گفتار/ سخنراني ديوتيما در محاوره ميهماني (همگسارش) افلاطون از جمله مهمترين سخنان وي در آثارش است. نوشتار حاضر، بطور خاص، واپسين عبارات ديوتيما در اين سخنراني را مورد بررسي قرار ميدهد؛ عباراتي که تمرکزشان بر روي رابطه ميان نيکبختي و اندرنگري امر زيبا استوار است. ديوتيما ادعا ميکند که وقتي فيلسوف يا عاشق (در اينجا عاشق سوفيا) به اوج قلة صعود خود رسيده و شروع به اندرنگري صورت زيبا ميکند، تنها در اينجاست که اين اندرنگري صورت زيبا، براي وي فضيلت، نيکبختي و ناميرايي حقيقي را به ارمغان ميآورد. اما چگونه بايد اين ادعا را تفسير کرد؟ هدف نوشتار حاضر نشان دادن اين نکتة تفسيري است که برداشت افلاطون از معناي اندرنگري صورت زيبا را بايد در بستر برنامهيي اخلاقي، سياسي و در ارتباط با زندگي عملي يک شهروند دريافت و نه صرفاً در قالب برداشتي يکسره انتزاعي و نظري. در بخش نخست اين نوشتار، مسئلة مورد نظر با بررسي قسمتهاي گوناگون سخنان ديوتيما تقرير ميگردد و در بخش دوم، با توجه خاص به سخنراني آلکيبيادس نشان داده ميشود که براي فهم برداشت افلاطون از مسئله بايد به زواياي گوناگون اين سخنراني توجهي خاص مبذول داشت و نهايتاً در نتيجهگيري تفسير مؤلف بر اساس خوانشي کلي از محاوره ميهماني و بطور خاص شخصيت آلکيبيادس و سخنان وي، از واپسين عبارات ديوتيما ارائه ميگردد.
|