ اسلامی قائل نیستند. یافتههای مقاله، این مدعا را با چالشی جدی مواجه میکند. تاریخ فلسفه و کلام اسلامی در هندوستان، از میانۀ قرن یازدهم تا پایان قرن دوازدهم هـ.ق.، پیوندی ناگسستنی با آثار و آراء میرداماد دارد و اندیشمندان هندی، بسیاری از آراء خاص او را درخورِ شرح، بسط یا نقد دانستهاند؛ گویی، مهجوریتی در کار نیست و آنچه بنام «غربت» و با ادبیاتی ترحمآمیز به میرداماد نسبت داده میشود، در واقع «غفلتی» است که در بازشناسیِ امتداد فلسفۀ میرداماد در جغرافیای جهان اسلام، از محققان سر زده است.
پینوشتها
[1] این مقاله برگرفته از رسالۀ دکتری فلسفه و کلام اسلامی با عنوان «نظریۀ وجود در فلسفۀ میرداماد بروایت شارح/منتقدانِ هندی (بر بنیاد آراء مفسرانِ الأفقالمبین در قرن سیزدهم هجریقمری)» در دانشگاه تربیت مدرس است.
1. دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران؛ hossein.najafi@modares.ac.ir
[2] . دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران (نویسندۀ مسئول)؛ davood.hosseini@modares.ac.ir
تاریخ دریافت: 12/9/1402 تاریخ پذيرش: 3/10/1402 نوع مقاله: پژوهشی
منابع
آزادبلگرامی، غلامعلی (2015م) سبحة المرجان فی آثار هندستان، تحقیق محمدسعید طریحی، بیروت: الرافدین.
الهآبادی، محمدبرکت بن عبدالرحمن (1249ق) رسالة فی الحدوث الذاتی، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3620.
ـــــــــــ (بیتا) الحاشیة علی حاشیة شرح المواقف، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 1630.
اوجبی، علی (1383) «میرداماد: فیلسوف مشهور و گمنام»، آینۀ میراث، شمارۀ 26، ص64ـ58.
اورنگآبادی، غلامنورمحمد بن سعدالله (بیتا/الف) الحاشیة علی حاشیة الرسالة القطبیة، کتابخانۀ سالار جنگ (حیدرآباد)، نسخۀ شمارۀ 75 (منطق).
ـــــــــــ (بیتا/ب) حاشیة شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3536.
بِهاری، غلامیحیی (1287ق) لواء الهدی فی اللیل و الدجی، کانپور: مطبع نظامی.
ـــــــــــ (بیتا) الحاشیة علی شرح حمد الله علی سلم العلوم، لکهنو: مطبع محمدی.
بِهاری، محبالله بن عبدالشکور؛ گوپامَوی، محمدمبارک بن محمددائم (1887م) سلم العلوم مع شرح القاضی مبارک و مِنهیاته، کازان: المطبعة الملکیة.
ثبوت، اکبر (۱۳۷۵) مدارس اسلامیِ هند در طول تاریخ و جایگاه فرهنگ ایران در آنها، دهلی نو: رایزنیِ فرهنگیِ جمهوری اسلامی در هند.
ـــــــــــ (۱۳۷۸) «مقدمهای بر شرحالهدایه صدرا»، نشریۀ حوزه، دورۀ 16، شمارۀ 92، ص250ـ191.
ـــــــــــ (۱۳۸۰) فیلسوف شیرازی در هند، تهران: هرمس.
جونپوری، ملامحمود بن محمد (1308ق) الشمسالبازغة، دهلی: مطبعة مصطفائی.
حبشی، عبدالله محمد (بیتا) جامع الشروح و الحواشی، أبوظبي: المجمع الثقافي.
حسنی لکهنوی، عبدالحی (1403ق) الثقافة الإسلامیة فی الهند (معارف العوارف فی أنواع العلوم و المعارف)، تحقیق علی حسنی ندوی، دمشق: مجمع اللغة العربیة.
ـــــــــــ (1420ق) نُزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر (الإعلام بمن فی تاریخ الهند من الأعلام)، مجموعۀ 8 جلدی، بیروت: دار ابنحزم.
