سرچشمههاي انديشه بهمن يا صادر اول شيخاشراق
محورهای موضوعی : ریشهشناسی مکاتب و آراء فلسفی در ادوار قدیم و جدیدناديا مفتوني 1 * , مرتضي درودي جوان 2
1 - دانشکده الهیات
2 - دانشگاه علامه طباطبايي
کلید واژه: سهروردي امشاسپندان بهمن عقل اول صادر اول ,
چکیده مقاله :
آراء شيخاشراق را در انديشههاي ايران باستان ميتوان جست. يکي از اين آراء، اعتقاد به بهمن يا صادر اول است. نوشتار حاضر با روش تحليل محتوا، در پي احصاء و تحليل ميزان آثار مستقيم و غيرمستقيم بهمن که در باور مزديسنان برترين فروزة اهورامزدا بشمار ميرود، در آثار شيخاشراق است. پس از استقراء ويژگيهاي عمومي و اختصاصي بهمن با رجوع به منابع مزدايي همچون اوستا و بندهش، به جستجوي اين ويژگيها در آثار سهروردي پرداختيم. با کاوش در تمامي آثار شيخاشراق، همة مواردي را که ضمن آنها بصراحت از امشاسپند بهمن ياد شده و نيز تمامي مواردي که ويژگيهاي عمومي و اختصاصي آن را دربردارند، استخراج و شمارش کرديم و پس از محاسبة ميزان فراواني و بسامد ويژگيها و نشانههاي موجود، به تحليل محتوايي و مفهومي آنها پرداختيم. در اين پژوهش، نتايجي همچون مشخص شدن تعداد اشارات مستقيم به امشاسپند بهمن، ذکر بهمن بعنوان صادر اول يا عقل اول و سرسلسلة عقول طولي برخلاف ساير امشاسپندان با نظر به کارکرد ربالنوعي آنها، اجتماع قويترين نشانههاي حضور بهمن در متون فارسي و در ضمن يادکرد از قهرمانان اساطيري ايراني و موارد ديگر بدست آمد. در اين ميان، بيشترين بسامد در بين خصوصيات عمومي و اختصاصي بهمن يا صادر اول به ويژگي پيوند با ساير امشاسپندان مربوط است؛ زيرا همة نشانههاي امشاسپند بهمن از اين خصوصيت برخوردارند. نتيجه اين خصوصيت، همراهي همة نشانههاي امشاسپند با يكديگر و نيز سامانمندي در بين آنهاست كه اين يافته خود دليلي بر تأييد مسئله محوري اين تحقيق مبني بر توجه ويژه به معاني و كاركردهاي امشاسپندان بنظر ميرسد.
The views of Suhrawardi can be traced in the philosophy of ancient Iran. One of such views was the belief in Bahman or the first emanated. Following the method of content analysis, the authors have extracted and examined the overt and covert effects of Bahman, which is considered to be the most supreme manifestation of Ahura Mazda in the view of Zoroastrians, in Suhrawardi’s works. After deducing the general and specific features of Bahman based on Zoroastrian sources, such as Avesta and Bundahishn, they have tried to locate them in Suhrawardi’s books. Following a thorough study of all of his works, they have extracted and counted all the direct references to Amesha Spenta and all the cases referring to the general and particular features of Bahman. After calculating the related frequencies, they have carried out a content analysis and conceptual study of the existing features and signs. The findings of this study reveal the number of direct references to AmeshaSpentaBahman in the studied texts. Moreover, they show that the term Bahman is used in the same sense as the first emanated or the First Intellect and, in contrast to other AmeshaSpenta, as the head of vertical intellects based on their archetypal functions. The writers also conclude that Suhrawardi’s books contain the largest collection of references to Bahman among all Persian texts, while reminiscing some of the Iranian mythological heroes. Among the general and particular features of Bahman or the first emanated, its unity with other AmeshaSpenta has the highest frequency. This is because all signs of AmeshaSpenta enjoy this characteristic, the outcomes of which include the coexistence of all signs of AmeshaSpenta with each other and the organization dominating them. This finding by itself demonstrates that Suhrawardi pays particular attention to the meanings and functions of AmeshaSpenta in his works.
آموزگار، ژاله؛ تفضلي، احمد، اسطوره زندگي زردشت، تهران، نشرچشمه، 1374.
آموزگار، ژاله، تاريخ اساطير ايران، تهران، انتشارات سمت، 1385.
اعتماد مقدم، عليقلي، آيين و رسمهاي ايـرانيان بـاستان بـر بنياد شاهنامة فردوسي، تهران، ادارة کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر، 2535.
اکبري مفاخر، آرش، «هستيشناسي ديوان در حماسههاي ملي بر پاية شاهنامة فردوسي»، کاوشنامة زبان و ادبيات فارسي، ش21، 1389.
امام، سيد محمدکاظم، فلسفه در ايران باستان و مـباني حـکمة الاشـراق و افکار و آثار و تاريخچه زندگاني سهروردي، تهران، بـنياد نيکوکاري نورياني، 1353.
اوشيدري، جهانگير، دانشنامة مزديسنا، تهران، نشر مرکز، 1371.
ايراني، دينشاه، فلسفة ايران باستان، تهران، انتشارات فروهر، چ5، 1361.
بويس، مري، تاريخ کيش زرتشت، ترجمه همايون صنعتيزاده، تهران، انتشارات طوس، چ2، 1376.
بويس، مري، زرتشتيان، باورها و آداب ديني آنها، ويراست دوم، ترجمه عسکر بهرامي، تهران، انتشارات ققنوس، چ9، 1386.
