زمینههای تاریخی نظریۀ معاد جسمانی در اندیشۀ میرداماد
محورهای موضوعی : ریشهشناسی مکاتب و آراء فلسفی در ادوار قدیم و جدید
1 - استادیار گروه فلسفه علوم انسانی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ایران
کلید واژه: معاد جسمانی, معاد جسمانی طبیعی, میرداماد, هویت بدن, اصالت ماهیت,
چکیده مقاله :
معاد حقیقتی است که همة ادیان الهی و بسیاری از نظامهای فلسفی واقعگرا به تبیین آن اهمیت میدهند. بررسی تاریخی این امر در فلسفة اسلامی میتواند از زوایای مختلف، شگفتیهایی جدید برای محققان فلسفه بهارمغان آورد. بر اساس دیدگاه عمومی، نظریة معاد جسمانی بشکل فلسفی، با ملاصدرا آغاز شد. اما طبق شواهدی که در این نوشتار ارائه میگردد، میرداماد ازجمله اندیشمندانی است که نهتنها به بیان معاد روحانی پرداخته، بلکه دربارة کیفیت معاد جسمانی نیز سخن گفته است. این امر گواه آنست که تاریخ نظریة معاد جسمانی بر اساس اصول فلسفی، به پیش از ملاصدرا بازمیگردد؛ بویژه اینکه معاد جسمانییی که میرداماد به آن قائل است، نه معاد جسمانی با جسم برزخی یا مثالی، بلکه معاد جسمانی با بدن طبیعی انسان است. او در تعبیری دیگر، این نوع از معاد را «حشر جسدانی» نیز خوانده است. اما آنچه در اینجا اهمیت دارد عناصر فکرییی است که میرداماد برای تبیین این معاد در نظام فلسفی خود بخدمت گرفته است؛ ازجمله، تفکیکی که وی از حیثیات مختلف بدن ارائه کرده، و همچنین نحوة پیوند نفس با هر یک از این حیثیات بدن. هنگام مرگ، بخشی از این پیوند گسسته میشود، اما رابطة بدن با نفس بکلی قطع نمیگردد؛ همین امر، معیار بازگشت نفس به بدن و معاد جسمانی است.
All divine religions and several realist philosophical systems attach great importance to explaining resurrection as a truth. The historical study of this point from different aspects in Islamic philosophy can result in the emergence of a number of new wonders for researchers in the field of philosophy. Based on the general view, the theory of corporeal resurrection in philosophy began with Mullā Ṣadrā. However, according to the proofs presented in this paper, Mīr Dāmād is one of the thinkers who not only discussed spiritual resurrection but also spoke of the quality of corporeal resurrection. This indicates that the theory of corporeal resurrection based on philosophical principles dates back to the time before Mullā Ṣadrā particularly because the corporeal resurrection that Mīr Dāmād believes in is not actualized with purgatorial or Ideal body but with the human natural body. In another place, he calls this kind of resurrection “revivification of bodies”. Nevertheless, what is important here is the philosophical elements that Mīr Dāmād employs to explain this kind of resurrection in his own philosophical system, including his division of different bodily modes and the quality of the soul’s unity with each of these modes. He also states that at the time of death, a part of this unity is broken but the body’s relation with the soul is not completely severed. This is the criterion for the return of the soul to the body and corporeal resurrection.
آشتیانی، جلالالدین (1381) شرح بر زاد المسافر، قم: بوستان کتاب.
ابن¬سینا (1376) الإلهیات من کتاب الشفاء، تحقیق حسن حسنزاده آملی قم: دفتر تبليغات اسلامی.
انصاری خزرجی، عبداللّه محمد بن المكرم (بیتا) لسان العرب، نرمافزار نور.
فاضل تونی، محمدحسین (1386) الهيّات؛ مجموعه رسائل عرفانی و فلسفی، قم: مطبوعات دينی.
طوسی، خواجه نصیرالدین (1384) شرح الاشارات و التنبیهات، قم: مطبوعات دینی.
لاهیجی، عبدالرزاق (1383) گوهر مراد، تهران: نشر سايه.
میرداماد، سیدمحمدباقر (1374) القبسات، تهران: دانشگاه تهران.
میرداماد، سیدمحمدباقر (1380) جذوات و مواقیت، تهران: ميراث مکتوب.
Spalding, K. L. et.al. (2013). Dynamics of Hippocampal Neurogenesis in Adult Humans. Cell, vol. 153, no. 6, pp. 1219-1227.