جايگاه عدالت در اتوپياي افلاطون و مدينه فاضله فارابي
محورهای موضوعی : ریشهشناسی مکاتب و آراء فلسفی در ادوار قدیم و جدیددکتر حسین کلباسی اشتری 1 , پرويز حاجيزاده 2 *
1 - دانشگاه علامه طباطبايي
2 - دانشگاه علامه طباطبايي
کلید واژه: مدينه فاضله(اتوپياي) عدالت فارابي افلاطون سعادت ,
چکیده مقاله :
«عدالت» آن مفهوم کليدي است که فارابي توانسته است بوسيلة آن مبناي نظام تکويني عالم را تشريح نمايد. در ضمن با همين مفهوم و به تأسي از افلاطون آن را در ساختار مدينه آرماني وارد ساخته و نظام اخلاق فردي را براساس آن، توجيه نموده است. تنها در انطباق نظام تشريع با تکوين و الگوسازي آن در روابط فردي و اجتماعي است که انسان ميتواند به سعادت که غايت قصواي افلاطون و فارابي است، دست يابد.
Justice is the key term by which Farabi has managed to explicate the foundations of the genetic system of the world. Moreover, based on the same concept and following Plato, he has entered it into the structure of utopia and justified the system of individual ethics accordingly. Here, the writers maintain that it is only through matching the system of divine legislation to creation and using it as a model in establishing individual and social relationships that Man can attain happiness, which is the ultimate end of Plato and Farabi’s utopia.