خان، عبدالسلام (۱۹۹۶م) بر صغیر کے علمائے معقولات اور ان کی تصنیفات، پٹنه: خدابخش اورینٹل پبلک لائبریری.
راهی، اختر (۱۹۷۸م) تذکرة مصنفین درس نظامی، لاهور: مکتبة رحمانیة.
رحمانی، عبدالرحمن بن عبدالرسول (بیتا) الحاشیة علی شرح العقائد العضدیة، کتابخانۀ ملی بریتانیا (لندن)، نسخۀ شمارۀ 1987 (دیوان الهند).
سَندیلَوی، احمدعلی بن فتحالله (1179ق) الحاشیة علی حاشیة الرسالة القطبیة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3325.
ـــــــــــ (بیتا/الف) شرح سلم العلوم، کتابخانه سلطنتی (بوهار)، نسخۀ شمارۀ 305.
ـــــــــــ (بیتا/ب) الحاشیة علی حاشیة شرح التهذیب، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3369.
ـــــــــــ (بیتا/ج) الحاشیة علی حاشیة شرح المواقف، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 1639.
سَندیلَوی، حمدالله بن شکرالله (1328ق) شرح سلم العلوم، کانپور: مطبع نظامی.
ـــــــــــ (بیتا/الف) حاشیة الشمس البازغة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3619.
ـــــــــــ (بیتا/ب) حاشیة شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3561.
سَندیلَوی، محمداعلم بن محمدشاکر (بیتا/الف) الحاشیة البسیطة علی شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ سلطنتی (بوهار)، نسخۀ شمارۀ 335.
ـــــــــــ (بیتا/ب) الحاشیة الوسیطة علی شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3566.
ـــــــــــ (بیتا/ج) قسط اللبیب و حظ الأدیب، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3602.
سِهالَوی، احمد عبدالحق بن محمدسعید (1242ق) سدة العلوم فی شرح سلم العلوم، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3403.
ـــــــــــ (بیتا) الحاشیة علی حاشیة شرح المواقف، کتابخانۀ ملی (تهران)، نسخۀ شمارۀ 2143.1.
سِهالَوی، کمالالدین بن محمددولت (1253ق) العروةالوثقی، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 1782.
ـــــــــــ (1314ق) الحاشیة الکمالیة علی شرح العقائد العضدیة، لکهنو: مطبع یوسفی.
سِهالَوی، محمدحسن بن غلاممصطفی (1314ق) شرح سلم العلوم، لکهنو: مطبع یوسفی.
ـــــــــــ (بیتا/الف) الحاشیة علی حاشیة شرح المواقف، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 1634.
ـــــــــــ (بیتا/ب) حاشیة الشمس البازغة، کتابخانۀ سلطنتی (بوهار)، نسخۀ شمارۀ 334.
ـــــــــــ (بیتا/ج) حاشیة شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3571.
سِهالَوی، محمدولی بن غلاممصطفی (1147ق) الحاشیة علی حاشیة شرح التهذیب، کتابخانۀ خدابخش (پتنه)، نسخۀ شمارۀ 3537.
ـــــــــــ (1196ق) شرح سلم العلوم، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3430.
ـــــــــــ (بیتا) الحاشیة علی حاشیة شرح المواقف، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 1637.
سِهالَوی، نظامالدینمحمد بن قطبالدین (1174ق) حاشیة شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ سلطنتی (بوهار)، نسخۀ شمارۀ 324.1.
ـــــــــــ (1314ق) الحاشیة النظامیة علی شرح العقائد العضدیة، لکهنو: مطبع یوسفی.
ـــــــــــ (بیتا) حاشیة الشمس البازغة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3618.
عباس رضوی، سیداطهر (۱۳۶۰) «تأثیر حکمت اشراق و فلسفۀ میرباقر داماد و ملاصدرا در شبهقارۀ هند و پاکستان»، جاویدان خرد، شمارۀ 8، ص39ـ27.
علوی، کرمالله (1314ق) حاشیة شرح العقائد العضدیة، لکهنو: مطبع یوسفی.
قنوجی، محمدامجد بن فیضالله (1247ق) حاشیة شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3561.