بهار، مهرداد، اديان آسيايي، تهران، نشر چشمه، چ2، 1375.
بهار، مهرداد، جستاري چند در فرهنگ ايران، تهران، انتشارات فکر روز، چ3، 1376.
بهار، مهرداد، بندهش، تهران، انتشارات طوس، چ2، 1380.
بهار، مهرداد، پژوهشي در اساطير ايران، تهران، انتشارات آگاه، چ6، 1386.
بيروني، ابوريحان، آثـار البـاقيه، ترجمه اکبر داناسرشت صيرفي، تهران، کتابخانه خيام، 1352.
پانوسي، استفان، تأثير فرهنگ و جهانبيني ايراني بر افلاطون، تهران، مؤسسة پژوهشي حکمت و فلسفة ايران، 1381.
پورداود، ابراهيم، گاتاها، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1354.
پورداود، ابراهيم، يشتها، بکوشش ابـراهيم فـرهوش، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ج1، چ3، 1356.
ثاقبفر، مرتضي، شاهنامة فـردوسي و فلسفة تاريخ ايران، تهران، انتشارات معين، 1377.
خورشيديان، اردشير، جهانبيني اشو زرتشت، پيامآور ايراني، تهران، انتشارات فروهر، چ1، 1383.
دورانت، ويل، تاريخ تمدن، ترجمة احـمد آرام و ع. پاشـايي و امير حسين آريانپور، ج1، بيتا.
دوستخواه، جليل، گزارش و پژوهش اوستا، تهران، انتشارات مرواريد، چ10، 1385.
زنر، اُرسي، تعاليم مغان، ترجمه فريدون بدرهاي، تهران، انتشارات توس، 1377.
ساموئل نيبرگ، هنريک، دينهاي ايران باستان، ترجمه سيفالدين نجمآبادي، تهران، مرکز ايـراني مطالعة فرهنگها، 1355.
سجادي، سيد جعفر، شهابالدين سهروردي و سيري در فـلسفة اشـراق، تهران، انتشارات فلسفه، 1363.
سخايي، مژگان، «آموزة توحيد در دين زرتشتي»، نشرية حکمت سينوي، ش23، 1382.
سرکاراتي، بهمن، «بنيان اساطيري حماسه ملي ايران»، نشرية دانشکدة ادبيات و علوم انساني تبريز، ش 125، بهار 1357.
سهروردي، شهابالدين يحيي، مجموعة مصنفات شيخاشراق، تصحيح نجفقلي حبيبي و هانري کربن، تهران، انتشارات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، ج1ـ 4، 1372.
شريف، ميان محمد، تاريخ فلسفه در اسلام، تهران، مرکز نشر دانـشگاهي، ج2، 1365.
شير خدايي، مليحه؛ قنبري، بخشعلي، «نامهاي اهورامزدا در اوستا»، نشرية پژوهشنامة اديان، ش 12، پاييز1391.
طباطبائي، سيد جواد، درآمدي فلسفي بر تاريخ انديشة سياسي در ايران، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1368.
عاليخاني، بابک، بررسي لطايف عرفاني در نصوص عتيق اوستايي، تهران، انتشارات هرمس، 1379.
عاليخاني، بابک، «مسالک سبعه، حکمة الاشراق سهروردي»، نشرية جاويدان خرد، ش10، 1388.
عاليخاني، بابک، «هورقليا در نزد سهروردي»، نشرية جاويدان خرد، ش15، تابستان 1389.
عفيفي، رحيم، اساطير و فرهنگ ايراني در نوشتههاي پهلوي، تهران، انتشارات توس، 1374.
غفاري، محمدخالد، فرهنگ اصطلاحات آثار شيخاشراق شهابالدين سهروردي، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، 1380.
قادري، حاتم؛ رستموندي، تقي، «انديشة ايرانشهري، مختصات و مؤلفههاي مفهومي»، فصلنامة علمي ـ پژوهشي علوم انساني، س16، ش59، 1385.
کربن، هانري، آفاق تفکّر معنوي در اسلام ايراني، ترجمه باقر پرهام، تهران، انتشارات آگاه، 1371.
کربن، هانري، تاريخ فلسفة اسلامي، ترجمه جواد طباطبايي، چاپ کوير، انجمن ايرانشناسي فرانسه، چ3، 1380.
مجتبايي، فتح اللّه، شهر زيباي افلاطون و شاهي آرماني در ايران باستان، تهران، انجمن فرهنگ ايران باستان، 1352.
مزداپور، کتايون، شايست ناشايست، تهران، مؤسسة مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1369.
معين، محمد، فرهنگ معين، تهران، انتشارات اميرکبير، چ6، 1363.
معين، محمد، مزديسنا و ادب پارسي، بکوشش مهدخت معين، تهران، دانشگاه تهران، چ4، 1384.
مکنزي، ديويدنيل، فرهنگ کوچک زبان پهلوي، ترجمة مهشيد ميرفخرايي، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، چ1، 1373.
مهر، فرهنگ، ديدي نو از ديني كهن، فلسفة زرتشت، تهران، انتشارات جامي، چ6، 1384.
وحيدي، حسين، «تداوم فلسفه باستاني ايران در دوران اسلامي»، نشرية کاوه (مونيخ)، ش 68، تابستان 1357.
هينلز، جان، شناخت اساطير ايران، ترجمه ژاله آمـوزگار و احـمد تفضلي، تهران، نشر چشمه، چ3، 1373.
Bartholomae, Christian, Altiranisches Wörterbuch, Berlin, 1961.