يادداشت سردبير
محورهای موضوعی :
1 - استاد گروه فلسفه، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
کلید واژه: جاویدان خرد, تاریخ فلسفه نویسی, حکمت خالده,
چکیده مقاله :
خرد جاویدان نام اثری است که بنا بر گزارش ابوعلی مسکویه (ت. 421ق) در کتاب آداب العَرَب و الفُرس، بخشی از آن طی جستجوی بسیار در شهر مدائن ـیا شهری دیگر از ولایات فارسـ بدست وی رسیده و سپس به ترجمة آن از زبان پهلوی اقدام نموده است. کتاب ابوعلی مسکویه در سال 1952 توسط محقق مصری، عبدالرحمن بدوی با عنوان حکمت خالده ترجمه و نشر گردیده و طی آن، جریان کشف نسخة اصلی توسط ابوعلی مسکویه بتفصیل بیان شده است. بگفتة مؤلف، خرد جاویدان منسوب به «هوشنگ پیشدادی»، پادشاهی از سلسلة پیشدادیان، جانشین کیومرث و قبل از پادشاهی طهمورث است که بمدت حدوداً چهل سال، سلطنت او برقرار بود و هموست که بروایت اوستا و دیگر متون کهن پارسی، مانند شاهنامه، آهن و آهنگری و شیوه¬های حکومت و شهرنشینی را به آدمیان تعلیم داده است. همچنین تأسیس دو شهر بابل و شوش را بدو نسبت داده¬اند. بگزارش طبری، نسب هوشنگ با چهار واسطه به نوح نبی(ع) برمیگردد و از فرزندان «سام» شمرده شده است. هوشنگ و کتاب او فقط نمونه¬یی از دهها نام و چهرة تاریخیـاسطوره¬یی ایران¬زمین است که مجموعۀ اسناد و مدارک موجود، آگاهی تفصیلی چندانی دربارة شخصیت و موقعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آنها در اختیار ما قرار نمیدهند. موضوع اصلی خرد جاویدان، حکمت عملی و قواعد کلی آن است و ابن-مسکویه در دیگر آثار خود، مانند تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق و تجارب الامم نیز به این بحث پرداخته است. در این آثار از عقلی سخن بمیان آمده که میان تمامی آدمیان و اقوام و ملل مشترک است و قواعد و احکام آن، به تحصیل سعادت حقیقی می¬انجامد. دربارة وجوه تاریخی، افسانه¬یی، ادبی و زبان¬شناختی شخصیتهای فوق و آثار و اقوال آنها، پژوهشها و اظهارنظرهای گوناگونی صورت گرفته که اکنون محل بحث ما در اینجا نیست. پرسشهای ما در اصل از سنخ تاریخ تفکر و تاریخ فلسفه است؛ پرسشهایی مانند اینکه ابوعلی مسکویه از کدامین خرد سخن گفته که قواعد و احکام آن میان تمامی ابناء بشر یکسان است؟ چرا و چگونه چنین خِردی به سعادت حقیقی رهنمون میشود؟ این خِرد با میراث و سنت ایرانی و آموزه¬های کهن پارسی چه نسبتی دارد؟ حدود دو قرن پس از ابوعلی مسکویه، شیخ مقتول، شهاب¬الدین سهروردی، در آثاری چون حکمة الاشراق و المشارع والمطارحات، ضمن برشمردن شاخه¬های غربی و شرقی «خمیرۀ ازلی حکمت»، بنیاد آموزه¬های هرمس حکیم در غرب و یونان را همانا «حکمت خسروانی» و «حکیمان فُرس» معرفی میکند. پیرامون این موضوع نیز پژوهشهای بسیاری صورت گرفته و میگیرد، لیکن حقیقت حکمت ایرانی و ابعاد و زوایای آن، همچنان دارای ابهامات فراوانی است؛ بویژه آنکه وجه تمایز ـو البته رُجحان و اولویت آنـ نسبت به سایر سنتها و مسالک شرقی در هند و چین و مصر و بین¬النهرین، چندان روشن نیست. سرانجام اینکه، با لحاظ نقش بیبدیل مقام نبوت و تعلیمات انبیای الهی (ع) در تعلیم و بسط حکمت راستین ـکه بسیاری از حکما بر آن اتفاق¬نظر دارندـ بیان نسبت حکمت ایرانی با شجرة نبوت و بویژه تعیین گاهشمار آن، بمنظور فهم سیر و تطور تاریخی و مناسبات فی ما بین، از اهمیت دو چندان برخوردار است. بنظر میرسد در نخستین گام، مطالعه و تصحیح انتقادی منابعی چون تراجم و رجال و متون عقایدنگارانه ـکه تعدادشان نیز اندک نیستـ برای گشودن بابی جدید در اینباره ضرورت دارد.