گوپامَوی، محمدعظیم بن کفایةالله (بیتا/الف) حاشیة شرح هدایة الحکمة، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 3564.
ـــــــــــ (بیتا/ب) شرح سلم العلوم، کتابخانه گنجبخش (راولپندی)، نسخۀ شمارۀ 10324.
گوپامَوی، محمدمبارک بن محمددائم (1188ق) الحاشیة علی حاشیة شرح المواقف، کتابخانۀ رضا (رامپور)، نسخۀ شمارۀ 1628.
ـــــــــــ (بیتا) الحاشیة علی حاشیة شرح التهذیب، کتابخانۀ ملی (تهران)، نسخۀ شمارۀ 28372.
موسوی، موسی (1393) «الداماد: الفیلسوف المغمور»، البلاغ، شمارۀ 4، ص42ـ37.
ندوی، محمداسماعیل (1970م) تاريخ الصلات بين الهند و البلاد العربية، بیروت: دار الفتح.
هرَوی، محمدزاهد بن محمداسلم (1293ق) حاشیة شرح المواقف، لکهنو: مطبع منشی نولکشور.
ـــــــــــ (1305ق) حاشیة شرح التهذیب، تصحیح عباس بلغاریجبلستانی، کازان: المطبعة الملکیة.
ـــــــــــ (1420ق) شرح الرسالة المعمولة فی التصور و التصدیق، تصحیح مهدی شریعتی، قم: مکتبة الشهيد شريعتي.
Ahmad, M. G. Z. (1946). The contribution of Indo-Pakistan to Arabic literature (from ancient times to 1857). Jullundur: Maktaba-i Din-o-Danesh.
Ahmed, A. Q. (2013). Post-classical philosophical commentaries/glosses: innovation in the margins. Oriens. vol. 41, no. 3-4, pp. 317-348.
-----. (2020). The Mawāqif of ʿAḍud al-Dīn al-Ījī, in India. A. Shihadeh & J. Thiele (eds.). philosophical theology in Islam. Leiden: Brill, pp. 397-412.
-----. (2022). Palimpsests of themselves: logic and commentary in postclassical Muslim South Asia, Oakland, CA: University of California Press.
Corbin, H. (1964). Histoire de la philosophie islamique. Paris: Gallimard.
El-Rouayheb, Kh. (2019). The development of Arabic logic (1200–1800). Basel: Schwabe Verlag.
Rizvi, S. H. (2011). Mīr Dāmād in India: Islamic philosophical traditions and the problem of Creation. Journal of the American Oriental Society. vol. 131, no. 1, pp. 9-23.
[1] . مراد از «هندوستان»، «شبهقاره» و «جنوب آسیا» در این مقاله، محدودۀ تاریخیِ این سرزمین، پیش از سال 1947 میلادی است که جغرافیای کنونیِ کشورهای هند، پاکستان، بنگلادش، سریلانکا و بخشهایی از افغانستان را دربرمیگیرد. «هندی» نیز بر اهالی هندوستان اطلاق میشود.
[2] . نویسندگان جزئیات دورههای «انتقال» و «تثبیت» را در دو مقالۀ دیگر بررسی کردهاند؛ «واسطههای انتقال آثار و آراء میرداماد به هندوستان» (در دست انتشار) و «فلسفۀ میرداماد در هندوستان: از قرن سیزدهم تا میانۀ قرن چهاردهم هجریقمری» (در دست انتشار).
[3] . مداخل این بخش تنها اندیشمندان متصل به سنتهای متنی را دربرمیگیرند؛ درحالیکه مواجهۀ اهل هندوستان با میرداماد، به این سنتها محدود نمیشود. بعضی دیگر از اندیشمندان هندی نیز برغم جدایی از سنتهای متنی، با آثار و آراء میرداماد ارتباطی وثیق داشتهاند که در مجالی مناسب دربارۀ آنها سخن خواهیم گفت.
[4] . سَندیلوی پیش از نظامالدین سِهالَوی درگذشته، اما بسبب وابستگیش به درس نظامی و مدرسۀ فرنگیمحل، پس از استاد معرفی شده است.