خرد جاویدان نام اثری است که بنا بر گزارش ابوعلی مسکویه (ت. 421ق) در کتاب آداب العَرَب و الفُرس، بخشی از آن طی جستجوی بسیار در شهر مدائن ـیا شهری دیگر از ولایات فارسـ بدست وی رسیده و سپس به ترجمة آن از زبان پهلوی اقدام نموده است. کتاب ابوعلی مسکویه در سال 1952 توسط محقق مصری، عبدالرحمن بدوی با عنوان حکمت خالده ترجمه و نشر گردیده و طی آن، جریان کشف نسخة اصلی توسط ابوعلی مسکویه بتفصیل بیان شده است. بگفتة مؤلف، خرد جاویدان منسوب به «هوشنگ پیشدادی»، پادشاهی از سلسلة پیشدادیان، جانشین کیومرث و قبل از پادشاهی طهمورث است که بمدت حدوداً چهل سال، سلطنت او برقرار بود و هموست که بروایت اوستا و دیگر متون کهن پارسی، مانند شاهنامه، آهن و آهنگری و شیوه¬های حکومت و شهرنشینی را به آدمیان تعلیم داده است. همچنین تأسیس دو شهر بابل و شوش را بدو نسبت داده¬اند. بگزارش طبری، نسب هوشنگ با چهار واسطه به نوح نبی(ع) برمیگردد و از فرزندان «سام» شمرده شده است. هوشنگ و کتاب او فقط نمونه¬یی از دهها نام و چهرة تاریخیـاسطوره¬یی ایران¬زمین است که مجموعۀ اسناد و مدارک موجود، آگاهی تفصیلی چندانی دربارة شخصیت و موقعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آنها در اختیار ما قرار نمیدهند. موضوع اصلی خرد جاویدان، حکمت عملی و قواعد کلی آن است و ابن-مسکویه در دیگر آثار خود، مانند تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق و تجارب الامم نیز به این بحث پرداخته است. در این آثار از عقلی سخن بمیان آمده که میان تمامی آدمیان و اقوام و ملل مشترک است و قواعد و احکام آن، به تحصیل سعادت حقیقی می¬انجامد. دربارة وجوه تاریخی، افسانه¬یی، ادبی و زبان¬شناختی شخصیتهای فوق و آثار و اقوال آنها، پژوهشها و اظهارنظرهای گوناگونی صورت گرفته که اکنون محل بحث ما در اینجا نیست. پرسشهای ما در اصل از سنخ تاریخ تفکر و تاریخ فلسفه است؛ پرسشهایی مانند اینکه ابوعلی مسکویه از کدامین خرد سخن گفته که قواعد و احکام آن میان تمامی ابناء بشر یکسان است؟ چرا و چگونه چنین خِردی به سعادت حقیقی رهنمون میشود؟ این خِرد با میراث و سنت ایرانی و آموزه¬های کهن پارسی چه نسبتی دارد؟ حدود دو قرن پس از ابوعلی مسکویه، شیخ مقتول، شهاب¬الدین سهروردی، در آثاری چون حکمة الاشراق و المشارع والمطارحات، ضمن برشمردن شاخه¬های غربی و شرقی «خمیرۀ ازلی حکمت»، بنیاد آموزه¬های هرمس حکیم در غرب و یونان را همانا «حکمت خسروانی» و «حکیمان فُرس» معرفی میکند. پیرامون این موضوع نیز پژوهشهای بسیاری صورت گرفته و میگیرد، لیکن حقیقت حکمت ایرانی و ابعاد و زوایای آن، همچنان دارای ابهامات فراوانی است؛ بویژه آنکه وجه تمایز ـو البته رُجحان و اولویت آنـ نسبت به سایر سنتها و مسالک شرقی در هند و چین و مصر و بین¬النهرین، چندان روشن نیست. سرانجام اینکه، با لحاظ نقش بیبدیل مقام نبوت و تعلیمات انبیای الهی (ع) در تعلیم و بسط حکمت راستین ـکه بسیاری از حکما بر آن اتفاق¬نظر دارندـ بیان نسبت حکمت ایرانی با شجرة نبوت و بویژه تعیین گاهشمار آن، بمنظور فهم سیر و تطور تاریخی و مناسبات فی ما بین، از اهمیت دو چندان برخوردار است. بنظر میرسد در نخستین گام، مطالعه و تصحیح انتقادی منابعی چون تراجم و رجال و متون عقایدنگارانه ـکه تعدادشان نیز اندک نیستـ برای گشودن بابی جدید در اینباره ضرورت دارد.
کلباسی اشتری، حسین (1403) یادداشت سردبیر، فصلنامه تاریخ فلسفه، شماره 59.
يادداشت سردبير
خرد جاویدان نام اثری است که بنا بر گزارش ابوعلی مسکویه (ت. 421ق) در کتاب آداب العَرَب و الفُرس، بخشی از آن طی جستجوی بسیار در شهر مدائن ـیا شهری دیگر از ولایات فارسـ بدست وی رسیده و سپس به ترجمة آن از زبان پهلوی اقدام نموده است. کتاب ابوعلی مسکویه در سال 1952 توسط محقق مصری، عبدالرحمن بدوی با عنوان حکمت خالده ترجمه و نشر گردیده و طی آن، جریان کشف نسخة اصلی توسط ابوعلی مسکویه بتفصیل بیان شده است. بگفتة مؤلف، خرد جاویدان منسوب به «هوشنگ پیشدادی»، پادشاهی از سلسلة پیشدادیان، جانشین کیومرث و قبل از پادشاهی طهمورث است که بمدت حدوداً چهل سال، سلطنت او برقرار بود و هموست که بروایت اوستا و دیگر متون کهن پارسی، مانند شاهنامه، آهن و آهنگری و شیوههای حکومت و شهرنشینی را به آدمیان تعلیم داده است. همچنین تأسیس دو شهر بابل و شوش را بدو نسبت دادهاند.
بگزارش طبری، نسب هوشنگ با چهار واسطه به نوح نبی(ع) برمیگردد و از فرزندان «سام» شمرده شده است. هوشنگ و کتاب او فقط نمونهیی از دهها نام و چهرة تاریخیـاسطورهیی ایرانزمین است که مجموعۀ اسناد و مدارک موجود، آگاهی تفصیلی چندانی دربارة شخصیت و موقعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آنها در اختیار ما قرار نمیدهند.
موضوع اصلی خرد جاویدان، حکمت عملی و قواعد کلی آن است و ابنمسکویه در دیگر آثار خود، مانند تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق و تجارب الامم نیز به این بحث پرداخته است. در این آثار از عقلی سخن بمیان آمده که میان تمامی آدمیان و اقوام و ملل مشترک است و قواعد و احکام آن، به تحصیل سعادت حقیقی میانجامد.
دربارة وجوه تاریخی، افسانهیی، ادبی و زبانشناختی شخصیتهای فوق و آثار و اقوال آنها، پژوهشها و اظهارنظرهای گوناگونی صورت گرفته که اکنون محل بحث ما در اینجا نیست. پرسشهای ما در اصل از سنخ تاریخ تفکر و تاریخ فلسفه است؛ پرسشهایی مانند اینکه ابوعلی مسکویه از کدامین خرد سخن گفته که قواعد و احکام آن میان تمامی ابناء بشر یکسان است؟ چرا و چگونه چنین خِردی به سعادت حقیقی رهنمون میشود؟ این خِرد با میراث و سنت ایرانی و آموزههای کهن پارسی چه نسبتی دارد؟
حدود دو قرن پس از ابوعلی مسکویه، شیخ مقتول، شهابالدین سهروردی، در آثاری چون حکمة الاشراق و المشارع والمطارحات، ضمن برشمردن شاخههای غربی و شرقی «خمیرۀ ازلی حکمت»، بنیاد آموزههای هرمس حکیم در غرب و یونان را همانا «حکمت خسروانی» و «حکیمان فُرس» معرفی میکند. پیرامون این موضوع نیز پژوهشهای بسیاری صورت گرفته و میگیرد، لیکن حقیقت حکمت ایرانی و ابعاد و زوایای آن، همچنان دارای ابهامات فراوانی است؛ بویژه آنکه وجه تمایز ـو البته رُجحان و اولویت آنـ نسبت به سایر سنتها و مسالک شرقی در هند و چین و مصر و بینالنهرین، چندان روشن نیست.
سرانجام اینکه، با لحاظ نقش بیبدیل مقام نبوت و تعلیمات انبیای الهی (ع) در تعلیم و بسط حکمت راستین ـکه بسیاری از حکما بر آن اتفاقنظر دارندـ بیان نسبت حکمت ایرانی با شجرة نبوت و بویژه تعیین گاهشمار آن، بمنظور فهم سیر و تطور تاریخی و مناسبات فی ما بین، از اهمیت دو چندان برخوردار است. بنظر میرسد در نخستین گام، مطالعه و تصحیح انتقادی منابعی چون تراجم و رجال و متون عقایدنگارانه ـکه تعدادشان نیز اندک نیستـ برای گشودن بابی جدید در اینباره ضرورت دارد.
سردبير